فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

درباره جمیله‌سادات کراماتی، بانوی شعر آیینی مشهد و از همکاران سال‌های نه‌چندان دور شهرآرا

  • کد خبر: ۴۷۱۰۹
  • ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۹
  • ۱
درباره جمیله‌سادات کراماتی، بانوی شعر آیینی مشهد و از همکاران سال‌های نه‌چندان دور شهرآرا
جمیله‌سادات کراماتی همسایه امام رئوف بود و در روز‌هایی وداع ابدی‌اش رقم خورد که نام امام رضا (ع) با آن گره خورده و چه‌بسا همین سعادتی باشد که شاعر مشهدی اهل بیت (ع) از آن بهره‌مند شده است. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت و گوی شهرآرا با زهرا محدثی خراسانی، راضیه رجایی و بهزاد پور حاجیان، سه شاعر خراسانی، است که آشنایی و دوستی نزدیکی با مرحوم کراماتی داشتند.
لیلا کوچک‌زاده | شهرآرانیوز - پرکشیدن در آخرین روز‌های ماه صفر و در آستانه سالروز شهادت امام رضا (ع) معنادار نیست؟ حتی اگر سروده باشد:
«این بار هم از کاروان عشق جا ماندم.
این بار هم، چون کشتی بی‌ناخدا ماندم
این بار هم این بار هم این بار هم مولا.
بردی مرا از خویش و من در خود رها ماندم...»
 
جمیله‌سادات کراماتی همسایه امام رئوف بود و در روز‌هایی وداع ابدی‌اش رقم خورد که نام امام رضا (ع) با آن گره خورده و چه‌بسا همین سعادتی باشد که شاعر مشهدی اهل بیت (ع) از آن بهره‌مند شده است.

طبع لطیفی در سرودن غزل داشت و اشعار بسیاری در ساحت شعر آیینی برای اهل بیت (ع)، سروده بود. از دهه ۷۰ و با شرکت در جلسات شعر رضوی مرحوم ذبیح‌ا... صاحبکار و بعدتر محمد قهرمان، طبع شعری خود را آراسته کرد و در سال ۱۳۸۸، به انتشار مجموعه شعر «ماه را دوست دارم که شب‌هایت را...» (انتشارات انجمن قلم ایران) رسید.

مرحوم کراماتی در مصاحبه‌ای هم‌زمان با انتشار کتابش گفته بود: «مادرم اولین شاعری بود که شناختم؛ نه اینکه شعر بسراید، ولی آنقدر شاعرانه زندگی کرده است که شعر را به من آموخت. «سعدی» و «پروین اعتصامی» شاعرانی بودند که پیش از کتاب‌های درسی، مادرم آن‌ها را به من شناساند.»

او متولد ۶ دی سال ۱۳۵۳ خورشیدی در مشهد بود و به تعبیرِ محمدکاظم کاظمی، شاعر نام‌آشنای مهاجر، «بیماری خوفناک سرطان، او را ذره ذره در خود فرو برد.»

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت و گوی شهرآرا با زهرا محدثی خراسانی، راضیه رجایی و بهزاد پور حاجیان سه شاعر خراسانی است که آشنایی و دوستی نزدیکی با مرحوم کراماتی داشتند.


درباره جمیله‌سادات کراماتی، بانوی شعر آیینی مشهد و از همکاران سال‌های نه‌چندان دور شهرآرا

سرریز محبت شاعران

با درگذشت بانوی غزل‌سرای خراسانی، صفحات فضای مجازی هنرمندان و به ویژه شاعران مشهدی، سرشار از پیام‌های تسلیت و سرریز محبت به شاعر «نذر ضریح» شده است. دوستانش از لبخندش می‌گویند و از مهربانی منحصربه‌فردش. زهرا محدثی خراسانی، شاعر آیینی و از دوستان نزدیکش، می‌گوید: مراسم خاک‌سپاری‌اش در روز رحلت پیامبر اکرم (ص) و در قطعه نام‌آوران انجام شد. در کنار آرامگاه ابدی‌اش، دوستان و آشنایانش که بیشتر آن‌ها شاعران مشهدی بودند، همراه با یکدیگر، شعر معروف «نذر ضریح» او را خواندیم:

دلم گرفته چگونه تو را صدا نکنم
غریب و غم‌زده باشم «رضا رضا» نکنم

غریب و غمزده باشم میان صحن و سرا
دلم، کبوتر پربسته را رها نکنم

شکسته‌های دلم را چگونه همسایه
روانۀ حرم و گنبد طلا نکنم

به شکوه با گله گفتم نگاه کن گفتی:
به زائر حرمم می‌شود نگاه نکنم؟

دلم که نذر ضریح تو بود آوردم
به نذر خویش مگر می‌شود وفا نکنم؟

شاعر مجموعه شعر «غم چیز دیگری‌ست» در ادامه می‌گوید: این روزها، این شعر را و شعر‌های دیگرش را در حیاط عزادار منزلشان با دکلمه خودش با بلندگو پخش کرده‌اند. دوستان شاعرش که طبعشان ظریف است، خانواده عزادار او را به هر طریق ممکن همراهی می‌کنند. همراه دل مادرش شده‌اند که دلیل شاعرانگی‌های جمیله سادات بود و غمخوار و تیمار دختر شاعرش در روز‌های واپسین بیماری.


ایام خوشی را داشتیم

«رفتن او در این روز‌ها بی‌حکمت نیست. او با راستی و روشنایی، دستِ دوستی داده بود.» این تعبیر زهرا محدثی خراسانی است که از اوایل سال ۷۴، در جلسات شعر مرحوم صاحبکار با جمیله سادات، آشنا می‌شود. او درباره آن روز‌ها می‌گوید: آشنایی ما در این جلسات رقم خورد. چند سال بعد هم در جلسات ادبی مرحوم قهرمان شرکت می‌کردیم و ما از شاگردان آن دو شاعر بزرگوار بودیم. جمیله سادات، ادبیات فارسی خوانده بود و آغاز شعرسُرایی‌اش، با غزل بود. صداقت و راستی جزو ذات او و شعرش بود. هم شعر‌های عاشقانه و هم شعر‌های آیینی داشت که قالبشان غزل بود، اما سپید و نیمایی هم کار می‌کرد.

این بانوی شاعر ادامه می‌دهد: بسیاری از عاشورا و تاسوعا‌های دوران جوانی را در منزل همدیگر و در کنار بانوان شاعر، با شعرخوانی عزاداری می‌کردیم. ایام خوشی داشتیم که عمر کوتاه ایشان ادامه‌اش را مجال نداد. جمیله سادات به ائمه اطهار (ع)، ارادت داشت. یادم است حدود دو سال پیش که جلسات شعر بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی در حرم مطهر برگزار می‌شد و من و راضیه رجایی و طیبه ثابت، برگزارکنندگانش بودیم، او هم گاهی می‌آمد و بعد از اجرای جلسه، برای زیارت داخل حرم می‌رفتیم. او به همه خوبی‌ها به همه صحن‌ها و به همه ائمه اعتقاد داشت. از نظر او همه صحن‌های حرم خوب بودند. همه رواق‌ها خوب بودند. همه را دوست داشت.


درباره جمیله‌سادات کراماتی، بانوی شعر آیینی مشهد و از همکاران سال‌های نه‌چندان دور شهرآرا

ظرفیت شعرش به اندازه توانایی‌اش دیده نشد

دیگر دوست شاعر «ماه را دوست دارم که شب‌هایت را...» راضیه رجایی است. یار دیرینش در انجمن ادبی «امین» (انجمن حسینیه هنر مشهد و دنبال‌کننده جریان شعر انقلاب). او هم می‌گوید: جمیله سادات، هرجا که بود حلقه کوچک یا بزرگی از شاعران دورش جمع بودند. چه در حوزه هنری که این اواخر، دبیر بخش شعرش بود و چه در انجمن امین. توجهش به شاعران کم سن و سال و تازه کار زیاد بود و درباره آن‌ها دلسوزی می‌کرد.

شاعر «آسمان ابری دی» می‌افزاید: بخشی از شعر‌های آیینی‌اش، بیان اندیشه و فکرش بودند. اشعاری که حس درونی شاعر را منتقل می‌کنند؛ نجواگونه و شبیه به درددل هستند: «سینه‌ای سوخته از آتش غم آوردم/بی‌پناه از همه جا رو به حرم آوردم» بخش دیگری از شعرهایش هم جنبه حماسی و مدح‌گونه دارند.

برگزارکننده جلسه شعر امین، در ادامه به موضوع مهم دیگری هم اشاره می‌کند؛ اینکه تعداد آثار آیینی منتشرشده به اندازه استعداد‌های شاعرانش نیست. او در این باره توضیح می‌دهد: با اینکه اشعار آیینی ما قدرتمند و توانمند است، اما رشد آن‌ها به اندازه استعدادش نیست. درواقع به اندازه ظرفیت و توانمندی شاعران آیینی، شعرشان دیده و شنیده نشده است. درباره اشعار خانم کراماتی هم همین‌گونه است. ایشان هم مانند خیلی از خانم‌ها و آقایان شاعر در این حوزه، ظرفیت شعرش به اندازه توانایی‌اش دیده نشد. اما اینکه مشکل کجاست، به آسیب‌شناسی نیاز دارد. چرا یک نفر که می‌توانسته ده‌ها شعر از خود به جای بگذارد و منتشر کند و تأثیرگذار باشد، آثار بسیار اندکی از او می‌بینیم.


راه خودش را می‌رفت

بهزاد پورحاجیان، شاعر پزشکی است که به همراه همسرش مرضیه موفق، از دوستان نزدیک جمیله کراماتی بوده‌اند. او در ابتدا به بیان ویژگی‌های شعری آن مرحوم می‌پردازد و می‌گوید: او شاعری متعهد به کلمه و مفاهیم شعری بود. اصول فکری شعر و انتخاب واژگانش ثابت بود. سبک شعری خاص خودش را ساخته بود و روی یک روال حرکت می‌کرد. برای همین می‌دانستیم باید در انتظار چگونه شعری از او باشیم. شعر‌های عاشقانه‌اش هم رگه‌ها و مسیر‌هایی از خودباوری و نجابت داشت. بی‌پروا و بدون قید و بند، کلمات را به کار نمی‌برد. درواقع عاشقانه‌هایش افسارگسیخته نبود. شاید خیلی‌ها این ثبات را ویژگی شعری ندانند، اما این موضوع، در شعر ارزشمند است. چون خانم کراماتی دچار تلاطمات و هیجانات روز نمی‌شد و در هر موج اجتماعی یا اتفاقی که می‌افتاد، راه خودش را دنبال می‌کرد.

مؤلف مجموعه شعر «زیارت‌نامه عروج» (شرح زندگینامه امام رضا (ع)) در ادامه می‌گوید: بااینکه جمیله کراماتی چند سالی به دلیل انجام کار‌های روزنامه‌نگاری از چاپ آثارش غفلت کرد، اما رفتار شعری ثابت و حضور مستمر در جلسات ادبی، نامش را ماندگار کرده است و این روز‌ها می‌بینیم که با فوت او چقدر در فضای مجازی، یادش گرامی داشته می‌شود.

او درباره ظهور و نمود نیافتن ظرفیت‌های شعری شاعران در عرصه شعر‌های آیینی نیز می‌گوید: سرودن شعر آیینی در مشهد و مطرح شدن در این زمینه سخت است. بسیاری از در‌ها به روی شاعران جدید بسته است و شعر‌ها در اختیار اشخاص قدیمی و با شعر‌های استخوان‌دارتر قرار دارد و شاید که هنوز صلاح نمی‌دانند در را به روی جوان‌ها باز کنند. در این میان، اگر سرنخ چاپ کتاب جدید شاعری را بگیرید، به نهاد یا نشری می‌رسید که از او حمایت کرده است.

پورحاجیان می‌افزاید: ما شاعران بسیاری داریم که شعرهایشان در حد چاپ کتاب است، اما هنوز موفق به چاپ و انتشار نشده‌اند. البته جامعه هنری ما فهمیده فردی که در زمینه شعر، کتاب‌های زیادی منتشر می‌کند، لزوما توانمند نیست. در هرصورت، روند هوشمندی پشت این جریان وجود ندارد و شاعران در بین قشر هنرمندان، محجوب و محزون هستند و باید آن‌ها را با حمایت از این فضا بیرون کشید.


درباره جمیله‌سادات کراماتی، بانوی شعر آیینی مشهد و از همکاران سال‌های نه‌چندان دور شهرآرا
 

سه شعر از جمیله سادات کراماتی

***
من ایستاده ام .. اما اتاق می‌چرخد
هنوز در سرم آن اتفاق می‌چرخد

شبانه نور دل شهر را کسی دزدید
و شیخ قصه ما بی‌چراغ می‌چرخد

گرفته دامن گل‌های خسته را آهش
هزار مسئله در ذهن باغ می‌چرخد

شروع تازه یک اتفاق شورانگیز
شبیه یک خبر داغ داغ می‌چرخد

هنوز در غزلش شور آشنایی هست
اگر چه قافیه حول فراق می‌چرخد

***

یک لحظه ممکن است نفس کم بیاورم
اما قسم به عشق اگر دم بیاورم

بس کن از این جدایی نامهربان نگو
باید برای زخم تو مرهم بیاورم

لختی صبور باش و جهان را به هم نریز
من می‌روم که صبر فراهم بیاورم

دنیای تو چقدر بزرگ است نازنین‌
می‌ترسم اینکه پیش شما کم بیاورم

زنده نباشد این دل ناغافلم- اگر
روی دلت به قدر کمی غم بیاورم

***

دیوار می‌کشند میان من و تو را
تاریک می‌کنند جهان من و تو را

جرم من و تو چیست که شلاق می‌زنند
بال و پر پرنده‌ی جان من و تو را

در خود خزیده‌اند که با حیله‌هایشان
آجر کنند یک شبه نان من و تو را

بر دار می‌کشند شبی روی بام شهر
گنجشک‌های سرخ زبان من و تو را

تو دوست داری‌ام، ولی آهسته‌تر بگو
بو می‌کنند باز دهان من و تو را
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۶
0
0
خانم کراماتی دوست عزیزم بود نمی تونم با مرگش کنار بیام بیش از اندازه مهربون بود دلم واسش تنگ شده
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->