الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ «همه چیز از جاغرق شروع شد. مثل همه شهروندان مشهدی تصمیم گرفتیم یک روز را در طبیعت زیبای جاغرق سپری کنیم. هر جا رفتیم و خواستیم مدتی آنجا بنشینیم، زباله بود. مسیر را ادامه دادیم تا شاید جایی که زباله نباشد، برای نشستن پیدا کنیم، اما فایده نداشت که نداشت. همان لحظه همراه خانواده تصمیم گرفتیم در همان محدوده پر زباله بمانیم و با کیسه زباله، همه زبالههای دور و اطراف درختان و مسیر آب را برداریم. تا جایی که توانستیم، مسیر را ادامه دادیم و زبالهها را جمع کردیم. این شروع حرکتمان در مسیر سبز و تشکیل گروه خودجوش مردمی رد پای سبز بود.»
میلاد لطفی، جوان سی ساله مشهدی و کارمند زندان است. او میگوید طبیعت گرد حرفهای نیست و طبیعت گردی او به گشت و گذارهای خانوادگی معطوف میشود. با این حال معتقد است اگر قرار است برای زیبایهای طبیعت کاری کنیم، نمیتوانیم بگوییم که ما طبیعت گرد حرفهای نیستیم یا منتظر حرکت نهادهای مسئول و افراد صاحب نام حوزه طبیعت گردی باشیم.
باید از خودمان شروع کنیم؛ هر شهروند مشهدی یک مسئول محیطزیست. این شهروند جوان مشهدی حالا توانسته است گروه مردمی «رد پای سبز» را راه اندازی کند و با فراخوانهایی که در گروهش منتشر میکند، مردم و شهروندان را برای حذف زباله از چهره طبیعت همراه خودش کند. میگوید گروهش در مدت کوتاه چندماه، توانسته است هزار شهروندی مشهدی را همراه کند. در فراخوانهای این گروه بیش از ۱۰ نفر از شهروندان با هزینه شخصی کیسه زباله و دستکش خریده و همراه او محدودههای طبیعی و تفریحی را پاک کرده اند.
لطفی پس از شرح ماجرای چگونگی شکل گیری گروه «رد پای سبز» میگوید: آن روز از زبالههای رها شده و محوطه تمیز شده بعد از پاک سازی عکس گرفتم و در صفحه مجازی ام به اشتراک گذاشتم. عکس مورد استقبال کاربران قرار گرفت و بازخورد زیادی داشت. این اتفاق سبب شدتصمیم جدید و جدی تری برای این موضوع بگیرم. این بار تصمیم گرفتم گروهی ایجاد کنم و از طریق فراخوانهایی که در گروه میگذارم، دیگر شهروندان مشهدی را برای پاک سازی محیطزیست از زباله همراه کنم.
او تا حالا چندین فراخوان منتشر کرده است و توانسته همراه با تعدادی از شهروندان مشهدی، بخشهایی از جاغرق را از زباله پاک کند. لطفی میگوید بازخوردهای حرکت خودجوش آنان سبب شد در آخرین فراخوان همراهی مردم برای پاک سازی جاغرق، ابوالفضل جغتایی، پسر جانورشناس و طبیعت گرد معروف، برای همراهی با آنان اعلام آمادگی کند.
او به تأثیر حرکتهای مردمی نیز اشاره میکند و معتقد است اگر هرکدام از افراد جامعه خودشان را دربرابر محیط زیست مسئول بدانند، زباله رها شدهای در اطراف وجود نخواهد داشت.
لطفی، آگاهی نداشتن مردم از بازیافت زباله را دلیل دیگری برای رهاشدن زباله برمی شمارد. او دراین زمینه به صحبتها و گفتههای دیگر اطرافیانش در برابر ریختن زباله در طبیعت اشاره میکند و میگوید: گاهی اطرافیان، من را فردی حساس دربرابر ریختن زباله میدانند. بارها شده که دوستانم پوست شکلات را مچاله کرده و بیرون انداخته اند. وقتی پوست شکلات را برمی دارم، به من با کنایه میگویند «تو بیش از حد حساسی؛ این یک ذره کاغذ طبیعت را آلوده نمیکند!»
لطفی ادامه میدهد: به هرکدام مفصل توضیح میدادم که اگر هرکدام همین فکر را کنیم، یک کوه پوست شکلات کنار رودخانه میماند. دیگر آنکه هر زباله پلاستیکی و کوچک که رها میشود، چند سال زمان میبرد تا بازیافت شود؛ بنابراین تا بازیافت، این پلاستیکهای رهاشده باید کنار رودخانهها بماند. بدترین از همه این است که ما از زیبایی طبیعت استفاده میکنیم، اما با زباله، چهره اش را زشت و نازیبا میکنیم.
نقدهای این شهروند مشهدی تنها به مردم برنمی گردد. او در میان گفته هایش به دهیاریها و همراهی نصف ونیمه آنان برای جلوگیری از آلودگی طبیعت اشاره میکند. به اذعان او بیـــشتر تفرجــگاهها و مناطـــق ییلاقی فاقد امکاناتی نظیر سطل زباله برای جمع آوری زبالههای تولید شده ازسوی گردشگران است.
او میافزاید: اگر هم سطل زبالهای وجود دارد، فواصل آنها بسیار است. آن قدر فاصله سطل زباله زیاد است که گویا متولیان این محدودهها تنها برای ادای دین به طبیعت همین چند سطل را گذاشته اند. همین فاصله زیاد برای گردشگری که باید کیسههای زباله خود را تا رسیدن به سطل زباله دستش بگیرد، حس ناخوشایندی ایجاد میکند، حسی که ممکن است با پشیمانی نیز همراه شود و این جملات را در ذهن خود مرور کنند که «چه کاری بود این کیسه را با دست این طرف و آن طرف بردیم! وقتی یک سطل نگذاشته اند، ما هم آن را مثل بقیه، گوشه و کنار بگذاریم!»
این شهروند مشهدی به وضعیت سطلهای زباله موجود نیز اشاره میکند و معتقد است جدا از فاصله، بسیاری از این سطل ها، ماهها خالی نمیشود؛ بنابراین چنان دور تا دور سطل کیسه روی هم چیده شده است که دیگر نمایی از سطل زباله دیده نمیشود.