صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دوچرخه یعنی کمتر عصبانی بشویم

  • کد خبر: ۷۰۳۹۰
  • ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲
عباسعلی سپاهی‌یونسی - شاعر و روزنامه‌نگار

مثل بیشتر روز‌ها اول صبح با دوچرخه از خانه بیرون می‌زنم. هنوز دو دقیقه‌ای رکاب نزده‌ام که متوجه بگومگوی دو مرد می‌شوم. وانتی که آجر بار دارد، طوری داخل کوچه پارک کرده که راننده سواری را نگران کرده است که نتواند از کنارش رد بشود.

 

راننده وانت که تلفن‌به‌دست کنار ماشینش ایستاده است و با کسی تلفنی حرف می‌زند، می‌گوید: «رد می‌شوی، بیا. نترس!» راننده سواری از او می‌خواهد که کمی جلوتر برود و راه را باز کند. راننده وانت اما صدایش را بلند می‌کند که: «مگه نمی‌بینی با تلفن حرف می‌زنم؟ بیا رد شو. فکر کردی تریلی سوار شدی؟» از جملاتی که بین دو مرد رد‌وبدل می‌شود، مشخص است که هر دو عصبانی شده‌اند.

 

راننده ماشین آجر، ماشینش را تکانی می‌دهد و سواری، پایش را روی گاز می‌گذارد و درحالی‌که چیز‌هایی می‌گوید، از ما دور می‌شود. او با چنان سرعتی در کوچه باریک گاز می‌دهد که می‌ترسم به ته کوچه نرسیده، تصادف کند، ولی خوشبختانه به‌خیر می‌گذرد.


برای شروع یک روز، دیدن دهان‌به‌دهان شدن دو مرد، صحنه خوبی نیست اما این واقعیت جامعه ماست که به هزارویک دلیل، متاسفانه روز‌به‌روز اوضاع بدتر هم می‌شود. یاد همین چند روز قبل می‌افتم که به‌اجبار دوباره نشستم پشت فرمان. با خانواده درحال برگشت به خانه بودیم که سر چهارراهی، راننده‌ای درحالی‌که دستش را روی بوق گذاشته بود، پشت‌سر ماشینی درحال حرکت بود. ماشین جلویی داشت دور می‌شد و راننده عقبی، فحش نثارش می‌کرد.


چهارراه بعدی، ماشین‌ها دوباره به‌هم رسیدند. راننده پراید کنار ماشین پژو ایستاده بود و با راننده آن بگومگو می‌کرد. بگومگو‌ها که بالا گرفت، مرد پرایدسوار دستش را از شیشه بیرون برد و آیینه پژو را به قصد شکستن، جلووعقب کرد. راننده پژو هم که عصبانی شده بود، با ماشینش زد به ماشین پراید.

 

راننده پراید، پیاده شد و بعد از نگاه کردن به ماشینش، دو سه لگد نثار آینه پژو کرد و رفت تا پشت فرمان بنشیند که ناگهان راننده پژو دنده‌عقب گرفت و این‌بار محکم کوبید به ماشین و صدای آخ گفتن راننده پراید که بین ماشینش و لاستیک پژو گیر کرده بود، بلند شد.

 


هم‌زمان چراغ، سبز شد. راننده پژو پایش را گذاشت روی گاز و پیچید به چپ و پشت‌سر او راننده پراید. پسرم نگران گفت: «رفت دنبالش، حتما می‌خواد انتقام بگیره.» و من مانده بود که چه بگویم. مانده بودم که چقدر آستانه تحملمان پایین آمده است. مانده بودم که چقدر راحت یک اتفاق بی‌اهمیت و بسیار کوچک، می‌تواند به یک پشیمانی بزرگ تبدیل بشود اما در لحظه‌های عصبانیت، ما از آن غفلت می‌کنیم.

 

نکته تامل‌برانگیز درباره این‌گونه اتفاقات یا بهتر بگویم علل نزاع‌های خیابانی برای من که دوستدار دوچرخه و تردد با این وسیله مهربان با محیط‌زیست و انسان هستم، این است که ترافیک، آلودگی صوتی و حتی آلودگی هوا، می‌تواند از دلایل نزاع‌های خیابانی در شهر‌های بزرگی مانند مشهد، تهران و... باشد.

 

اینجاست که باید به این نکته توجه کنیم که دوچرخه می‌تواند در این بخش از زندگی ما هم تأثیرگذار باشد. دوچرخه‌سواری یعنی کمک به حال خوب خودمان. یعنی کمک به اینکه آلودگی هوای شهر را کم کنیم. یعنی کمک به بوق نزدن و ده‌ها نکته مثبت دیگر و از این بابت خوشحالم که به‌ندرت پشت فرمان ماشین می‌نشینم. به‌گمانم در شهر‌های بزرگ، بیش از پیش باید برای دوچرخه‌سواری همگانی تبلیغ و هزینه کنیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.