گسترش استفاده از اینترنت و نفوذ فضای مجازی در زندگی روزمره زنان، پیش از آمدن کرونا ویروس هم بر همگان آشکار شده بود. آمارهای وزارت ارتباطات در سالهای متمادی حکایت از آن داشت که زنان بیش از مردان در فضای مجازی حضور دارند، از کتابهای الکترونیک بیشتر استفاده میکنند و به مباحث آموزشی در بستر وب توجه نشان میدهند. محدودیتهای بهداشتی این روزها تنها این فرایند را سرعت بخشید و فضای واقعی زندگی را به طور مشخصتری در فضای مجازی محصور کرد. در همین راستا، زنان به دلایل گوناگونی، بسیار بیش از گذشته به نقشآفرینی و حضور در فضای مجازی پرداختند.
آنلاینشدن آموزش و وابستگی تربیت و پرورش فرزندان به محیطهای مجازی از یک سو و اعمال محدودیت در خروج از منزل از سوی دیگر نیز زنان را بر آن داشته است که به گونه فعالانهتری در این عرصه حضور یابند. در حقیقت، دیگر فضای مجازی تنها به عنوان ابزاری برای ارتباط و تعامل مهم تلقی نمیشود بلکه به عنوان مکانی برای رفع نیازهای روزمره و خدمترسانی مورد توجه زنان قرار گرفته است. امروز بدون صرف وقت و هزینه بسیار، میتوان بهراحتی به صورت آنلاین خریدهای خانه را انجام داد، آموزشهای لازم را دریافت کرد، کلاسهای گوناگون را با هم مقایسه کرد و همه اینها با صرف وقت و هزینه کمتر در دسترس است. اما چنین استفاده گستردهای از فضای مجازی تبعات و پیامدهای خاصی در بلندمدت بر جای خواهد گذاشت که باید به آنها توجهی ویژه داشت. نخستین مورد، توجه به انتقال سادهتر کلیشههای جنسیتی و استفاده از آنها در فضای مجازی است. به طور کلی، از آنجا که در این فضا مسئله هویت واقعی افراد میتواند مخدوش یا غیرواقعی باشد، کلیشههای جنسیتی که در آنها زنان دستکم گرفته میشوند سادهتر مطرح شده و در شبکههای گوناگون دستبهدست میشود. این مسئله نهتنها در صفحات طنز و سرگرمی بلکه حتی از راههای آموزشی و پرورشی نیز قابلیت انتقال دارد. برای نمونه، برخی وبینارها، کلاسهای مجازی و لایوهای اینستاگرامی با پیشفرض گرفتن تفاوتهای هوشی و ذهنی زنان، آنان را همرده کودکان و گروههای نیازمند آموزشهای ابتدایی در نظر میگیرند. در نتیجه زمینه را برای پذیرش تفاوتهای غیرواقعی فراهم میآورند. این در حالی است که در رویکردی زنانهمحور، میتوان از فضای گسترده مجازی برای تصحیح برداشتهای منفی و تعلیق پنداشتهای سنتی و زنناباور بهره گرفت و اینچنین درهای فرصتهای حضور و مشارکت را در دنیای واقعی به روی زنان گشود. علاوه بر این، فضای مجازی این امکان را در اختیار زنان قرار میدهد که با تقویت اعتمادبهنفس و دریافت آموزشهای لازم، بر موانعی که در دنیای واقعی و پیشروی کسب موفقیت قرار دارد، فائق آیند. در چنین فضایی، کسب آگاهیهای فرهنگی و اجتماعی از منابع متنوع و گوناگون میتواند گام بزرگی در جامعهپذیری زنان باشد و طرح درخواست مطالبات فرهنگی واجتماعی سبب میشود بخشی از توجه سیاستگذاران و قانونگذاران به مسائل زنان معطوف شود. رواج چنین رویهای میتواند انگیزه مشارکت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان را افزون کند. این باور جمعی وجود دارد که اینترنت وسیلهای برای تفریح و گذران اوقات فراغت است، اما امروزه دیگر نمیتوان اینترنت را گریزگاهی برای فرار زنان از مسئولیتهای خانهداری و تنها پرکننده اوقات فراغت آنها تلقی کرد. زنان که از گذشته بیش از مردان در فضای مجازی فعالیت داشتهاند، میتوانند با حضور بهینه در این فضای گسترده و کسب آموزشهای لازم، به ارتقای خود و خانوادهشان کمک کنند. فرصتهای بیشمار و افقهای گستردهای که فضای مجازی پیش روی زنان گشوده است میتواند به تغییر و بهبود جایگاه آنها در جامعه منجر شود. لازمه چنین مسئلهای این است باورها و پنداشتهای کاذب و منفی را درباره خود و سایر زنان کنار بگذارند و با ایجاد یک هویت مجازی سالم، کارآفرین، خلاق و با پشتکار، هویت واقعی و حاضر در متن جامعه را تعالی بخشند.