چند سالی میشود که بازار انگیزهفروشان رونق دارد، کسانی که ادعا میکنند میتوانند رمز و راز موفقیت و توانمندی را بفروشند و شما در دورههای انگیزشی آنان ثبتنام میکنید.
دکتر مهتاب علینژاد | شهرآرانیوز؛ چند سالی میشود که بازار انگیزهفروشان رونق دارد، کسانی که ادعا میکنند میتوانند رمز و راز موفقیت و توانمندی را بفروشند. شما در دورههای انگیزشی آنان ثبتنام میکنید. چند ساعتی در یک همایش یا کارگاه آموزشی یا کلاسهای دورهای مینشینید و شعارهای انگیزشی مدرس جلسه را میشنوید. درباره روانشناسی، خودباوری، اعتمادبهنفس و خلاصه اینکه اگر بخواهید میتوانید. چرا که نه؟! شما در دایرهای از حس ناتوانی احاطه شدهاید، در خستگی از شکستهای پیاپی، در نارضایتی از آنچه تجربهاش میکنید، چه در حوزه کار و اشتغال چه مشکلات خانوادگی، چه بیکاری یا حتی روابط عاشقانه یا بینفردی والد و فرزندی. شما مجموعهای از یأسها را تجربه میکنید و مستأصل هستید که شعارهای انگیزشی میتواند روی شما تأثیر بگذارد و ذهنتان را به سوی شرکت در همایشها و گفتگوهای موفقیتمحور بکشاند و بعد منتظر یک اتفاق هستید تا قانون جذب آن را برایتان به ارمغان بیاورد.
فروشندگان موفقیت
چه این همایشهای موفقیت و دورههای کسب اعتمادبهنفس در مؤسسات برگزار شود چه از سوی سازمانی که در آن مشغول به کار هستید به صورت کارگاه آموزشی باشد یا از طریق فضای مجازی، همگی، یک هدف دارند. فروشندگان موفقیت خود را استاد خلاقیت معرفی میکنند، انسانهایی که توانستهاند زندگی خود را به جایگاه رضایتمندی برسانند و اکنون آمدهاند با استفاده از روانشناسی عوامپسند و با تولید انگیزش، شما را نیز به دروازههای موفقیت راهنمایی کنند. اما آیا بهراستی شما انسان ناموفقی هستید و آیا واقعا تحت شرایط و موقعیتهای اجتماعی و زیستی کنونی با توجه به امکانات خود و محدودیتهایی که داشتهاید میتوانستهاید بهتر عمل کنید و نکردهاید؟
مهارت حل مسئله یا تغییر آن
پاسخ استادان انگیزشی این است که میتوانستید و شما به دلیل نداشتن انگیزه کافی یا اعتمادبهنفس یا مشخص نبودن هدف، نتوانستهاید به آنچه میخواستهاید دست یابید. اما این برداشت سطحیانگارانه تا واقعیت زیستی و اجتماعی شما و زندگیتان بسیار فاصله دارد. یکی از مصائب زندگی مدرن این است که آدمها به اندازهای در روزمرگیها و تأمین بقا و در مواردی که بحران اقتصادی وجود ندارد در مصرفگرایی غرق میشوند که گاهی ذهن آنان قدرت پردازش عقلانی و منطقی را از دست میدهد و گرفتار تله سودجویان عرصههای آموزشی بیکارکردی نظیر همین دورههای موفقیت و انگیزش میشود. زندگی مدرن که سبک متفاوتی از زندگی سنتی گذشته را شامل میشود، در عصر ارتباطات سبک اجتنابناپذیر زندگی است. شما به عنوان یک زن در دوره کنونی که اشتغال زنان به امری اجتنابناپذیر برای تأمین هزینههای زندگی درآمده است، دغدغهمندیها و فشارهای روانی متعددی را تجربه میکنید که از کنترل شما خارج است. از کنترل خارج بودن نه به این معنی که نمیتوانید مهارت حل مسئله را کسب کنید، بلکه به این معنی که قادر به حذف این فشارها از زندگی خود نیستید، زیرا با سبک زندگی مدرن عجین شدهاند. حتی چنانچه یک زن خانهدار باشید، اگرچه فناوری رفاه نسبی نظیر ابزار تسهیلگر خانهداری را برایتان به همراه داشته است، در کنار آن، مخاطراتی نیز به همراه آورده است، مخاطراتی نظیر تبلیغ مصرفگرایی برای خرید و بهرهبرداری از ابزاری که فناوری آن را تولید میکند و روزبهروز ارتقا میدهد و با کمک رسانهها و تبلیغات، شما را به طور ذهنی نیازمند بهرهبرداری از این ابزار میکند تا تولیدات سرمایهداری به فروش برسد و فناوری گامی جلوتر در مسیر پیشرفت بردارد.
انسان زندگی مدرن در گردبادی از نیازها گرفتار است
رفاه شما در عصر فناوری بیشتر شده است و البته که افزایش دغدغهها و مخاطرات همراه آن نیز اجتنابناپذیر است. شما به عنوان یک همسر، دختر یا مادر، سرشار از اضطراب پیشرفت هستید، اضطراب هماهنگی با خانواده و جامعه، فشار روانی امکانات محدود و نیازهای فزایندهای که هر روز، جامعه برای شما تولید میکند. حتی اگر اهل چشموهمچشمیهای اجتماعی نباشید که در جامعه ایرانی رقابتهای رفاهزده امری فرهنگی و معمول شده است، باز هم درگیر مصائب تغییرات اجتماعی و فرهنگی شتابنده روزگار کنونی هستید.
در واقع، انسان زندگی مدرن در گردبادی از نیازها و برآوردهنشدنها گرفتار است و هیچ مدعی انگیزشی یا مدرس موفقیتی نمیتواند بگوید انسان میتواند تنها با تلاش شخصی و افزایش اعتمادبهنفس، خود را از این گردباد برهاند. انسان موجودی اجتماعی است و همان شعار قدیمی خواستن توانستن کلیشه نخنما و ازکارافتادهای است که برای زندگی مدرن صدق نمیکند، زیرا انسان مدرن در احاطه فشارهای اجتماعی، پیشرفت روزافزون فناوری، تبلیغات فزاینده سرمایهداری برای فروش محصولاتش، زندگی خانوادگی و رقابتهای انسانی قرار دارد. گاهی این احاطه نامرئی است و ممکن است در خستگیهای روزمره خود توان آن را نیابید که موقع ارزیابی عملکردتان همه جوانب اثرگذار بر تصمیمگیریهایتان را بسنجید، و همین است که سبب میشود در تلههای انگیزشی گرفتار شوید در شعارهای نخنمای «تو میتوانی اگر بخواهی».
سراغ تسکینهای لحظهای نروید
همین حالا نگاهی عمیق به زندگی خود بیندازید. فهرستی از امکاناتی که دارید تهیه کنید. انتظاراتی را که خانواده از شما دارد در مقابل امکاناتی که در اختیار دارید بنویسید. فشارهای اجتماعیای را که بر زندگیتان سنگینی میکند فهرست کنید. سادهترین نمونه آن میتواند بحرانهای مالی و نیاز فرزند شما یا خودتان به تلفن همراه هوشمند برای امکان ارتباط و آموزش یا فعالیت اقتصادی در دوره همهگیری کرونا باشد. آیا وقتی مسیرهای حرکت مسدود باشد، میتوانید با افزایش اعتمادبهنفس یا با لبخند بیدار شدن، از مسیرهای مسدود عبور کنید؟ به جای سرازیر کردن پول و هدر دادن وقتتان در دورههای موفقیت که تنها یک تسکین لحظهای تا زمانی هستند که در همایش یا کلاس نشستهاید، سعی کنید آگاهیتان درباره مخاطرات زندگی مدرن را افزایش دهید. آنگاه درکی متناسبتر با واقعیت درباره زندگیتان پیدا میکنید و قدرت تشخیص زیانهای بازار پررونق همایشهای انگیزشی و دورههای موفقیت بر زندگی فردیتان را کسب میکنید و از آنچه برای پرورش خردمندانه ذهنتان مضر است، چه در فضای واقعی چه در فضای مجازی، فاصله میگیرید. یادتان باشد در زندگی مدرن، خواستن توانستن نیست.