صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

زنان در هیاهوی ماجرا‌های شهریور ۱۳۲۰ مشهد

  • کد خبر: ۵۵۵۱۳
  • ۲۲ دی ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۱
دربررسی تاریخ و تحولات شهر مشهد، به‌ویژه مقارن جنگ جهانی دوم که مشهد در اشغال سربازان روسی است، مسائل و مشکلات زنان واکاوی نشده است.
غلامرضا آذری خاکستر | شهرآرانیوز؛  آیا در چنین شرایطی، زنان از امنیت کافی برخوردارند؟ واقعیت امر این است که سیاست روس‌ها در مواجهه با شهروندان مشهدی سخت‌گیرانه نبوده، هرچند در اسناد و مصاحبه‌های تاریخ شفاهی نمونه‌هایی از تجاوز و دست‌اندازی به جان و مال مردم گزارش شده است.
 
در خاطرات خانم باشی‌زاده فخار، یکی از فرهنگیان قدیمی مشهد، روایت‌هایی از حوادث و اتفاقات شهریور ۱۳۲۰ وجود دارد که شرایط زنان در آن ایام را به‌خوبی بازگو می‌کند.
 
فاطمه باشی‌زاده فخار دوم بهمن سال ۱۳۰۴ در محله سراب مشهد به دنیا آمد و چنان‌که بیان می‌کند، اجدادش در عهد قاجار از هرات به مشهد مهاجرت کرده و در این شهر به شغل فخاری در کوره‌های آجر مشغول بوده‌اند. او از سال ۱۳۱۰ در دبستان فروغ به تحصیل مشغول می‌شود و پس از پایان تحصیلات ابتدایی، وارد دبیرستان شاهدخت می‌شود که در آن زمان دانشسرای مقدماتی دختران بود. خانم باشی‌زاده از هفده‌سالگی به عنوان معلم ریاضی به استخدام اداره فرهنگ و معارف درمی‌آید و در مدرسه آزرمی مشهد مشغول کار می‌شود. سپس رئیس آموزشگاه حرفه‌ای دختران در محله عشرت‌آباد مشهد می‌شود و مرکز رفاه نابینایان را در مشهد راه‌اندازی می‌کند.
 
«در جریان جنگ جهانی دوم، خراسان جولانگاه سربازان روسی بود. شبی که روس‌ها وارد مشهد شدند، ما در یکی از روستا‌های اطراف مشهد عروسی دعوت بودیم. در آن ایام عروس را با اسب به خانه داماد می‌بردند. ناگهان شب روس‌ها وارد روستا شدند. عروس و داماد فرار کردند و عروسی به هم خورد. ما هم از ترس فرار کردیم و به مشهد بازگشتیم.» وی که زمان جنگ جهانی دوم و اشغال مشهد ۱۶ سال سن بیشتر نداشته است، ضمن مرور خاطراتش می‌گوید: «در آن ایام، در خیابان رازی زندگی می‌کردیم که تعدادی از افسران ارتش مستأجر پدرم بودند. وقتی جنگ شد، به ما گفتند ماشین می‌آید، از مشهد برویم. من و خانواده عمویم به همراه چند خانواده از افسران لشکر خراسان، سوار ماشین باری نظامی شدیم. همان‌طور که می‌رفتیم، روس‌ها بمب می‌انداختند. پس از چند ساعت، به دهی در اطراف تربت رسیدیم. چند روزی از ما پذیرایی کردند. اوضاع که آرام شد، به مشهد بازگشتیم.
 
در ایامی که روس‌ها در مشهد مستقر بودند، یک روز پس از زیارت حرم، در راه بازگشت به خانه، سوار درشکه بودیم. وقتی درشکه به حوالی خیابان ارگ رسید، ناگهان سربازی روسی خود را بالای درشکه رساند. در آن زمان، اغلب درشکه‌چی‌ها از مهاجران بودند و تا اندازه‌ای با زبان روسی آشنایی داشتند. درشکه‌چی به زبان روسی گفت:این از نجیب زادگان است؛ و سرباز روسی پیاده شد.»
 
خانم باشی‌زاده فخار با اشاره به همه‌گیری بیماری‌های واگیر مقارن اشغال مشهد، از بیماری تیفوس نام می‌برد و می‌گوید یکی از دوستانش به دلیل ابتلا از بین رفته است. حضور زنان و کودکان آواره لهستانی در مشهد و اسکان آن‌ها در خیابان نخریسی نیز بخشی از خاطرات ماندگار این معلم در سال‌های سخت اشغال نظامی است.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.