مرتضی اخوان | شهرآرانیوز - «هر چیزی که در آن توپ باشد، چیز خوبی نیست» این جمله مشهور کارگردانی است که «گاو خشمگین» او در زمره بهترین آثار تاریخ سینمای جهان در ژانر ورزشی است. مارتین اسکورسیزی که روزگاری از ورزش متنفر بود و در تقبیح این سراسر هیجان لعنتی جملات مرگ بار به زبان رانده بود، ۴۱ سال پیش با تکیه بر بازی خیره کننده رابرت دنیرو گامی نو در عرصه فیلم سازی بنا نهاد. پیش از «گاو خشمگین» اسکورسیزی آثار فراوانی در ژانر ورزش به روی پرده رفته بود، اما حقیقت آن است که این فیلم وجوه پررنگی از آمیختگی جان ورزش با مسائل اجتماعی را به تصویر میکشید.
چونان که از آن پس فیلمهای ورزشی سینما دیگر تنها به یک ورزش و اتفاقات دراماتیک حین آن نپرداختند و کنشگری مسائل اجتماعی در دل آن پررنگ شد. المپیک ۲۰۲۰ توکیو که حالا متأثر از ویروس کووید ۱۹ با یک سال تأخیر از اول مرداد آغاز میشود، بهانه خوبی است تا مروری دیگرباره به «ژانر ورزشی» این سبک پرطرف دار و موفق در سینمای جهان و کم کار و ناکام در سینمای ایران داشته باشیم.
در پشت صحنه با اسکورسیزی و دنیرو | «گاو خشمگین»، ساخت یک فیلم سنگینوزن + تصاویر
نمایی خاطره انگیز از هنرنمایی « دنیرو » در «گاو خشمگین»
که موجب آشتی اسکورسیزی با ژانر ورزشی شد
وقتی صحبت از ژانر ورزش در سینما میشود، شاید تصور شود که عمده مخاطبان و علاقهمندان این ژانر قشری هستند که یا ورزشکار هستند و یا طرف دار ورزش. در حالی که این سطحیترین برداشت از ارتباط گیری آثار ژانر ورزشی بر روی پرده نقرهای است. ورزش به دلیل پیوند خوردن با زندگی و ابعاد مختلف آن همیشه برای طیفهای مختلفی از مخاطبان جذاب بوده است. هر کس در ارتباط بین زندگی و ورزش موفقتر عمل کند، بی تردید در جذب مخاطب به گیشههای سینمای ژانر ورزش موفقتر است.
عمده آثار ورزشی سینمای جهان که با اقبال عمومی گسترده روبه رو بودند، آثاری بودند که در پیوند ورزش و زندگی و آسیب شناسی معضلات و مشکلات جهان شمول اجتماعی موفقتر عمل کردند. شاهد این مدعا «عزیز میلیون دلاری» و «گاوخشمگین» است که هر دو ساخته کلینت ایستوود و مارتین اسکورسیزی نه فقط به دلیل جنبههای ورزشی و دقت و پرداخت استادانه در خلق اکشنهای ورزش، بلکه بیشتر به دلیل پرداخت درست و روان شناسانه به وجهه اجتماعی داستان و معضلاتی، چون خشم، معلولیت، قدرت و... توانسته اند روح ورزش را به زندگی پیوند بزنند.
شاید «فرار به سوی پیروزی» با بازی «پله» اسطوره برزیلی فوتبال جهان اولین و مهمترین فیلم سینمایی باشد که در ژانر ورزشی به خاطر دارید. به خصوص برای دهه شصتیهایی که در دهه ۷۰ و در عنفوان نوجوانی با این فیلم خاطره بازی دارند و هنوز متحیر هستند که ستاره مستطیل سبزشان چطور با فوتبال، جهنم زندان متفقین را به بهشت بدل میکند؟
دوندگان سرنوشت برای رسیدن به المپیک در «ارابههای آتش» میدوند
اما در همان سال فیلمی با بیان سرگذشت واقعی ۲ ورزشکار از سوی «هیو هادسن» ساخته میشود که با سرپنجههای طلایی موزیسین خود در تاریخ سینمای جهان بی بدیل میشود. «ارابههای آتش» از قدمای ژانر ورزش در فتح اسکار است که ۴ جایزه اسکارش متعلق به موسیقی، طراحی لباس، فیلم نامه و بهترین فیلم بود. موسیقی «ارابههای آتش» از سوی ونگلیس ساخته شده و مستقیما به داستان حضور این دو ورزشکار در المپیک ۱۹۲۴ اشاره دارد. المپیکیترین ساخته تاریخ سینمای جهان که هنوز هم با وجود گذشت ۴۰ سال از ساخت آن فیلم، دیدنی است.
هنوز هم با گذشت ۴۵ سال از انتشار اولین نسخه مجموعه فیلمهای «راکی» هر وقت «سیلوستر استالونه» را میبینیم، اولین کلمهای که در ذهنمان تداعی میشود «راکی» است. هنرمند آمریکایی که با «راکی» افسانهای شد و البته با «راکی» هرگز دیده نشد. پسر بد نیویورک سیتی بعد از اکران فیلم راکی، از سوی راجر ایبرت منتقد سرشناس سینمای جهان، به مارلون براندوی جدید سینما لقب گرفت. شاید راجر سالها بعد در یک محفل خصوصی و در کنج کافهای دنج در نیویورک، سیلوستر را کنار کشیده و توی گوشش خوانده باشد: «هی پسر! تو آبروی منو بردی». «راکی» نقطه طلایی تاریخ ژانر ورزش در سینمای جهان بود که برای سیلوستر استالونه هم شهرتی تمام نشدنی به بار آورد، اما حقیقت آن است که این بدمن آمریکایی در ادامه هرگز نتوانست از زیر سایه «راکی» خارج شود و هیچ وقت یک بازیگر تراز اول در سینمای جهان نشد.
«راکی» سینمای جهان در کنار ستارگان مستطیل سبز «پله»
و «بابی مور» سنگربان ارتش «فرار به سوی پیروزی» است
سیلوستر استالونه ۱۴ بار نامزد دریافت جایزه تمشک طلایی اسکار که به بدترینهای سال سینمای آمریکا تعلق میگیرد، شد و ۴ بار هم به آن رسید. با همه این اوصاف هیچ کس نیست که بر نقش بی بدیل «راکی» در توسعه صنعت فیلم سازی در ژانر ورزشی اذعان نداشته باشد. اثری که با فروش فوق العاده ۲۲۵ میلیون دلاری در فصل اول گیشهها را تسخیر کرد. شاید برای راکی بود که بعدها و در یک بازه زمانی کوتاه ۱۰ ساله آثار برجستهای در ژانر ورزشی سینمای جهان ساخته شد؛ از «ارابههای آتش» بگیرید تا «گاو خشمگین» و «فرار به سوی پیروزی».
چند سال بعد از اوج گیری ساخت آثاری با نگاه به ورزش در سینمای جهان و شهرت جهانی فیلم هایی، چون «راکی»، «فرار به سوی پیروزی»، و... سینمای ایران هم به تأسی از این حجم از محبوبیت ژانر ورزشی در سینما، به ساخت آثاری با موضوع ورزش روی آورد. شاید بتوان نخستین فیلم جدی ایرانی که بعد از انقلاب به ژانر ورزشی پرداخته را متعلق به ساخته محمدعلی طالبی با نام «خط پایان» دانست. «خط پایان» در سال ۶۴ ساخته شد و داستان آن درباره خلیل، کارگر یک کارگاه تولیدی دوچرخه است که به واسطه کار در کارگاه، عضو باشگاه ایران جوان هم شده است. هوشنگ، رئیس کارگاه که علاقه و توانایی خلیل را میبیند، سفارش میکند خلیل که به عنوان یکی از نفرات ذخیره در تیم حضور دارد، در یکی از مسابقات شرکت کند. خلیل در مسابقه اول میشود، اما وقتی میخواهند او را به مسابقات آسیایی اعزام کنند به دلیل ناراحتی قلبی نمیتواند در این مسابقات حاضر شود. اما این پایان ماجرا نیست...
طالبی بعد از اقبال عمومی به مردم ایران به «خط پایان» ۲۲ سال با ژانر ورزشی خداحافظی میکند تا اینکه در سال ۸۶ «دیوار» را به روی پرده نقرهای میبرد. فیلمی دیگر با موضوع ورزش ماجرای موتورسواری ۲ خواهر و برادر روی دیوار مرگ است. با همه اینها سینمای ایران سهم چشمگیری از ساخت آثار در ژانر ورزشی ندارد. «عرق سرد»، «صفر تا سکو»، «تختی»، «سونامی» و... آثاری هستند که گاه و بیگاه سر از پرده نقرهای در آوردند و بعضی هایشان به دلیل سوژه و رویکرد سیاسی اجتماعی اش، همچون «عرق سرد» با استقبال روبه رو شدند و برخی دیگر هم، چون «تختی» از قضا کاری خوب از آب درآمدند.
«تختی» اثر بهرام توکلی و نمایی واقعی از نبرد اسطوره در آوردگاه «هلسینکی»
البته در این میان نباید به سادگی از «تختی» بهرام توکلی گذشت. زندگی مرحوم «جهان پهلوان تختی» بارها دستاویز سینمای ایران شده، اما هیچ گاه به اندازه آخرین بار که جلوی دوربین بهرام توکلی، کارگردان مؤلف سینمای ایران رفت، خوش رنگ و لعاب و از کار درآمده، نبوده است. نخستین بار مرحوم «علی حاتمی» شاعر سینمای ایران تلاش کرد تا تختی را با پروژهای سنگین در شهرک سینمایی بسازد، اما اجل به او اجازه نداد تا تختی به سرانجام برسد. بعد از او بهروز افخمی پروژه تختی را دست گرفت و به ناامیدکنندهترین شکل ممکن آن را ساخت. اما بهرام توکلی سالها بعد تختی نویی را ساخت که به اذعان بسیاری از منتقدان بهترین سکانس تاریخ سینمای ایران را در سکانس بازسازی شده مبارزه تختی در فینال هلسینکی به تصویر کشیده است.