بازی «رزیدنت ایول ۸» Resident Evil Village از نظر داستانی دنباله مستقیمی از شماره قبلی است، اما غافل گیریهای فراوانی هم در دل ماجراهایش قرار گرفته است که به نوعی ما را با ریشه اصلی شکل گیری زامبیهای این مجموعه پرطرف دار آشنا میکند.
علی رضایی | شهرآرانیوز - چند روزی از عرضه آخرین نسخه از بازی محبوب Resident Evil میگذرد و به نظر میرسد شرکت کپکام، سازنده این مجموعه، توانسته است مسیر موفقی را که در Resident Evil ۷ شروع کرده بود به خوبی ادامه دهد. بازی Resident Evil Village از نظر داستانی دنباله مستقیمی از شماره قبلی است، اما غافل گیریهای فراوانی هم در دل ماجراهایش قرار گرفته است که به نوعی ما را با ریشه اصلی شکل گیری زامبیهای این مجموعه پرطرف دار آشنا میکند. البته با توجه به شکایتهای برخی کاربران درباره ترسناک بودن بیش ازاندازه نسخه قبلی، این بار کپکام تصمیم گرفته است با قرار دادن فضاهای بازتر در بازی، کمی از غلظت محیطهای تنگ و تاریک مجموعه بکاهد و عنوانی سرگرم کنندهتر بسازد. به طور کلی به نظر میرسد سازندگان این بار بیشتر روی همان جنبههایی از نسخه قبلی و حتی بازیهای قبلی تمرکز کرده اند که خیلی از طرف داران دوستشان دارند و جدا از بحث علاقه، به هر حال امضای این مجموعه هستند و طبیعی است که بودنشان میتواند به بهتر شدن تجربه بازی هم کمک کند.
بازگشت به ریشهها
داستان Resident Evil Village پس از وقایع نسخه قبلی آغاز میشود. ایتن وینترز حالا همراه با میا، همسرش، و همین طور دختر تازه متولد شده اش زندگی به ظاهر آرامی دارند، اما این آرامش چندان ماندگار نیست. یک شب با دزدیده شدن دختر ایتن، آن هم به دست کسی که انتظار نمیرود، همه چیز خراب میشود. همین اتفاق پای ایتن را به روستایی باز میکند که از همان برخورد اول، میتوان مرگ و بدبختی را در جای جای آن دید. کلیت داستان بازی سرراست است و پس از مدتی گشتن در روستا و پشت سر گذاشتن اتفاقاتی، متوجه میشویم که ایتن برای رسیدن به دخترش اول باید سراغ ۴ شخصیت از ۴ خاندان مختلف برود و در نهایت با خود مادر میراندا ملاقات کند که رأس هرم شخصیتهای منفی بازی است.
داستان بازی در عین سرراست بودن، جذاب روایت میشود و مخصوصا پی بردن به نکات مخفیای که در گوشه و کنار جهان آن در قالب یادداشتها و نوشتهها پنهان شده اند بسیار لذت بخش است.
اما خب این سرراست بودن داستان اصلا به معنی بد یا ضعیف بودن آن نیست، زیرا کپکام همین داستان ساده را با روایت خوبی تقدیم مخاطب میکند و از آن مهم تر، جهان بازی پر شده است از موارد مخفی مثل یادداشتهایی که خواندن آنها لایههای بیشتری از داستان را برملا میکند و مخصوصا طرف داران قدیمی مجموعه یا حتی افرادی که فقط همین Resident Evil ۷ را بازی کرده باشند، با خواندن این نوشتهها و دقت به جزئیات، میتوانند اطلاعات ارزشمندی درباره شخصیتها یا چگونگی ربط پیدا کردن وقایع این نسخه به گذشته پیدا کنند.
همین طور کپکام یک سری پیچش داستانی بسیار خوب را هم در بازی قرار داده است که کمک زیادی به جذابیت روایت آن میکنند و درست در جایی که انتظارش را ندارید، اتفاقاتی میافتد که میتواند پاسخ گوی خیلی از سؤال هایتان باشد. در نهایت هم همه چیز به یک پایان بندی اثرگذار و با کیفیت ختم میشود که هم سرانجام ارزشمندی برای این نسخه است هم برای نسخه یا حتی نسخههای احتمالی بعدی پایه ریزی میکند. با وجود همه این ویژگیهای خوب، یک مسئله در بازی خیلی سطحی و ساده اجرا شده است و آن چیزی نیست جز شخصیت پردازی برخی از کاراکترهای منفی بازی. شاید تلاش بازی سازان برای کم کردن از حجم ترسناک بودن بازی را بتوان علت این موضوع و نپرداختن بیش ازاندازه به جزئیات شخصیتهای منفی بازی به شمار آورد.
تعادلی بین گذشته و حال
بازی در مجموع گیم پلی بسیار خوبی دارد و از همه مهم تر، تعادل بسیار خوب آن است. این تعادل از یک طرف در پایبندی Village به ریشههای مجموعه و در عین حال به روز بودن آن دیده میشود. از طرفی هم همه جنبههای گیم پلی، از قسمتهای اکشن گرفته تا بخشهای پازل و گشت و گذار، به یک اندازه در آن مهم هستند. برای مثال، یکی از بهترین ویژگیهای این نسخه تشویق و حتی الزام بازیکن به گشتن در محیط هاست و بخشهای واقعا خوش ساختی از بازی را داریم که در آن برای رسیدن به هدف، باید محیطها را درست مثل نسخههای کلاسیک بگردید و با پیدا کردن آیتمهای موردنظر، در نهایت از مانع پیش رو عبور کنید.
Resident Evil Village البته به روشهای مختلفی برای این گشت و گذارها ارزش قائل میشود، خواه این ارزش قائل شدن پیدا کردن یک آیتم مخفی در محیط باشد خواه روبه رو شدن با مینی باسی که نبرد با او کاملا اختیاری است. این ویژگی حتی عاملی است که پس از تمام شدن بازی هم بازیکن را به تجربه مجدد آن و پیدا کردن مواردی که جا مانده اند، تشویق میکند و ارزش تکرار بالایی به اثر میبخشد.
به همین روال با اینکه پازلهای بازی خیلی هم فوق العاده نیستند و برای حل کردنشان خیلی به دردسر نمیافتید، همین که سازندگان برای جنبه معمایی بازی ارزش قائل شده اند و پازلهای مختلفی را برایش در نظر گرفته اند، ارزشمند است و کمک خیلی زیادی به کاملتر شدن گیم پلی بازی میکند. این پایبندی به اصول و امضاهای Resident Evil حتی در اکشنهای بازی هم دیده میشود. دشمنان در این نسخه در مقایسه با Resident Evil ۷ بسیار متنوعتر شده اند و هر دشمنی، از لایکانها گرفته تا زامبیها و موجودات پرنده، سبک مبارزهای خاص خودش را طلب میکند. اما خب همیشه هم مبارزه تنها راه نیست و مثل نسخههای قدیم تر، خیلی وقتها فرار هم میتواند گزینه بسیار ایده آلی باشد مخصوصا که بازی چندان هم در دادن مهمات دست و دل باز نیست و خیلی خوب آن حس تلاش برای بقا را از این طریق و همین طور به لطف بخش ساخت و ساز آیتم ارائه میدهد که وادارتان میکند تا پیش از ساخت هر آیتم، برای ضرورت آن با توجه به منابعی که دارید فکر کنید و این جنبهها در درجه سختیهای بالاتر پررنگتر هم هستند.
ترسناک، اما چشم نواز
به محض اینکه اولین بار از لابه لای درختان وارد محیط روستا میشوید و در دوردست قلعهای را میبینید، فضای بازی یادآور یک نمونه تاریکتر و خفه کنندهتر از Resident Evil۴ است که البته با وجود الهام گرفتن از فضای این نسخه، هویت منحصربه فرد خودش را هم دارد.
این اتمسفر معرکه تا آخر بازی با قدرت ادامه دارد و روبه رو شدن با هر یک از ۴ خاندان بازی، در یک فضای متفاوت و متنوع اتفاق میافتد که انصافا همگی طراحی بصری و اتمسفر خوبی دارند. یک نکته خیلی مهم هم این است که تغییر و تنوع محیطهای بازی در گذر زمان، باز هم برگرفته از فرمول رزیدنت ایولی است که قطعا برای قدیمیها ارزشمند خواهد بود.
Resident Evil Village برای رسیدن به چنین اتمسفری، از عناصر مختلفی بهره برده که یکی از مهمترین آن ها، کیفیت عالی گرافیک فنی و هنری بازی است. جزئیات محیط ها، شخصیتها و دشمنان در نسخه جدید Resident Evil در سطح بسیار بالایی قرار دارد و افکتهای تصویری و در رأس آنها نورپردازی هم باعث شده است بازی همیشه ظرفیت شگفت زده کردن مخاطبش را با زیبایی بصری خودش داشته باشد. به طور کلی، در بازی همه چیز بسیار بهینه و روان اجرا میشود و جز در یکی دو صحنه از نبرد با دختران خون آشام لیدی که بیشتر شبیه یک باگ است و افت فریم به همراه دارد، همه چیز در روانترین حالت ممکن اجرا میشود. به همین میزان، سازندگان از موسیقی و مخصوصا صداگذاریها هم برای بهتر کردن اتمسفر کلی بازی به شکلی معقول و نه اغراق شده استفاده کرده اند که باعث شده است تجربه جذاب تری برای بازیکنها به همراه داشته باشد.