صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به «دیدن این فیلم جرم است»، اثر رضا زهتابچیان

  • کد خبر: ۵۹۴۶۳
  • ۰۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۹
فارغ از اینکه چقدر «دیدن این فیلم جرم است» را دوست داشته باشیم، با یک اثر پرچالش و جنجالی طرفیم. صحبت از اثری است که همه چیزش عجیب بوده؛ از پروانه ساخت و مراحل تولیدش گرفته تا رسیدنش به جشنواره، اکران عمومی در شرایط کرونا و حتی بیرون آمدن نسخه بازبینی جشنواره تقریبا هم‌زمان با آغاز اکران عمومی. با این همه، «دیدن این فیلم جرم است» یک اثر تأمل‌برانگیز به نظر می‌رسد که فقط بستگی دارد آن را از چه زاویه‌ای بررسی کنیم.
محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - اکران «دیدن این فیلم جرم است» به نوعی پایان‌بخش اکران عمومی آثار حاضر در جشنواره سی‌وهفتم فیلم فجر بود و پرونده این رویداد را، پس از نزدیک به دو سال، برای مردم و مخاطبان سینمای ایران بست. فیلم رضا زهتابچیان، کارگردان مشهدی سینمای ایران که سال‌ها برای تولید و اکران اولین اثر بلند سینمایی خود تلاش کرده، قبل از جشنواره فیلم فجر اکرانش را شروع کرد و حالا با پایان این رویداد سینمایی، دوباره به یکی از فیلم‌های اصلی چرخه اکران تبدیل شده تا بخش عمده‌ای از بار این روز‌های سرد و کم‌رونق سینما را به دوش بکشد.

«دیدن این فیلم جرم است» در چند سینمای اصلی شهر مشهد در حال اکران است که با استقبال چشمگیر مردم همراه شده؛ به‌ویژه از این نظر که یک شخصیت مشهدی در فیلم هست و حضور چند بازیگر مشهدی و کارگردان آن برای مردم شهر جالب است. فارغ از اینکه چقدر «دیدن این فیلم جرم است» را دوست داشته باشیم، چنان‌که از شیوه و شرایط اکران فیلم هم روشن است، با یک اثر پرچالش و جنجالی طرفیم. صحبت از اثری است که همه چیزش عجیب بوده؛ از پروانه ساخت و مراحل تولیدش گرفته تا رسیدنش به جشنواره، اکران عمومی با چاشنی شکستن رکورد تماشاگر در شرایط کرونا و حتی بیرون آمدن نسخه بازبینی جشنواره تقریبا هم‌زمان با آغاز اکران عمومی. با این همه، «دیدن این فیلم جرم است» یک اثر تأمل‌برانگیز به نظر می‌رسد که فقط بستگی دارد آن را از چه زاویه‌ای بررسی کنیم.


غلبه شعار‌های سیاسی

بی‌شک می‌دانید که مهم‌ترین چالش پیش روی «دیدن این فیلم جرم است» به محتوای سیاسی آن بازمی‌گردد که به دلیل پرهیز از لو رفتن داستان، از ارائه جزئیاتش معذوریم. اگر بپذیریم که ایده فیلم در میانه‌های دهه هشتاد، یا به هر ترتیب قبل از سال ۹۲، در ذهن سازنده‌اش شکل گرفته (که احتمال بی‌ربطی نیست و طبیعی به نظر می‌رسد که تولید اثری با این حجم از حساسیت تا رسیدن به اکران عمومی نزدیک به یک دهه زمان ببرد)، در این صورت می‌توان گفت که برداشت‌های امروزی از فیلم درباره دولت مستقر یا دوگانه مذاکره و مقاومت یا هر چیز دیگری از این دست، نامعقول است. هرچند نمی‌توانیم انکار کنیم که برخی برش‌های گل‌درشت فیلم و دیالوگ‌های شعاری گنجانده شده در متن آن هم بر شیپور این خوانش سیاسی دامن می‌زنند که از این منظر فیلم‌ساز باید مسئولیت کارش را بر عهده بگیرد.

با این حال، یک مغالطه زیرپوستی در شیوه تحلیل فیلم وجود دارد که برای تشریحش باید قدری از هیجانات فضای دوقطبی کنونی فاصله بگیریم. موضوع از این قرار است که عوامل «دیدن این فیلم جرم است» بیش از هر چیز دیگری اقبال عمومی و بازخورد‌های مثبت مردمی را پشتوانه خود می‌دانند و برای اثبات ارزش‌های فیلمشان به این امر اتکا می‌کنند. واقعیت هم این است که اثر رضا زهتابچیان فیلم پرکشش و همراه‌کننده‌ای از آب درآمده؛ اما از سوی دیگر، درست به همین اندازه روشن است که اگر این سوءتفاهم‌های سیاسی وجود نداشت، شاید امروز مردم تا این حد به فیلم واکنش مثبت یا منفی نشان نمی‌دادند.

«دیدن این فیلم جرم است» ناخودآگاه بخشی از دیده شدنش را باید مدیون وقایع چند سال اخیر و صف‌کشی دیدگاه‌های سیاسی در دو جبهه باشد. زیرا اگر این فیلم مثلا در اواخر دهه هشتاد تولید می‌شد، گرچه ممکن بود تا این حد درگیر توقیف و ممانعت از صدور مجوز و دیگر مشکلات ناشی از محتوای تندش نشود، اما شاید نمی‌توانست، با چنین میزانی از تأثیرگذاری، در قالب حرف دل طیف وسیعی از مردم فرو برود. در شرایط اجتماعی و سیاسی امروز، «دیدن این فیلم جرم است» با وجود نگاه‌های منفی، از منظر جذب اقبال عمومی برای کلیت اثر خوش‌یمن بوده است.


 

فرامتن

کسانی که آشنایی مختصری با شرایط سینمای ایران، نهاد‌های دخیل در آن و نگاه‌های تعیین‌کننده در تولید آثار جدی سینمایی دارند، به خوبی می‌دانند که حرف‌های عوامل فیلم «دیدن این فیلم جرم است» که از سوی برخی گروه‌ها مظلوم‌نمایی تلقی می‌شود، مطابق با واقع است.

ما نمی‌توانیم انکار کنیم که این فیلم با موانع جدی در مسیر اکرانش روبه‌رو بوده و چه بسا بی‌مهری‌های زیادی را تجربه کرده است. با این حال، اگر ماجرا را در برش تاریخی یک‌دهه اخیر و در سطح فرامتن تفسیر کنیم، یعنی اگر به جای پرداختن به خود فیلم و محتوایش گوشه‌چشمی هم به مناسبات حاکم بر سینمای ایران داشته باشیم، احتمالا تصدیق خواهیم کرد که بذر این کارشکنی و اعمال نظر‌های سلیقه‌ای را خود تولیدکننده «دیدن این فیلم جرم است» کاشته است.

صحبت از حوزه هنری است؛ مجموعه درخور احترامی که هرچند بار‌ها مبادرت به تولید آثار ارزشمند سینمایی کرده که شاید کمتر نهادی ممکن بود پای آن‌ها بایستد، اما در سال‌های اخیر چند بار هم، با یک جور سخت‌گیری غیر قابل دفاع و با دلایل واهی، سالن‌هایش را از برخی آثار دارای مجوز دریغ کرده یا به نوعی از حمایت آثار غیرهمسو با تفکرات خودش طفره رفته است؛ بنابراین تردیدی نیست که زهتابچیان و شفاه، در مقام کارگردان و تهیه‌کننده «دیدن این فیلم جرم است»، در این مورد تقصیری ندارند و حتی شاید بتوانیم بگوییم که مظلوم هم واقع شده‌اند؛ اما وضعیت موجود سابقه‌ای مفصل دارد و این دوگانه حمایت و کارشکنی که در سال‌های اخیر باب شده، به نفع هیچ هنرمندی نخواهد بود.
 
تضارب آرا زمانی می‌تواند به پیشرفت سینمای ایران کمک کند که حتی یک روزنامه‌نگار ساده هم اگر با اثری مخالف است، اعمال نگاه منصفانه را از یاد نبرد؛ نه اینکه یک مجموعه خاص سالن‌هایش را از برخی فیلم‌های غیر همسو و متفاوت دریغ کند و دیگر نهادها، با اقدامی تلافی‌جویانه، درصدد جبران رویکرد مورد بحث برآیند.

 

کیفیت اجرا و شاخصه‌های فنی

نگاهی به فعالیت منتقدان و نویسندگان سینمای ایران به‌وضوح نشان می‌دهد که بخش عمده‌ای از افراد صاحب‌نظر و قلم‌به‌دست در حوزه سینما، آثار یک سال سینمای ایران را در بازه کوتاه جشنواره فیلم فجر تماشا می‌کنند و در طول سال کمتر در سالن‌ها آفتابی می‌شوند. بیشتر کسانی که در روز‌های اخیر از کیفیت فیلم «دیدن این فیلم جرم است» انتقاد کرده‌اند، گاف‌های فنی و اجرایی آن را در نظر دارند؛ در حالی که نسخه اکران عمومی به مراتب بهتر است و انبوهی از اشکالات فنی جشنواره در آن تصحیح شده است.
 
البته نمی‌توان گفت که نسخه کنونی هم خالی از اشکال است، اما آن بدبینی شدیدی که گاهی در کلام اهالی رسانه موج می‌زند، با استناد به نسخه‌ای بوده است که به نخستین اکران‌های فیلم در جشنواره فجر مربوط می‌شده و در نسخه اکران عمومی تا حد زیادی اصلاح شده است.

بازیگری

نگاه کلی به ترکیب بازیگران و کیفیت اجرا‌های «دیدن این فیلم جرم است» به ما می‌گوید که این فیلم به لحاظ بازیگری جزو بهترین آثار سینمای ایران نیست و بسیاری از فیلم‌های هم‌رده در این زمینه از فیلم رضا زهتابچیان قدرتمندتر ظاهر شده‌اند. اما این اثر، از نظر میدان دادن به گروهی از بازیگران غیرچهره یا هنرپیشه‌های مستعد از یک‌سو و همچنین استفاده مناسب از ظرفیت‌های بازیگران باتجربه‌تر که شاید در سینما تا حدی به حاشیه رفته‌اند از سوی دیگر، عملکرد درخوری از خودش نشان می‌دهد.
 
«دیدن این فیلم جرم است»، علاوه بر اجرای استاندارد مهدی زمین‌پرداز در مقام نقش اصلی و بازی اثرگذار امیر آقایی که نشان می‌دهد در دوران بلوغ و اوج خود در بازیگری قرار دارد، از نظر بالفعل کردن ظرفیت‌های موجود هم کیفیت خوبی از خود به نمایش می‌گذارد؛ بدین ترتیب که کارگردان موفق می‌شود از بیشتر بازیگرانش اجرا‌های استانداردی بگیرد و هم‌زمان نیم‌نگاهی هم به معرفی چهره‌های تازه به سینمای ایران داشته باشد.

 

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.