اگر این سخن ویکتور هوگو را بپذیریم که میگوید: «نتیجه قاطع و مستقیم هر انقلاب سیاسی، یک انقلاب ادبی است»، باید بگوییم که «شعر انقلاب اسلامی» نیز جریانی ادبی در پیوند با انقلاب اسلامی ایران است و اگر بخواهیم این جریان شعری را بهتر بشناسیم، باید زمینههای ظهور و بروز، شکلگیری و رشد آن را بررسی کنیم.
یوسف بینا | شهرآرانیوز - اگر این سخن ویکتور هوگو را بپذیریم که میگوید: «نتیجه قاطع و مستقیم هر انقلاب سیاسی، یک انقلاب ادبی است»، باید بگوییم که «شعر انقلاب اسلامی» نیز جریانی ادبی در پیوند با انقلاب اسلامی ایران است و اگر بخواهیم این جریان شعری را بهتر بشناسیم، باید زمینههای ظهور و بروز، شکلگیری و رشد آن را بررسی کنیم.
شعر معاصر بین دو انقلاب
پیروزی انقلاب مشروطیت با خود مفاهیمی همچون آزادیخواهی، میهندوستی، عدالتطلبی و... را بهارمغان آورد که این مفاهیم بهبرکت مطبوعات مشروطهخواه بهمیان اقشار جامعه آمد. از آنجا که روزنامه مهمترین رسانه مشروطهخواهان بود، شاعران نیز که یا روزنامهنگار بودند یا شعرهایشان در صفحات روزنامهها و گاه بهعنوان سرمقاله منتشر میشد، در جریان انقلاب مشروطه نقشی اساسی یافتند و سرودههایشان یکی از عوامل مهم پیروزی انقلاب مشروطه بهشمار آمد.
این شاعران شعر فارسی را از خمودگی و تکرار و ابتذال بهویژه در محتوا نجات دادند و زبان شعر را به زبان مردم نزدیک و فرم شعر را دستخوش تحولاتی کردند.
در دوره حکومت پهلویها تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، علاوه بر آنکه نوآوریهای جستهوگریخته شاعران مشروطه در حال یافتن قوامودوام بود و برخی شاخههای دیگر مانند شعر کارگری و رمانتیسم نیز بهشکلی از ثبات ادبی دست یافته بودند، نیمایوشیج به عرصه آمد و شعرنو ظهور کرد و در پی آن نوعی سمبولیسم اجتماعی در شعر فارسی پدید آمد.
دوره پس از آن، یعنی از شکست نهضت ملی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۵۰، اگرچه یکی از تاریکترین دورههای تاریخ ایران است، از نظر ادبی، دورهای بسیار مهم و بهعبارت بهتر، مهمترین دوره ادبیات معاصر بهشمار میآید، زیرا بزرگترین شاعران معاصر در همین سالهای سیاه، زیباترین شعرهای خود را سرودند و منتشر کردند.
واپسین دوره شعر فارسی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، دورهای است که از حدود سال ۱۳۵۰ آغاز شد و کمابیش تا یکیدو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. در این دوره شاعرانی ظهور کردند که اگرچه در فرم شعر ادامهدهنده راه شاعران بزرگ شعرنو بودند، اما در زبان و محتوای شعرهایشان دگرگونیهایی ایجاد کردند و شعرشان ویژگیهایی منحصربهفرد داشت. این شاعران مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاه را در شعرهایشان بازتاب دادند و بهقول استاد محمدرضا شفیعیکدکنی در کتاب «ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت»، شعرشان «زندگینامه شقایقها» بود.
نکتهای که نباید از آن غافل شویم، این است که در کنار جریانهای یادشده، جریان «شعر سنتی معاصر» نیز بهصورت گسترده و مستمر در دوره حکومت پهلویها حضور داشت و در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز کمابیش ادامه یافت. شاعران این جریان که از فرمهای سنتی برای سرودن بهره میبردند، از تحولات زمانه برکنار نبودند و بازتاب مسائل اجتماعی در شعرهایشان با فرازوفرودهایی دیده میشود.
شعر و انقلاب در یک راه
پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و حوادث پس از آن، سرآغاز تحولات عمدهای در ابعاد مختلف جامعه ایران شد و از آنجا که هیچ رویداد فرهنگی نیست که در ارتباط با رویدادهای اجتماعی نباشد، ارتباط شعر معاصر با انقلاب اسلامی و حوادث پیشوپس از آن نیز ارتباطی تنگاتنگ و دوسویه است؛ پیروزی انقلاب و دفاعمقدس بر شکلگیری جریان شعر انقلاب تأثیری مستقیم داشت و سالها پیشتر نیز شماری از شاعران معاصر خود از پیشگامان مبارزههای مردمی علیه رژیم شاه بودند و بسیاری از آنها وقوع انقلاب را در سرودههای خود پیشبینی کرده بودند. جریان شعر انقلاب اسلامی اگرچه برخی شاخصههایش را از جریانهای پیشین بهارث برد و تنی چند از شاعران آن پیش از انقلاب نیز بهسرودن مشغول بودند، اما با ویژگیهای خاص خود توانست هویتی منحصربهفرد بیابد.
تبیین آرمانهای انقلاب اسلامی با استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران و رواج فرهنگ دفاع در میان مردم با وقوع جنگتحمیلی از عواملی بودند که توانستند در قوامیافتن جریان شعر انقلاب اسلامی نقشی اساسی داشته باشند. یکی از ویژگیهای اصلی شعر انقلاب اسلامی، بازتاب همین آرمانها و فرهنگها بود. این محتوا، فرم ویژه خود را میطلبید و بههمین سبب، لحن شعارگونه و گزارشی در بخشی از شعرها قالب شد. البته هرچه از پیروزی انقلاب فاصله گرفتیم و شعر انقلاب اسلامی در پی هویتی مستقل رشد کرد، شاعران این جریان به جستوجوی افقهای محتوایی تازهتر و لحن شاعرانهتر برآمدند.
با یک بررسی اجمالی میتوان گفت که شعر انقلاب اسلامی دو آبشخور اصلی دارد؛ نخست همان جریان شعری که در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در اوج بود و دوم جریان شعر سنتی معاصر. شعر انقلاب اسلامی زبان نمادین و محتوای مبارزهمحور را از گروه نخست و نیز احیای قالبهای سنتی و بهرهگیری از برخی شاخصههای شعر سنتی فارسی را از گروه دوم بهمیراث برد. در مجموع مهمترین شاخصههای سبکی شعر انقلاب اسلامی عبارتاند از: زبان شعاری و اعتقاد به رسانگی شعر، سادگی و همهفهمبودن زبان، نمادپردازی، رواج روحیه حماسی و مقاومت، بیان مفاهیم معنوی و عرفانی، کاربرد تلمیحات و اشارات و اساطیر ملی و دینی و مواردی از این دست.
دکتر محمدرضا روزبه در کتاب «ادبیات معاصر ایران» مهمترین مضامین و محتواهای شعر انقلاب اسلامی را اینگونه آورده است: «روایت و حکایت اوضاع دوران ستمشاهی، بیان و بزرگداشت مبارزات و پایداریهای مردمی در آن دوران، ستایش رهبر و دیگر شخصیتهای انقلاب، دعوت به بیداری و هشیاری در برابر دسیسههای دشمنان، ستایش شهادت و شهیدان، ستایش دلاوریها و ایثارگریهای رزمندگان جبههها، دعوت به فرهنگ جهاد و شهادت، خودشکنی (احساس حسرت و حرمان در برابر شهیدان)، وطندوستی با صبغهای دینی و انقلابی، ستایش اهلبیت (ع) و پاسداشت فرهنگ عاشورا، همصدایی با نهضتهای آزادیخواه جهان، اعتراض به مظاهر ضدارزشی، گریز از زندگی خشک شهری و دعوت به پاکی و اصالت زندگی روستایی و...»
پرکاربردترین قالبها در میان شاعران انقلاب نیز چهار قالب شعرنو، مثنوی، غزل و رباعی بود. تفاوت عمدهای که شعر انقلاب اسلامی با جریانهای دیگر شعر معاصر داشت، این بود که در این جریان شعری، قالبهای شعری سنتی و نو در کنار یکدیگر رواج داشتند و چند تن از شاعران این دوره هم در سرودن شعرنو و هم در سرودن غزل و رباعی از چهرههای شاخص بهشمار میآمدند. علی معلمدامغانی و احمد عزیزی با مثنویهایشان، مهرداد اوستا و حمید سبزواری با قصیدههایشان، نصرا... مردانی و مشفق کاشانی با غزلهایشان و شاعرانی همچون سلمان هراتی، قیصر امینپور، حسن حسینی، علی موسویگرمارودی و... با سرودن در قالبهای مختلف از چهرههای شاخص شعر انقلاب اسلامی شدند. نامهای دیگری نیز در فرایند شعر انقلاب حائز اهمیت هستند که برخی از آنها عبارتاند از: محمود شاهرخی، طاهره صفارزاده، ساعد باقری، سهیل محمودی، علیرضا قزوه، عبدالجبار کاکایی، فاطمه راکعی، محمدرضا عبدالملکیان و دیگران.