علی رضایی | شهرآرانیوز - چند هفته پیش تازهترین نسخه از مجموعه بازی Oddworld برای کنسولهای پلی استیشن ۴ و ۵ عرضه شد. با وجود اینکه در ژانر پلتفرمر قرار میگیرد، از نظر داستانی هم تجربه قابل قبولی ارائه داده است. به طور کلی، در این مجموعه بازی، Oddworld سیارهای پر از نژادهای مختلف است. برخی انسان نما و برخی دیگر شبیه به حیوان هستند. قاره اصلی در این سیاره مودوس نام دارد و نژاد برتر را در این قاره مودوکانها تشکیل میدادند. ایب، شخصیت اصلی بازی، در بیشتر قسمتهای سری Oddworld نیز به این نژاد تعلق دارد. در میان نژادهای کم رنگتر میتوان به اسلیگ ها، اسلاگ ها، پارامیت ها، گابیت ها، ویکرها و دیگر نژادها اشاره کرد که هرکدام از آنها دارای درجات مختلفی از هوش و خصوصیات دوستی هستند. یکی از درگیریهای اصلی در این بازی بین نژاد مودوکانها و شرکت بزرگ و تشنه قدرت گلوکون است. هدف اصلی ایب و همنوعانش فرار از بردگی مودوکان هاست از چنگال رهبر گلوکونها و دستیارانش، هدفی که در آخرین نسخه این بازی، یعنی Oddworld: Soulstorm، هم خط داستانی اصلی ماجرا را شکل میدهد.
به دنبال آزادی
قهرمان این سری موجودی به نام ایب است. او از نژاد مودوکان هاست که موجوداتی شبیه قورباغه هستند. این موجودات سال هاست که به عنوان بردگان نژادی قویتر به نام گلوکون فعالیت میکنند. آنها مجبورند در کارخانههای این نژاد کارهای سخت و خطرناک دهند و هر لحظه ممکن است به دلیل برخورد با مواد سمی، قطعات مکانیکی و ... جان خود را از دست بدهند. شخصیت منفیهای اصلی بازی گلوکونها هستند که سال هاست مودوکانها را به بردگی گرفته اند. نکته اصلی اینجاست که ایب متوجه میشود با توجه به کمبود گوشت برای گلوکونها آنها قصد دارند از این به بعد از مودوکانها به عنوان منبع غذایی خود استفاده کنند. این موضوع باعث میشود که ایب متحول شود و تصمیم بگیرد همنوعان خود را از دست این گروه نجات بدهد. همین موضوع، انگیزه اصلی همه وقایع اصلی بازی است.
بسیاری از بازیهای پلتفرمر به ویژه عناوینی که قدمت زیادی دارند، از داستانی چندان قدرتمند و قوی برخوردار نیستند، ولی Oddworld را باید مستثنا دانست. در طول بازی، وقایع و اتفاقات زیادی روی میدهند. شخصیت پردازی شخصیتهای بازی خصوصا شخصیتهای منفی داستان هم بسیار خوب است و بیشتر اوقات، سازندگان موفق میشوند کاری کنند که شما ضمن درک انگیزه شخصیتهای منفی، از آنها واقعا متنفر بشوید. هم چنین در بسیاری از قسمتهای بازی، اشارههایی به مفاهیم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مختلف وجود دارد، اشارههایی که بیشتر به شکل طنز در بازی بیان میشوند تا بازی جنبهای خشک پیدا نکند. همین طنز خاص هویتی ویژه برای این عنوان به وجود میآورد و اشارههای آن به مفاهیم مهم باعث میشود داستان از یک ماجرای معمولی برای توجیه گیم پلی فراتر رود و به داستانی بسیار اثرگذار تبدیل شود.
وجود چند پایان در بازی
بازیهای پلتفرمر کمی هستند که آن قدر به داستان اهمیت بدهند که چندین پایان مختلف برای آن طراحی کنند، ولی سازندگان Oddworld: Soulstorm برای داستان بازی اهمیت فراوانی قائل اند و چندین پایان در آن طراحی کرده اند. در اصل، در طول بازی، باید همنوعان خود را نجات دهید و بسته به اینکه موفق به نجات چه تعداد از آنها شده باشید، پایان بازی هم متفاوت خواهد بود. اگر به شکل خیلی خودخواهانه و بدون نجات دیگران بازی را به پایان برسانید، با پایان بد بازی روبه رو خواهید شد. در غیر این صورت، بسته به تعداد افرادی که نجات داده اید، پایان بازی بهتر میشود. با همه این اوصاف، میتوان گفت Oddworld: Soulstorm از نظر داستانی وضعیت بسیار خوبی دارد. محتوای داستانی این عنوان از بسیاری از بازیهای پازل پلتفرمر دیگر بیشتر است و در آن به صورت طنز، به مفاهیم عمیقتر هم پرداخته شده است. ضمن اینکه به پایان رساندن بازی هم بین ۱۶ تا ۳۰ ساعت طول میکشد که برای عنوانی در این سبک کاملا مناسب است.
گیم پلی
شاید در نگاه اول، بازی Oddworld: Soulstorm شبیه سایر بازیهای پلتفرمر به نظر برسد که باید با پریدن و چند کار ساده معمول، از قسمتهای مختلف بازی عبور کنید. اما این طور نیست. این بازی خیلی متکی بر معماها و حل مسئله است. در گوشه گوشه محیط بازی، تلههای مختلفی وجود دارد که میتواند به کشته شدن شما منجر شود. میتوان گفت هر بخش بازی یک معمای پلتفرمینگ است که تنها با اعمال پایه نظیر پریدن و راه رفتن نمیتوانید از آن عبور کنید بلکه باید از ابزارهای مختلفی که بازی در اختیارتان قرار داده است استفاده کنید تا بتوانید از این مراحل به خوبی عبور کنید. اوایل شاید معماهای بازی چندان سخت نباشند، اما به تدریج درجه سختی آنها افزایش مییابد و هر کدام به سیستم پیچیدهای تبدیل میشود که با کوچکترین اشتباه به کشته شدن شما بینجامد.
ابزارهای مختلف برای حل معماهای بازی
آیتمهای مختلفی در بازی به دست میآورید که از موارد سادهای مثل بمب دودزا شروع و به انواع و اقسام آیتمهای انفجاری، خاموش کننده آتش و حتی آتش افکن منتهی میشود. هرکدام از این آیتمها میتواند به نوعی بر روند مرحله اثرگذار باشد. با توجه به وجود آیتمهای مختلف در بازی، ساز و کار Crafting هم وجود دارد. در نتیجه، باید محیط بازی را به خوبی بگردید تا مواد لازم برای ساخت آیتمهای مختلف را پیدا کنید. هرچند به نظر میرسد حضور این سیستم تا اندازهای در بازی اضافی است و در عمل، نقشی حیاتی در افزایش عمق گیم پلی ندارد. نکته دیگر که قابلیت کلیدی شخصیت ایب محسوب میشود و در داستان هم نقشی اساسی دارد، توانایی او برای کنترل ذهن دیگران است. او این توانایی را دارد که حتی ذهن دشمنان را هم برای مدت محدودی تحت کنترل بگیرد و استفاده درست و مناسب از این قابلیت، برای حل بسیاری از معماهای بازی ضرور است. خوشبختانه از لحاظ تنوع، معماهای بازی طراحی بسیار خوبی دارند. هرکدام از آنها مسئلهای فکری است و باید با سعی و خطا، راه درست حل آن را پیدا کنید. برای نمونه، یک جا باید از بطریهای آتش زای خود برای به آتش کشیدن دشمنانی که در آن منطقه کشیک میدهند استفاده کنید. پس از آتش زدن، باید راهی برای خاموش کردن آن بیابید و هم زمان حواستان به دشمنان دیگری نیز که ممکن است نظرشان به سمت شما جلب شده باشد و سد راهتان شوند باشد.
رسیدن به بهترین پایان بازی
این بازی یک مأموریت اسکورت بسیار طولانی محسوب میشود. یکی از اهداف فرعی، ولی بسیار مهم هر مرحله، نجات مودوکانهای اسیر است. میتوانید بدون توجه به آنها به شکل مستقیم مراحل را به پایان برسانید، اما در آن صورت، بخش زیادی از بازی را ندیده اید و با پایان خوبی هم روبه رو نمیشوید. برای اینکه بتوانید به پایان خوبی برسید، باید در جای جای محیط جست وجو کنید تا مودوکانهای اسیر در کارخانه بزرگی را که بازی در آن به وقوع میپیوندد نجات بدهید. نکتهای که وجود دارد این است که بیشتر این مودوکانها به عمد با هوش مصنوعی پایین و بسیار نادان طراحی شده اند. در نتیجه، باید حواستان باشد حرکت احمقانهای از آنها سر نزند که به مرگشان منجر شود. در اصل، مدیریت درست رفتار آنها یکی از چالشهای جذاب بازی است، زیرا سرتاسر محیطهای بازی پر است از اشیای مختلف و دشمنانی که به راحتی میتوانند مودوکانها را بکشند. در نتیجه، باید حواستان را جمع کنید تا بتوانید این افراد را به سلامت از هر مرحله عبور بدهید. در نتیجه، حفظ جان مودوکانها هرچند برای اتمام بازی ضروری نیست، ساختار بازی طوری طراحی شده است که آن را به یکی از دغدغههای اصلی شما تبدیل کند. بخش زیادی از چالش بازی هم مبتنی بر همین موضوع است.
گرافیک بازی
از نظر هنری، سری Oddworld همواره دنیای تیره و صنعت زده را به همراه موجوداتی با طراحیهای عجیب و غریب به تصویر کشیده و این نسخه هم در همین مسیر حرکت کرده است. رنگ غالب در محیطهای بازی قهوهای روشن است و عناصر فلزی زنگ زده در طراحی گرافیکی آن نقش زیادی دارند تا فضای صنعت زده بازی را به خوبی به تصویر بکشند. در زمینه موسیقی هم بازی عملکردی معمولی دارد. نمیتوان ایراد خاصی به آن وارد کرد، ولی موسیقی آن را نمیتوان به یادماندنی یا خیلی خاص دانست. در زمینه صداگذاری عملکرد سازندگان بسیار خوب بوده است. برای شخصیتهای بازی صداگذاری بیش وکم کاملی صورت گرفته است. نحوه حرف زدن شخصیتهای بازی هم حالتی خنده دار و جالب دارد. در مجموع، بازی چه از نظر گرافیک، چه موسیقی و صدا، عملکرد خوبی دارد و نمره قبلی میگیرد.