صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

علت تعمیم‌های تحلیلی در جامعه‌ ایرانی

  • کد خبر: ۶۸۴۴۹
  • ۰۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۱
عباس عبدی - رئیس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران

قتل بابک خرم‌دین به‌دست پدرش و مثله‌کردن او بازتاب زیادی در جامعه داشت؛ به‌ویژه هنگامی‌که معلوم شد او و همسرش پیش از این نیز دختر و دامادشان را که پسر خواهر قاتل بود، به همین شیوه کشته‌اند. به‌لحاظ ارزش‌های خبری این قتل واجد همه ارزش‌های خبری بود که آن را در مرکز توجهات قرار دهد و مثل همه خبر‌ها نیز مردم و کارشناسان درباره آن اظهارنظر و تحلیل می‌کنند و نتایجی از آن می‌گیرند. یکی از اعتراضاتی که در جریان این بازتاب‌های خبری و تحلیلی به‌وجود آمد، این بود که چرا در ایران هر اتفاقی می‌افتد، فوری آن را به کلیت جامعه تعمیم می‌دهیم و می‌گوییم جامعه چنین است و چنان، یا نهاد خانواده به فلاکت افتاده است یا...؛ این افراد برای این انتقاد خود شواهدی می‌آورند، ازجمله اینکه در خیلی از کشور‌ها حوادث مشابه یا بدتری رخ می‌دهد، اما کسی تعمیم‌های کلی نمی‌کند و آن را به همه ابعاد جامعه تسری نمی‌دهد.

 

در این یادداشت می‌کوشم که درک خود را از این ادعا شرح دهم. اگر چنین حوادثی نادر و بسیار منفرد باشد، به‌طورقطع می‌توان گفت که از تعمیم آن باید پرهیز کرد، اما هنگامی که موارد آن کم نیست، نمی‌توان چشم‌ها را بست و گفت ان‌شاءا... گربه است. همین امروز که صحنه حوادث روزنامه ایران را دیدم، قتلی را گزارش کرده بود که ۲ سال پیش یک مرد ۲ دختر ۱۷ و ۱۹ ساله خود و پدر و مادربزرگ مادری آنان را هم کشته است. از این موارد کم نیست و نمی‌توان از کنار آن‌ها گذشت.

 

نکته بعدی اینکه اگر یک جنایت و حادثه منحصربه‌فرد باشد، چون مردم با مشکلات و نارسایی‌ها دست‌به‌گریبان‌اند، آن حادثه و جنایت منفرد را ضمیمه انواع مشکلات دیگر می‌کنند و به استنتاج مشغول می‌شوند. این فرق می‌کند با جامعه‌ای مانند نروژ که مردم مشکلات چندانی ندارند. اما دراین‌میان، یک نروژی با اسلحه تعداد زیادی از هم‌وطنان خود را به گلوله می‌بندد و کشتار می‌کند. این رویداد خیلی سنگین است، اما می‌تواند مستقل بررسی شود و به یک ضعف خاص ارجاع داده شود، درحالی‌که در ایران انواع‌واقسام مشکلات هست که مردم درگیر آن هستند و این حوادث ویژه نیز در کنار آن‌ها معنای جدیدی پیدا می‌کند. نکته مهم‌تر اینکه در جوامع توسعه‌یافته، تحلیل این حوادث در عرصه عمومی و با حضور کارشناسان انجام می‌شود و کسی نمی‌کوشد مانع تحلیل آن‌ها شود.

 

این کار نیز در صلاحیت کارشناسان است. اظهارنظر‌ها با نقد انجام می‌شود و این فضای مناسبی را ایجاد می‌کند که افراد بی‌صلاحیت وارد عرصه نشوند تا هر رطب‌ویابسی را به یکدیگر ببافند و به خورد مردم دهند. در حقیقت آزادی و مسئولیت‌پذیری رسانه‌ها در انتشار درست خبر و تحلیل بی‌طرفانه، اجازه نمی‌دهد که تحلیل‌ها و خبر‌های بی‌پایه تولید و منتشر شود. اما در ایران شاهد چنین فرایندی نیستیم. اظهارنظرکنندگان بسیار گوناگون‌اند و بدون صلاحیت حرفه‌ای و کارشناسی، براساس اخبار نادرست اظهارنظر می‌کنند؛ بنابراین نوعی اغتشاش تحلیلی و سردرگمی خبری به‌وجود می‌آید؛ بنابراین باید گفت جامعه ایران دچار اختلالات جدی است که باید به گفتگو گذاشته شود و نکته دیگر نیز ضرورت ورود آزادانه رسانه‌های رسمی به بحث درباره این اختلالات است و کمک می‌کند که مردم با انضباط فکری بیشتر به این رویداد‌ها نگاه کنند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.