من از آن آدمهایی هستم که دیدن شهروندان دوچرخهسوار، حالواحوالم را خیلی خوب میکند. شاید برایتان باورکردنی نباشد که از این تماشا ذوق هم میکنم. وقتی میبینم شهروندی که میتواند خودرواش را از پارکینگ خانهاش بیرون بیاورد، برای رفتوآمد در شهر از دوچرخه استفاده میکند، وقتی بچهها را میبینم که در خنکی عصرها با دوچرخههایشان به خیابان میزنند، از ته دل خوشحال میشوم.
آنقدر خوشحال میشوم که دوست دارم با تکتک شهروندان حرف بزنم و از آنها تشکر کنم که دوچرخه، سوار میشوند، اما به همان اندازه که از دوچرخه سوار شدن شهروندان لذت میبرم و ذوق میکنم، همان مقدار هم از دیدن بعضی صحنهها ناراحت میشوم. مثل وقتی که میبینم نوجوانی بدون استفاده از کلاه ایمنی و بیآنکه قوانین را رعایت کند، بین ماشینها برای خودش هنرنمایی میکند!
وقتی میبینم شهروندان زیادی بدون اینکه از کلاه دوچرخهسواری استفاده کنند، با سرعت فراوان دور باغ ملکآباد رکاب میزنند، سخت نگران میشوم. اما ترسناکترین صحنهای که در این سالها آن را کم ندیدهام، دوچرخهسوارانی بودهاند که بدون استفاده از کلاه درحال رفتن به قله زو یا برگشتن از آن، از مسیر جاده آسفالت بودهاند.
این مسیر اگرچه سربالایی بسیار سختی دارد، در برگشت بدون اینکه دوچرخهسوار رکاب بزند، دوچرخه سرعت زیادی پیدا میکند. آخرین نمونه از این دیدنها هم همین هفته قبل بود که بعد از مدتها، پیاده به قله زو رفتم. سه دوچرخهسوار درحال برگشت از قله بودند. دوچرخهسوارها با سرعت بسیار زیادی از کنارم رد شدند، آنهم بدون اینکه کلاهی روی سرشان باشد. یک لحظه صحنه زمین خوردن یکی از آنها را در ذهنم تصور کردم. من که چندباری با دوچرخه و البته کلاهبهسر زمین خوردهام، میدانم با دوچرخه و هر وسیله دوچرخ دیگری، چقدر راحت میشود زمین خورد و چقدر راحت یک زمین خوردن میتواند باعث آسیب جدی برای ما بشود.
یکی از این حوادث همین چند ماه قبل برای دوست دوچرخهسوارم در یکی از برنامههای طبیعتگردی رخ داد، آنهم فردی مثل دکتر نوری که همیشه با رعایت مسائل ایمنی دوچرخهسواری میکرد.
بسیار مواظب بود و از لحاظ بدنی هم در آمادگی کامل بهسر میبرد، اما دوچرخه با همه لذتهایی که برای آدم دارد، میتواند وسیله خطرناکی باشد. در اتفاقی که برای دکتر نوری افتاد، بخش خوب ماجرا این بود که وی کلاهی استاندارد به سر داشت که اگر جز این بود، میتوانست باعث اتفاقات بسیار بدتری برای او بشود؛ هرچند بر اثر آن اتفاق، بیش از سه ماه است که خانهنشین شده است.
حالا دوباره مطلع شدم که دوچرخهسواری با ورود به مسیر ممنوع در راه قله زو، با ماشینی که از طرف مقابل درحال آمدن بوده، تصادف کرده است. کاش به روزی برسیم که توجه کنیم اگر دوچرخه سوار میشویم، نباید ایمنی را فراموش کنیم. اگر به قله زو میرویم، از مسیر ممنوع نرویم. اگر شب میرویم، باید چراغ مناسب همراه داشته باشیم.
کاش به این سطح از دانایی برسیم که با دست خودمان برای خودمان حادثه ایجاد نکنیم و دوچرخهسواری را به کام خودمان و اطرافیانمان تلخ نکنیم. دوچرخهسواری لذتبخش است، اما مهمتر از این لذت، این است که با رعایت بعضی اصول، برای خودمان و دیگران حادثه نیافرینیم.