امید حسینینژاد | شهرآرانیوز - طلوع آفتاب اسلام، آغازى بود بر یک نهضت بزرگ در امر کتابت، که تجسم آن را نخستین بار، در اهتمام پیامبر خدا (ص) به یادگیرى، نوشتن از سوی اصحاب و تدوین قرآن کریم از آغاز بعثت نبوى مىبینیم. پیامبر اکرم (ص) همزمان با تعلیم و ترویج قرائت و کتابت قرآنکریم و جمع و تدوین و تنظیم و ترتیب آیات و سورهها در مصحف، نظام آموزش قرآن را با هدف فهم و بهکارگیری زبان آن بنیانگذاری کردند.
در این میان قرآنکریم با توجه به مقام و منزلت آن در میان مسلمین، از ناحیه کتابت و زیبایى خط، سیر تکاملى داشته است؛ در این مسیر دستهاى هنرمند و خلاق، مصاحف را به زیبایى فن و هنر آراستند، بخشى از این زیباسازیها و هنرآفرینىها جنبه مادى و صورى داشت. در کنار اینها، ابتکارات و بهسازىهاى معنوى یا جوهرى در کتابت مصاحف انجام شد. ما در گفتوگوی پیشرو با دکتر مرتضی کریمینیا، پژوهشگر نسخههای خطی قرآنکریم، به بررسی مراحل تطور کتابت قرآنکریم در لابهلای تاریخ تمدن اسلامی به ویژه ایران و مسائل پیرامون کتابت قرآن در سیر تاریخ اسلامی تا عصر چاپ پرداختهایم.
کتابت قرآن کریم و کتابآرایی اسلامی در ایران قدیم همواره از آغاز با ابداع و هنرمندیهای خاص در خوشنویسی، تذهیب و دیگر هنرهای کتابآرایی همراه بوده است. از حوالی قرن پنجم هجری گونهای از کتابت قرآنی در ایران شکل گرفته است که در آن کاتب ایرانی قواعدی خاص را هنگام کتابت حروف، کلمات، آیات، سطور، صفحات و اجزای مختلف مصحف قرآنی رعایت میکند.
این دسته از کاتبان معمولا در انتهای مصحف خود به زبان فارسی شرحی دادهاند از قواعدی که در کتابت خود در نظر داشته و تعداد این قواعد را برشمردهاند. یکی از مهمترین وجوه مشترک این نوع از قرآنها؛ پایان دادن به انتهای هر صفحه با علامت پایان آیه است که سبب میشود کاتب نظم خاصی را به کتابت خود ببخشد. به همین نحو، عموم این دسته از کاتبان هر یک از اجزای سیگانه قرآن را در تعداد مشخصی از صفحات مصحف، مثلا ده، دوازده یا چهارده صفحه میگنجانند.
به درستی نمیدانیم که نخستین کاتبان ایرانی چرا و از چه زمان دست به چنین ابداعی در کتابت قرآن زدهاند. چه بسا علاقه و اصرار ایرانیان بر اتمام کلمات در انتهای سطور و پیروی نکردن ایشان از کتابت پیوسته و در اواخر قرن پنجم به پیدایش دستهای از قرآنهای منظم و باقاعده انجامیده است که در آنها کاتب قرآن تلاش میکند حتى انتهای تمام صفحات قرآنی را به پایان آیه ختم کند. سخنانی که یک کاتب ناشناخته ایرانی - احتمالا خراسانی - در انتهای قرآن منظم و با قاعده خود (نسخه شماره ۲۲۲۴ در کتابخانه آستان قدس رضوی) در اینباره نوشته است، نیک نشان میدهد که شکستن کلمات در انتهای سطور از نظر عالمان و کاتبان ایرانی در سراسر خراسان و ماوراءالنهر امری بسیار ناپسند بوده است. چنین مواردی را شاید بتوان در شمار پیشینه و زمینههای فرهنگی و هنری کاتبان ایرانی در خلق قرآنهای با نظم و قاعده محسوب کرد.
نخستین اسناد از شکلگیری و کتابت قرآن به صورت منظم و باقاعده ما را به ایران در عصر غزنویان و سلجوقیان میرساند. قدیمترین نسخههایی که با ویژگی فوق میشناسیم، یعنی نسخه شماره ۱۰۱۱ موزه کاخ گلستان و قرآن ناسب حسینی به شماره ۲۲۲۴، وقف شده بر حرم رضوی در سال ۵۹۰ ق) از میانه یا اواخر قرن پنجم هجری بر جای ماندهاند. در قرن ششم نیز قرآن محمد زنجانی (مورخ ۵۳۱ قمری) و قرآن زرین قلم (مورخ ۵۸۲قمری) از شاخصترین نمونههای مصحف نگاری هنرمندان ایرانی و با قواعد و نظم مشخص هستند. این چهار مصحف قرآنی مهم را باید میراث مشترک دو سلسله هنرپرور غزنوی و سلجوقی دانست.
قرآننویسی با قاعده که در قرون ششم و هفتم هجری در ایران تطور و تکامل بسیار یافت در دوره ایلخانی و از طریق مبادلات فرهنگی و هنری به دربار حاکمان ممالیک در شامات و مصر و نیز به نواحی مختلف آناتولی و بالکان راه یافته است و خوشنویسان و کاتبان قرآن در عصر ممالیک از این شیوه استفاده کردهاند. نمونههایی از این آثار اکنون در میان قرآنهای مملوکی موجود در کتابخانه چستربیتی باقی مانده است. با از میان رفتن ممالیک به دست دولت عثمانی بسیاری از جوانب هنری ایشان در کتابآرایی اسلامی - از جمله قرآننویسی با قاعده - به میان کاتبان ترک راه پیدا کرده و طی ۴۰۰ سال میان خوشنویسان ترک، تحول و تطور یافته است.
نمونههای فراوانی از این سبک قرآننویسی را میتوان در نسخههای موجود در کتابخانهها و موزههای ترکیه یافت که کاتبان آنها کوشیدهاند تا هر صفحه را به انتهای آیهای از قرآن ختم کنند و هر جزء قرآن را در تعداد مشخص و ثابتی از صفحات بگنجانند. سرانجام اکنون یکی از گونههای مبرز این شیوه از کتابت منظم و باقاعده قرآن به دست خوشنویس سوری، عثمان طه، کتابت و رواج جهانی پیدا کرده است.
کهنترین نسخههای قرآن که با نظم و قواعد خاصی کتابت شدهاند، ۴ نسخه ایرانی هستند که در قرن پنجم و ششم کتابت شدهاند. دو تا از این نسخهها، یعنی قرآن محمد زنجانی در حرم علوی در نجف و قرآن زرین قلم در کتابخانه چستربیتی حاوی انجامه و تاریخ کتابت (در سالهای ۵۳۱ و ۵۸۲ قمری) هستند، اما انجام دو نسخه دیگر، یعنی قرآن شماره ۱۰۱۱ در موزه کاخ گلستان و قرآن شماره ۲۲۲۴ در کتابخانه آستان قدس رضوی از دست رفته است. حدس من بر پایه نوع خط و تذهیب این دو قرآن اخیر آن است که این نسخههای بدون انجامه احتمالا در اواخر قرن پنجم هجری یا آغاز قرن ششم کتابت شدهاند.
این ۴ نسخه قدیمیترین نسخههای قرآن منظم و با قاعده در جهان هستند که تا کنون یافتهایم. سه تای آنها به خط کوفی ایرانی (مشرقی) و نمونه چهارم به خط ثلث و کوفی و با امضای کاتبی ایرانی به نام «زرین قلم» کتابت شدهاند. چنین شاهدی به نحوی قاطع اثبات میکند که ایده قرآننویسی منظم و باقاعده در ایران قدیم و از سوی کاتبان قرآن به خط کوفی ایرانی شکل گرفته و توسعه یافته است.
قرآننویسی منظم و باقاعده در روزگار نخست خود در سدههای پنجم و ششم هجری، ویژگیها و جزئیات زیادی را در برداشت. افزون بر قراردادن هر جزء قرآن در تعداد معینی از صفحات و اختتام هر صفحه به پایان یک آیه کامل، کاتبان ایرانی در این سدهها ابداعات دیگری نیز داشتهاند. برای مثال میکوشیدند تا برخی از تعابیر و کلمات پرتکرار قرآنی را با رنگی متفاوت (مثلا طلایی) به صورت یکنواخت در ابتدا، وسط یا انتهای سطر قرار دهند. تا پایان قرن هفتم نمونهای از کتابت منظم و با قاعده قرآن را در هیچ نقطه از جهان اسلام جز ایران نمییابیم.
حملات مغولان به ایران، سقوط خلافت عباسی در میانه قرن هفتم هجری و تشکیل حکومت ایلخانی (از سال ۶۵۱ تا ۷۳۶ قمری) سبب تغییراتی جدی در روابط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهان اسلام و حتی الگوهای هنری در کتابآرایی اسلامی طی قرون بعدی شد. افزون بر مهاجرت بسیاری از کاتبان و عالمان از نقطهای از جهان اسلام به نقطهای دیگر، روابط فرهنگی دولت ایلخانی با هند، شامات و مصر سبب شد برخی از کاتبان این مناطق در قرون هشتم و نهم هجری به بعضی از شیوههای ایرانی در کتابت قرآن بیشتر توجه کنند و اشکالی از آن را اقتباس کنند.
از این زمان و در قرون هشتم و نهم هجری نمونههایی از کتابت منظم و باقاعده قرآن را در هند، آناتولی (تحت حکومت سلاجقه روم) و شامات و مصر (تحت حکومت ممالیک) مییابیم. کتابت منظم و با قاعده قرآن در قرون هشتم و نهم هجری (دوران ایلخانی و تیموری) در ایران نیز ادامه یافت. قرآن شماره ۱۴۸۷ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به خط عبدالرحمن بن محمد بن ابی المفاخر التمیمی نمونهای از این دست است. یکی از شخصیتهای مهم و کلیدی در این دوران، محمد بن محمود بن محمد بن احمد سمرقندی عالم علوم قرآن و قرائات و کاتب قرآنی فاخر با قواعد و نظم است. وی در اصل متولد همدان، اما ساکن سمرقند بوده است.
بهکارگیری این شیوه هنرمندانه در قرون دهم تا دوازدهم هجری در دوران صفویه سبب خلق آثاری فاخر در مصحفنویسی ایرانی شد. یکی از این شاهکارها نسخه قرآن شماره ۴ در کتابخانه نورعثمانیه کتابت سال ۸۹۲ ق به قلم علی بن محمد الحسینی النیشابوری) در ۱۳ سطر با ترجمه فارسی است.
حسینی نیشابوری در آغاز این نسخه به قرآن «محمد بن محمود بن محمد الشریف السمرقندی المحتد الهمدانی المولد» اشاره میکند و در باب این قواعد و تکثیر آنها سخن میگوید. نسخه دیگر یکصد سال پس از این زمان، به قلم خوشنویسی گمنام به نام محمود بن احمد نیریزی در سال ۹۸۷ قمری کتابت شده است.
وی در انتهای نسخه خود از مصحف «محمد بن محمود بن احمد السید ابوالقاسم الحسینی المدنی السمرقندی» و نیز از مصحف فردی دیگر به نام «حسین بن عثمان» که حاوی وجوه مختلف قرائات، به ویژه وجوه قرائت حمزه در ادای همزهها بوده است یاد میکند. قرآن سلطان علی قاری هروی که در سال ۹۹۹ قمری در شهر مکه کتابت شده، یکی از نمونههای انتقال این هنر ایرانی از هرات به مناطق تحت حکومت عثمانی است.
همواره برای من این سؤال مطرح بود که عثمان طه، کاتب و خوشنویس سوری، این شیوۀ کتابت منظم صفحات قرآنی در «مصحف المدینه النبویه» را چگونه طراحی کرده است. وقتی نمونههایی از کتابت منظم قرآن به دست کاتبان عثمانی در قرون ۱۳ و ۱۴ قمری را دیدم، فکر کردم پاسخ را یافتهام، تا اینکه چند سال پیش به دو سه نمونه از قرآنهای منظم و باقاعده از کاتبان ایرانی در قرون پنجم و ششم هجری در عهد غزنویان و سلجوقیان برخوردم.
در یکصد سال اخیر و پس از انحلال دولت عثمانی، کتابت قرآنهای منظم و باقاعده به صورت مصاحف چاپی در جهان اسلام ادامه یافت. معروفترین نسخههای کنونی به قلم خوشنویس سوری، عثمانطه در مجمع الملک فهد لطباعه القرآنالکریم با عنوان مصحف المدینهالمنوره انتشار یافته است. اکنون تقریبا اغلب مصاحف قرآنی در جهان اسلام از این الگو در آرایش صفحات خود پیروی میکنند و ما آنها را به «قرآنهای ختم به آیه» میشناسیم. مهمترین ویژگی ظاهری این مصاحف آن است که هر صفحه را به انتهای آیهای از قرآن ختم میکنند و هر یک جزء قرآن را در تعداد معینی از صفحات قرار میدهند. این، اما همان کاری است که کاتبان ایرانی، یک هزار سال پیش در ایران بزرگ و احتمالا در خراسان و ماوراءالنهر ابداعش کردهاند.