صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

سیدمحمد فقیه‌ سبزواری، نوه مرحوم آیت‌ا... میرزاحسین فقیه‌سبزواری درباره محله طلاب و فعالیت‌های عمرانی و فرهنگی پدربزرگش در مشهد می‌گوید.
شهرآرانیوز؛ کودک بودم و هنوز محله طلاب در مرحله رایزنی برای گرفتن زمین بود. پدربزرگ مرحومم که سال‌ها کلیددار ضریح مطهر حضرت‌رضا (ع) و از مراجع تقلید بنام بود، به‌دلیل نفوذ بسیاری که داشت، از نیمه دوم دهه ۳۰ مذاکرات و مکاتباتش برای گرفتن زمین به نفع اسکان طلبه‌ها را شروع کرده بود. آن ایام مسئولان چند مکان مختلف را که یکی از آنان در منطقه کوهسنگی بود، به ایشان پیشنهاد کردند، اما مرحوم میرزاحسین فقیه‌سبزواری درنهایت اراضی محراب‌خان را به‌دلیل نزدیکی به حرم مطهر رضوی انتخاب کرد. ناگفته نماند که آن روزگار تابلویی در این اراضی نصب کرده و آن را «شاه‌آباد» نامیده بودند، اما پس از پاگرفتن محله، مردم رغبتی به این اسم نشان ندادند و اصرار داشتند آن را «کوی فقیه‌سبزواری» بنامند که پدربزرگم نپذیرفت.

همین شد که درنهایت به‌دلیل طلبه‌بودن اهالی آن، به کوی طلاب معروف شد. آیت‌ا... میرزاحسین فقیه‌سبزواری اراضی دریافتی را در چند مرحله تقسیم کرد که تعداد آن ۳۰۰۰ قطعه بود. قطعات هم با متراژ ۳۰۰ متری برای مجرد‌ها و خانواده‌های کم‌جمعیت و ۵۰۰ متری برای پرعائله‌ها در نظر گرفته شده بود.
واگذاری این زمین‌ها در مراسم بسیار ساده‌ای انجام شد. به‌این‌صورت که پدربزرگم شماره هر قباله زمین را براساس متراژ روی برگه کوچکی می‌نوشت، مچاله می‌کرد و در یک قوطی می‌انداخت. به‌یاد دارم هر طلبه‌ای که از در وارد می‌شد و آقا او را می‌شناخت و مستحق می‌دانست، در قوطی دست می‌کرد و یکی از کاغذ‌ها را برمی‌داشت. به‌این‌صورت زمین‌ها واگذار شدند. قیمت هر زمین ۳۰۰ متری هم در آن دوران ۲۰۰۰ تومان بود که برخی آن را فروختند، اما بسیاری ساختند.

همچنین خاطرم هست که هزینه محضر برای سندزدن هر قباله هم ۱۲۰ تومان بود که بیشتر طلبه‌ها همین مبلغ را هم نداشتند. برای همین آقای فقیه‌سبزواری خودش با محضر‌های مشهد صحبت کرد و تخفیف گرفت. ناگفته نماند که در آن زمان استاندار وقت با یکی از محضر‌ها تبانی کرده بود و همه طلاب را برای سندزدن به آنجا می‌فرستاد. این موضوع سبب اعتراض باقی محضردار‌های مشهد شده بود. پدربزرگم که از ماجرا باخبر شد، در برابر این اقدام ایستادگی کرد و درنهایت گفت هر زمین‌داری مختار است که محضر را خودش انتخاب کند و هیچ اجباری در این موضوع نیست.

با شروع ساخت‌وسازها، نظارت و سرکشی‌های پدربزرگم به محله طلاب بیشتر شد. از همان دوران هم کار‌های دریافت امتیاز‌هایی مانند آب، خط اتوبوس و آوردن شعبه نفت و همچنین نانوایی را آغاز کرد که همه این‌ها بین سال‌های ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۵ خورشیدی محقق شد. ایشان علاوه‌بر این‌ها زمینی به‌متراژ ۶۰۰ متر را هم برای ساختن مسجد در نظر گرفته بود، اما این امر با فوتشان تحقق نیافت و مسجد فقیه‌سبزواری که نخستین مسجد کوی طلاب است، در سال‌های پس از درگذشتشان سقف و ستون خورد. درباره ایجاد خط اتوبوس برای این محله، یادم هست آن روز‌ها بیشتر طلبه‌های اینجا با دوچرخه تردد می‌کردند که این فقط در مشهد دیده می‌شد و در دیگر شهر‌ها چندان باب نبود.

وقتی جمعیت افزایش پیدا کرد، نیاز به‌وسیله نقلیه عمومی احساس شد. آن زمان تعداد اتوبوس‌های شرکت واحد خیلی کم بود، اما پس از مذاکرات ایشان با ادارات مختلف، شهرداری تصمیم گرفت یکی از اتوبوس‌هایش را که از حرم مطهر به احمدآباد می‌رفت، به کوی طلاب بدهد. مرحوم فقیه‌سبزواری آن روز‌ها با درشکه آمدوشد می‌کرد. روز ورود اتوبوس به محله ایشان با درشکه وارد شد و پشت سرشان هم اتوبوس با چراغ روشن آمد و با استقبال مردم روبه‌رو شد که این‌ها فقط بخشی از تلاش‌های چهل‌ساله این عالم بزرگ برای عمران و آبادانی مشهد است.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.