هنگامی که زندگی هنرمندان را میخوانی بسیاری از آنها از همان کودکی علاقه به هنر را در خود پیدا کردهاند و به دنبال پرورش آن مسیر زندگی خود را انتخاب کردهاند. آلیس مهرآرا، ساکن محله کلاهدوز، نیز از آن دسته افراد است که در سنین کودکی سوزن به دست میگیرد و هنرش را روی پارچه به نمایش میگذارد.
زمانی | شهرآرانیوز؛ هنگامی که زندگی هنرمندان را میخوانی بسیاری از آنها از همان کودکی علاقه به هنر را در خود پیدا کردهاند و به دنبال پرورش آن مسیر زندگی خود را انتخاب کردهاند. آلیس مهرآرا، ساکن محله کلاهدوز، نیز از آن دسته افراد است که در سنین کودکی سوزن به دست میگیرد و هنرش را روی پارچه به نمایش میگذارد.
اینگونه با علاقه به هنر راه خود را مییابد و زندگیاش را بر مدار هنر میچرخاند. او با کشف استعدادهای خود در زمینه صنایعدستی و هنرهای تزیینی پس از اخذ دیپلم آموزشگاه هنریاش را راهاندازی میکند و به مرور آشپزی، خدمات تغذیهای و صنایعغذایی نیز بخشی از زندگیاش میشود و حال از طریق آموزش آن را با علاقهمندان به این حوزه به اشتراک گذاشته است. او ۱۹ سال سابقه تدریس دارد و همچنان با هدف اشتغالزایی به فعالیت خود ادامه میدهد. ما نیز ساعاتی را با این هنرمند موفق که تصمیم دارد کتابی در زمینه صنایعدستی و صنایعغذایی بنویسد گفتگو کردیم.
آذریها هنرمندان خوبی هستند
آلیس مهرآرا، گرچه در شیراز به دنیا آمده است، اما بزرگشده مشهد است و در این شهر رشد کرده و قد کشیده است. مشهدآمدنشان هم ماجرای خودش را دارد. او ۳ ساله بوده که به دلیل شغل زندهیاد پدرش که فردی نظامی بوده به مشهد مهاجرت میکنند و با سکونت در محله کلاهدوز در اینجا ماندگار میشوند. مهرآرا، این هنرمند با ذوق و خلاق، عشق به هنر و قدم گذاشتن به این وادی را ریشه در کودکی خود میداند و میگوید: خانواده مادریام اهل هنر بودند و دوخت و بافت را نزد آنها دیده و با آن آشنا شده بودم.
به یاد دارم که مادربزرگ و مادرم برایم لباس میدوختند. علاوه بر این از سمت پدر و مادر اصالتا آذری هستم و آذریها هنرمندان و آشپزهای خوبی هستند. در نتیجه رفتن به سمت و سوی هنر برای یک آذری هم خیلی عجیب نیست». او به اولین تجربه کار هنری خود اشاره میکند و ادامه میدهد: «دوم دبستان بودم. روزی خالهام که آنزمان کار گلدوزی انجام میداد طرح گلی پنجپر با ساقه و برگ بر روی پارچهای در اندازه کوچک از جنس تترون برایم کشید و با آموزش مختصر وکوتاهی کار را به من آموخت. پدرم نظامی بود و ساعت ۹ شب چراغهای خانه خاموش میشد تا با بهموقع خوابیدن صبح خوبی را شروع کنیم. گلدوزی چنان برایم لذتبخش بود که آن شب بیدار ماندم و با نور تلویزیون کار را یک ساعته به پایان رساندم.
از آنجایی که از کودکی دستانم آثار هنری را حس کرده بود و با ابزار کار مانند سوزن دوستی داشت در دوران راهنمایی در درس حرفه و فن هم بهتر از سایر همکلاسیهایم تواناییام را نشان میدادم و بهتبع موفقتر بودم، چون آن را از نزدیک تجربه کرده بودم و با هنر انس داشتم. به همین دلیل در آن کلاس سرگروه بودم. حتی آن زمان در مسابقه گلدوزی نیز که میان کلاسهای مدرسه برگزار شد شرکت کردم و با قبولی و کسب رتبه اول در آن با دانشآموزان مدارس دیگر در مشهد و سپس مدارس استان هم رقابت کردم و رتبه استانی به دست آوردم. آن دوران کار منجوق دوزی و هنرهای تزیینی زیادی انجام میدادم که هنوز هم بعضی از آنها را دارم».
راهاندازی آموزشگاه هنری
مهرآرا میگوید اگرچه به هنر علاقهمند بوده است، اما رشته تحصیلیاش را بر این مبنا قرار نداده است:
«انشآموز ممتاز و درسخوانی بودم و در مسابقات علمی که در مدرسه برگزار میشد با رتبههای خوبی قبول میشدم. به همین دلیل با آنکه علاقه بسیاری به هنر داشتم در دبیرستان پروین واقع در خیابان راهنمایی در رشته تجربی تحصیل کردم». درس خواندن در این رشته مانع از انجام کار هنری او نمیشود بلکه در همان دوران هم به کارهای هنری مانند گلدوزی، پتینه و کار روی سفال مشغول بوده است. او در ادامه بیان میکند: «برای آموزش هنر چند دوره کوتاه در تهران گذراندم، اما باقی کار را تجربی آموختم و با تمرین، مهارت کسب کردم. سال ۸۰ هم در اولین جشنواره کارهای خمیری با عنوان «گل یاس نبوی» که از طرف شهرداری مشهد و مجتمع فرهنگی ورزشی غدیر و خانههای فرهنگ محله برگزار شد توانستم در رشته سبدبافی رتبه اول را به دست آورم.
از طرفی علاقهام به هنر به مرور بیشتر میشد و از طرف دیگر دوست داشتم آنچه تجربه میکنم به دیگران هم آموزش دهم و علاقه خاصی به تدریس در من ایجاد شد. این فکر و هدف من را به این سمت سوق داد که بلافاصله پس از آنکه دوران دبیرستان را به پایان رساندم به دنبال دریافت مدرک مربیگری بروم. در نتیجه به اداره فنی و حرفهای استان رفتم. آن زمان در ۱۰ رشته مختلف هنری از جمله گلسازی، پتینه، گلسازی، چرمدوزی، شمعسازی، کار روی شیشه و ... از من آزمون گرفته شد و در نهایت توانستم مدرک مربیگری در رشته صنایعدستی را بگیرم که بعدها به هنرهای تزیینی تغییرنام یافت.
به دنبال آن کارت مدیریت و پروانه تأسیس آموزشگاه را نیز دریافت کردم. به این ترتیب سال ۸۱ اولین آموزشگاهم را در مشهد راهاندازی کردم و ۱۳ سال در آنجا به آموزش پرداختم. برای کنکور هم در آزمون سراسری شرکت کردم و در رشته هوشبری اتاق عمل در مشهد قبول شدم. پس از دریافت مدرک کارشناسی در بیمارستان مهر نیز مشغول به کار شدم و به مدت هشت سال در این زمینه فعالیت کردم. کار در آنجا سختی خودش را داشت با این حال خستگی کار را با هنر از بین میبردم، زیرا از انجامش لذت میبردم و حس خوبی داشتم. صبح تا ظهر من در آموزشگاه و پس از آن در اتاق عمل میگذشت. پس از پایان کار هم اگر فرصتش پیش میآمد دوباره به آموزشگاه میرفتم».
شرکت در نمایشگاههای هنر
آموزشگاه به سرعت مخاطبان بسیاری را به خود جذب میکند و به همین دلیل برای افراد دیگری هم اشتغالزایی میشود. این هنرمند ساکن محله کلاهدوز توضیح میدهد: «در ابتدا تدریس در آموزشگاه را خودم انجام میدادم، اما به مرور که با مخاطبان بسیاری رو به رو شدم مربیان دیگری را هم وارد کار کردم. کلاسها در دو شیفت صبح و بعدازظهر در رشتههای مختلف هنری، تزیینی و صنایعدستی مانند سبدبافی با خمیرهای دستساز، ساخت انواع گلهای چرمی، سوزندوزی، سفال، هنرهای تزیینی، پتینهکاری، نماجواهر، نماعتیقه و ... برگزار میشد. همزمان با آنها نیز طراحی و چیدمان سفره عقد آموزش داده شد.
این حجم و تنوع در آموزش سبب شد انگیزه بیشتری برای ادامه کار پیدا کنم. ضمن اینکه تشویق میشدم در نمایشگاههای مربوط شرکت کنم. حضور در اولین نمایشگاه توانمندیهای آموزشگاههای آزاد و فنی و حرفهای خراسان، نمایشگاههای مختلف هنری در نمایشگاه بینالمللی مشهد، اولین جشنواره الگوهای برتر مهارتآموزی مربیان آموزشگاههای آزاد نمونههایی از آن است. در واقع علاوه بر اینکه در نمایشگاهها شرکت میکردم در آموزشگاه هم در این زمینه نمایشگاه برگزار میکردم. سال ۸۴ از سمت اداره فنی و حرفهای استان مدرس منتخب استانی در بحث آموزشی شدم. همچنین سال ۹۱ فستیوال هفتسین در پدیده شاندیز برگزار کردم. در این برنامه ۴۰ تا ۵۰ سفره هفتسین در اندازههای بزرگ توسط خود و کارآموزانم اداره شد. جشن خوبی بود و سفرهها با المانهایی مانند حرم مطهر رضوی، پرچم جمهوری اسلامی ایران بهطور نمادین به نمایش گذاشته شد».
حرکت از هنر صنایعدستی به سمت آشپزی
با گذشت زمان و تنوع تقاضای آموزشی مردم، مهرآرا تصمیم میگیرد قدم در راه دیگری هم بگذارد؛ بنابراین نه تنها کار آموزش در زمینه هنرهای تزیینی و صنایعدستی را کنار نمیگذارد بلکه در کنار آن به رشته خدمات تغذیهای و صنایعغذایی نیز رو میآورد. در این باره میگوید: «در زمینه هنرهای تزیینی سعی میکردم آنچه نیاز روز مخاطب برای آموزش در زمینه هنرهای تزیینی بود را برطرف کنم. این روند ادامه داشت تا اینکه در سال ۸۸ احساس کردم باید کار جدیدی را هم در کنار کار قبلی شروع کنم». برای این انتخاب قرعه به نام حرفه آشپزی و صنایعغذایی میافتد.
او ادامه میدهد: «آشپزی را دوست داشتم و به همین دلیل تصمیم گرفتم آشپزی و حوزه خدمات تغذیهای و صنایعغذایی را در کنار صنایعدستی آموزش دهم و فضایی برای علاقهمندان به این حوزه فراهم کنم تا اینگونه به اشتغالزایی نیز کمک کنم؛ بنابراین با آزمون و خطا و علاقه و تجربهای که از قبل در آشپزی داشتم کار را شروع کردم. به واسطه کارم شناخته شده بودم در نتیجه با اعتماد به نفس بیشتری برای تحقق اهدافم قدم برمیداشتم. از آنجایی که به کسی وابسته نبودم به تهران رفتم و وسایل مورد نیاز را برای شروع کار جدید خریدم. در این زمینه تمام غذاهای ایرانی، فرنگی، شیرینیپزی، دسر، سالاد و حتی میوهآرایی و سفرهآرایی را آموزش میدادم. اکنون با راهاندازی آموزشگاه صنعتی و کارگاهای تفکیک شده در رشتههای قنادی و دسرها، ورکشاپ کافیشاپ، ورکشاپ فستفود و ورکشاپ آشپزی و غذای ملل سعی کردهام به علاقهمندان این حرفه را آموزش دهم و تاکنون بیشتر آنها توانستهاند وارد بازار کار شوند. این موضوع برای من بسیار خوشایند است که گامی در اشتغالزایی برداشته شده است».
صنایعدستی با صنایعغذایی مکمل یکدیگر هستند
صنایعدستی با صنایعغذایی میتوانند مرتبط باشند. ارتباطی که خانم مهرآرا بهروشنی آن را حس کرده است و آنچه در صنایعدستی آموخته و تجربه کرده است برای او در موضوعات مربوط به غذا نیز تأثیر گذاشته است. او در این باره میگوید: از آنجایی که با هنر بیگانه نبودم و به خوبی رشتههای مختلف آن را تجربه کردم در آشپزی و شیرینیپزی هم راحتتر بودم. برای مثال زمانی که برای ساخت یک مجسمه اسفنج را میبریدم مهارت کار با ابزار برش را آموخته بودم و در آشپزی نیز میتوانستم آن تجربه را به کار بگیرم یا با توجه به آنکه بدون استفاده از قالب گلهای مصنوعی بسیاری درست کرده بودم میتوانستم مدلهای خمیری در شیرینیپزی را بهخوبی و راحتی انجام دهم. از این بابت تجربه کار صنایعدستی بر رشته غذا هم تأثیر مثبت داشت و به من در بهتر انجامشدن امور کمک کرد. در واقع نهتنها تفاوتی بین صنایعدستی و صنایعغذایی نمیبینم بلکه هر دو حوزه را مکمل یکدیگر در کار خود میدانم».
این دو حرفه از تنوع بسیاری برخوردار است و به همین دلیل این هنرمند موفق همواره تلاش میکند تا اطلاعات خود را بهروز کند. خانم مهرآرا میگوید: «تنوع در حرفه ما اهمیت بسیاری دارد و همین امر هم به جذاب شدن کار افزوده است. به یاد دارم سال ۸۶ زمانی که برای اولینبار هندوانهای حکاکی شده را در سفره عقدی که در یکی از نمایشگاههایم ارائه کرده بودم به نمایش گذاشتم برای مردم از طرفی باورنکردنی و از طرف دیگر جذاب بود و تازگی داشت. در واقع کار جدید موجب جذب مشتری میشود. به همین دلیل بهروز بودن در کار خیلی مهم است. کار ما تنوع دارد و ما باید به آن توجه داشته باشیم».
تجربیات مهرآرا سبب شده است ارگانهای مربوط از او در زمینه غذا مشورت بگیرند و از راهنماییهایش استفاده کنند. او در این باره توضیح میدهد: «سال گذشته برای آموزش و مشورت از طرف اتحادیه صنف دارندگان قنادی در مشهد انتخاب شدم و در حال حاضر نماینده صنف آموزشگاههای آشپزی و شیرینیپزی در مشهد هستم. همچنین از سمت اصناف طرقبه - شاندیز نیز برای آموزش به کارکنان رستورانها و باغها و ارتقای سطح کیفی و کمی عملکردشان انتخاب شدم.»
او در ادامه میگوید: «از طرف اداره فنی و حرفهای خراسانرضوی هر ۳ تا ۴ سال آموزشگاهها و مدرسان ارزیابی میشوند. در این ارزیابیها من هر بار چه در بحث صنایعدستی و چه در بحث خدمات تغذیهای و صنایعغذایی رتبه اول را کسب کردم».
استانداردهای غذا
به طور قطع استاندارد در هر چیزی آن را معتبر میکند و عامل تضمینکنندهای است. این موضوع در بحث خدمات تغذیهای و صنایعغذایی نیز وجود دارد و این مدرس باانگیزه که عضو کارگروه تدوین استانداردهای جدید و خدمات تغذیهای بخشی از صنایعغذایی کشور است میگوید: «امسال استانداردها در آشپزی و شیرینی تغییر یافت و من هم امسال به عنوان عضوی در کارگروه تدوین استانداردهای جدید و خدمات تغذیهای بخشی از صنایعغذایی کشور که زیرنظر سازمان فنی و حرفهای کشور و سازمان جهاددانشگاهی خراسان رضوی فعالیت داشت حضور داشتم. همچنین سرگروه آشپز پایه کل کشور در تمام رشتههای آشپزی و سرآشپزی زیرنظر این دو ارگان نیز هستم.
آموزشهایی که داده میشود مطابق با استانداردهاست. استانداردها هر چند وقت یکبار تغییر میکند. به همین دلیل هر چیزی که جدید میآید جا دارد در استانداردها هم به آن توجه شود. در کارگروه استانداردهای قبل بازنگری میشود و استاندارهای جدید بر اساس استانداردهای روز جهانی نیز تدوین میشود. برای این امر فرخوانی داده شد و من هم شرکت کرده و انتخاب شدم. این انتخاب بر اساس گزینههایی مانند سوابق آموزشی، تخصص مهارت حرفهای و ... توسط اداره فنی و حرفهی استان به عنوان نماینده کشوری انجام شد».
اخلاق حرفهای حتی در آشپزی
شاید در ظاهر کسی به این موضوع توجهی نداشته باشد که در صنعت غذایی نیز باید اخلاق حرفهای داشت. اما در حقیقت اینگونه است و دستاندرکاران این حرفه باید به آن مقید باشند. این مدرس در این باره میگوید: از صفر تا صد کار باید به اخلاق حرفهای پایبند بود و دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کرد. اعتقادم بر این است که به عنوان مسئول آموزشی، مسئول ارتقای سطح فکری افراد برای ارائه بهتر کار هستم؛ بنابراین سعی کردهام در کلاسهایم علاوه بر تخصصهای لازم اخلاق حرفهای و رفتار صحیح در کار را نیز به هنرجویان آموزش دهم.
ما در این حوزه با غذا ارتباط مستقیم داریم و سلامتی افراد را باید در نظر داشت. به ویژه در شرایط کرونایی حاضر که اهمیت این موضوع را چند برابر کرده است. بر این اساس بیش از پیش باید به غذایی که میخوریم توجه داشته باشیم». موضوع کرونا که به میان میآید از توجه به غذا در این شرایط هم گفته میشود. خانم مهرآرا میگوید: «از آنجایی که در رشته پیراپزشکی تحصیل کردهام با اطلاعات پزشکی ناآشنا نیستم. ضمن اینکه با نظام پزشکی نیز تعامل خوبی دارم. در طبخ غذاها باید به حفظ ارزش غذایی مواد مصرفی توجه کرد. به طور کلی ایرانیها در مصرف مواد غذایی خود بیشتر از گوشت استفاده میکنند تا اینکه از سبزیجات استفاده کنند. به ویژه در شرایط حاضر که مصرف سبزیجات و ویتامینها در ایمنی از بیماری کرونا بیتأثیر نخواهد بود».
تنوع صنایعغذایی و صنایعدستی در کشور
بعضی غذاها خاص کشور ماست و بعضی غذاها جهانی است. با این حال غذاهای ایرانی طرفداران خودش را دارد. مهرآرا در اینباره توضیح میدهد: غذای ایران در دنیا هم مورد استقبال قرار میگیرد، زیرا طعم خوبی دارد. ما ایرانیان هم ذائقهمان بیشتر به غذاهای کشور مسلمان نزدیک است. کشور ما به لحاظ غذایی دارای تنوع است. زیرا هر شهر و هر منطقهای غذاهای خاص و ادویهها و سبزیجات مخصوص خود را دارد. همین امر تنوع غذایی به وجود میآورد. این تنوع در زمینه صنایعدستی هم دیده میشود. ایران در این زمینه پیشینه و قدمت بسیاری دارد.
این موارد آنچنان گسترده است که به هر قسمتی از ایران برویم ضمن آشنایی با قومیتهای مختلف با غذا و صنایعدستی متفاوتی رو به رو میشویم». زمانی که از خانم مهرآرا میپرسم آیا صحت دارد که مشهدیها برای غذا اهمیت بسیاری قائل هستند و افراد اهل غذا هستند، او پاسخ میدهد: «بله، مشهدیها خورندههای خوبی هستند و غذا برایشان اهمیت فراوانی دارد. به همین دلیل توجه به غذا و وجود مراکز غذایی در مشهد بسیار به چشم میخورد. همین امر رقابت در این زمینه را هم به وجود آورده است و فرد متصدی را به این سمت سوق میدهد که کیفیت کارش را بالا ببرد».
آشپزی عشق میخواهد
خانم مهرآرا ۶ سال است که آموزشگاهش را به منطقه یک انتقال داده است. هنوز هم برای خود اهدافی در نظر گرفته و تصمیم دارد قدمهای بیشتری بر دارد. به نظر او گرچه تبلیغات اثربخش است، اما کار خوب خودش تبلیغ است و کیفیت در کار مشتریها را جذب خواهد کرد. بسیاری از اهالی محله کلاهدوز او را میشناسند و حتی در بعضی شهرهای کشور هم شناخته شده است و هنرجویانی از شهرهای بجنورد، نیشابور، شیراز و کرمان نیز دارد. حالا که به این قسمت زندگی کاریاش رسیده میگوید: «از کاری که شروع کردهام هرگز پشیمان نشدهام و از اینکه هر روز کار جدیدی انجام میدهم لذت میبرم. آشپزی تنوع زیادی دارد و با طعمدهی و تزیینی که در آن میتوان انجام داد حس خوبی برایم به ارمغان آورده است. البته ویژگی هنر نیز همین است.
در این کار باید عاشق و علاقهمند باشی در غیر این صورت تهیه غذا بازتاب زیبایی ندارد. بسیاری اوقات برای تهیه یک غذا افراد از یک نوع موادغذایی استفاده میکنند، اما در نهایت آن غذاها مزههای مختلفی خواهند داشت. آشپزی عشق میخواهد و اینکه میگویند غذا را با عشق درست کن حقیقت دارد و تأثیرگذار است». او در پایان از هدف بزرگترش میگوید: «تصمیم دارم کتابی در زمینه صنایعدستی و خدمات تغذیهای و صنایعغذایی برای علاقهمندان به این هنرها بنویسم و اینگونه تجربیاتم را با دیگران به اشتراک بگذارم».