سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز - مثنوی معنوی یا مثنوی مولوی، اثرِ فاخرِ عارف و شاعر ایرانی، مولانا جلالالدین محمد بلخی است که از آن به عنوان کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف یاد میکنند.
دریای ژرفی که مولانا در ۶ دفتر و ۲۶ هزار بیت پدید آورده آنچنان پُرگوهر است که خواننده را غرقِ نکتهپردازیهای پیاپی خود و غواصی در عالم ابیات را شیرینتر از هر زمان دیگری میکند.گفته شده مولانا در همه حال، مثنوی میسرود؛ در حالت سماع، حمام، نشسته، ایستاده و گاه از آغاز شب تا طلوع فجر پشت سرهم میسرود و حسامالدین تحریر میکرد. ازاین رو در پارهای از اشعار خود نام این اثر بزرگ را حسامینامه نهاده است.زبان مولانا در مثنوی از وضوح و روشنی خاصی برخوردار است و اینطور برداشت میشود که به زبان مردم حرف زده است. رگبار نکات نغز، نو و حیرتآور از ویژگیهای یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است.چندی پیش باخبر شدیم کارگروه ادبیات کودکونوجوان دانشگاه فردوسی مشهد، قرار است نشست برخطِ «کودک و مثنوی» را در صفحه اینستاگرام خود برگزار کند. شنبه گذشته، نخستین جلسه این نشست بود و قرار است هر هفته با حضور مهدی فردوسی مشهدی، برگزار شود و در واقع درسگفتاری رایگان برای علاقهمندان محسوب میشود. مخاطب این برنامه، همانطور که از عنوانش «چگونه میتوان با مثنوی درست اندیشیدن را به کودک آموخت؟» برمیآید، همه علاقهمندان به موضوع کودک، بهویژه مربیان و مادرانی که با کودکان چهار تا دوازدهساله سروکار دارند، است.دراین نشست، درونمایه اندیشههای مولانا جلالالدین محمد بلخی به ویژه در مثنوی معنوی او و روشها و شگردهایی که میتوان با بهره از این کتاب برای پرورش فکری و افزایش تیزفکری کودکان بهکار بست، مطرح میشود.
یک داستان و چندین موضوع معرفتی
«کودکان مکتبی از درسخواندن خسته شدهاند. یکی از آنها که زیرکتر از بقیه است از دیگران میخواهد، تکبهتک از استاد بپرسند چرا امروز صورتش زرد و حالش بد است؟ بقیه میپذیرند و در مکتبخانه مکرر این پرسش را از معلم میپرسند. این تکرار باعث میشود استاد یقین کند که حال خوشی ندارد؛ بنابراین با پاهای سُست و روحیه ضعیف به خانه برمیگردد و ...»
این چند سطر بخشی از داستان «رنجور شدن آدمی بهوهمِ تعظیم خلق و رغبت مشتریان بوی و حکایت معلم» از دفتر سوم مثنوی، ابیات ۱۵۲۳ تا ۱۶۱۴ است و به کودکان میپردازد که از درس و مشق خسته شدهاند. مهدی فردوسیمشهدی با بیان اینکه، داستان منتخب، حدود ۱۵ محور معرفتی دارد، میگوید: موضوع سوگیریِ دهانبینی، محور اصلی داستان ذکر شده است. اما تنها همین داستان به موضوعاتی از قبیل جامعهشناسیِ تاریخیِ نظام آموزشوپرورش، روانشناسیِ رشد و سن عقلی و سن تقویمی، روانشناسی مدیریت و خلاقیت و بحث مدیران فطری در جامعه، روانشناسی تمرکز، خوددیگرستایی و خودفریبی نیز میپردازد.
بررسی مفاهیم تلقین و القا
«در حوزه موانع معرفتی، فهرستی از موانع داریم که موجب کجباوری و سوگیری میشوند. این سوگیریها در منابع شمرده شدهاند و به بیش از ۳۰۰ نوع میرسند. در این داستان به ظرافت به دو سوگیری و یک مغالطه اشاره شده است و، چون قرار است ما این داستان را دستمایه تیزفکری و تفکر بهینه قرار دهیم، لازم است اینها را بشناسیم.»
فردوسی مشهدی در توضیح چند مفهومِ ضروری در داستان یاد شده میگوید: اولین مفهوم «تلقین» است که به معنای فرایند هدایتِ فرد به واکنش غیرانتقادی است. این واکنش یا نظری است یا عملی؛ اگر نظری باشد، به معنی پذیرش دیدگاه تلقینگر است و اگر عملی باشد، یعنی فرد دست به کاری میزند. معمولا تلقین به شکل کلامی است، اما اگر از طریق پراکندن رایحه خاص، نشان دادن بعضی از تصاویر و نمادها باشد، به ویژه در هنرهای نمایشی که این اتفاق میافتد، تلقین از طریق نمادها و المانهای تصویری است.
مفهوم دوم «القا» است که معمولا با تلقین در کنار یکدیگر قرار میگیرند، اما متفاوتاند. در این داستان هم تلقینگری و هم القاگری را داریم. در تلقینگری، تلقینگر نکتهای را بیان میکند، اما دیدگاههای رقیب را بیان نمیکند و تنها دیدگاه خود را میگوید. اما القاگر دیدگاه خود را بیان و آن را بارها تکرار میکند. اگر تکرار باشد، القا پدید میآید که تأثیر روانی بیشتری دارد.