در توافق بودن با خود به معنای راحت بودن در وضعیت خود است، یعنی از وضعیت خودتان راضی باشید چرا که احساس میکنید توانستهاید همانطور که هستید زندگی کنید در این حالت شما خواستههایتان را میدانید؛ استعدادهایتان را میشناسید و زندگیتان را براساس همینها تنظیم کردهاید.
ریحانه صادقی | شهرآرانیوز؛ در روانشناسی، از اصطلاح «عزتنفس» برای توصیف درک کلی فرد از ارزش و جایگاهش در ذهن خود او استفاده میشود. بهزبان ساده، عزتنفس میزان ارزشی است که شما برای خودتان قائل هستید و اینکه چقدر از خودتان خوشتان میآید یا اینکه چقدر احساس خوبی درباره خودتان دارید، صرفنظر از شرایط و موقعیتی که در آن قرار دارید. عوامل بسیاری در این تعریف دخیل هستند؛ از جمله اعتمادبهنفس، احساس امنیت، هویت، احساس تعلق و احساس شایستگی.
چرا داشتن عزتنفس اهمیت دارد؟
عزتنفس بر فرایند تصمیمگیری فرد، روابط او، سلامت احساسی، سلامت روان و کیفیت کلی زندگی فرد تأثیر میگذارد. عزتنفس همچنین بر انگیزه افراد تأثیرگذار است؛ کسانی که تصویری سلامت و مثبت از خود در ذهن دارند، ظرفیتهای خود را بهتر درک میکنند و همین امر میتواند الهامبخش آنها برای پذیرفتن چالشهای جدید در زندگی باشد.
داشتن عزتنفس سبب میشود افراد درک درستی از خود و تواناییها و مهارتهایشان داشته باشند. این افراد قادر هستند روابطی سالم با دیگران برقرار کنند، زیرا روابط سالمی با خودشان دارند. آنها انتظارات واقعگرایانه و بهجایی از خود و تواناییهایشان دارند. افراد دارای عزتنفس نیازهای خود را میشناسند و قادر به بیان آنها هستند.
در مقابل، افرادی که عزتنفس کمی دارند، معمولا اطمینان کمتری درباره تواناییها و قابلیتهای خود دارند و ممکن است در فرایند تصمیمگیری دچار تردید شوند. آنها برای انجام کارهای جدید انگیزهای ندارند، زیرا به خود و اینکه قادر به رسیدن به اهدافشان هستند، باور ندارند. این افراد در روابطشان با مشکل روبهرو هستند، نمیتوانند نیازهای خود را ابراز کنند و اعتمادبه نفس ندارند. آنها احساس میکنند دوستداشتنی و ارزشمند نیستند.
از طرفی، افرادی که عزتنفس بیشازاندازهای دارند نیز ممکن است درکی غیرواقعی و مبالغهآمیز از خود و تواناییهایشان داشته باشند و تصور کنند همواره سزاوار موفقیت هستند؛ حتی اگر قابلیتها و مهارتهای لازم برای رسیدن به آن را نداشته باشند. این افراد نیز ممکن است در روابطشان با مشکل روبهرو شوند و خودشان بر سر راه پیشرفت خود قرار گیرند، زیرا همواره خود را عاری از هرگونه کاستی و عالی تصور میکنند.
روانشناس آمریکایی، آبراهام مازلو در تئوری «سلسلهمراتب نیازها» اشارهای به عزتنفس دارد و آن را یکی از عوامل اساسی انگیزهبخشی در انسان میداند. او معتقد است هر فرد برای ایجاد احساس عزت در خود، توأمان به ارجنهادهشدن از جانب دیگران و احساس درونی احترامبهنفس نیاز دارد. هر دو این موارد برای رشد انسان بهعنوان یک فرد و رسیدن او به مرحله خودشکوفایی لازم هستند.
چگونه در فرزندانمان عزتنفس ایجاد کنیم؟
هر کودک شخصیت و شرایط منحصربهخود را دارد و در نتیجه، این روند برای هر کودکی متفاوت است. برخی کودکان ممکن است نسبت به دیگران راحتتر عزتنفس خود را بیابند و برخی کودکان با چیزهایی روبهرو میشوند که ممکن است عزتنفس آنها را کم کند. اما حتی اگر عزتنفس کودکی کم شد هم افزایش آن ممکن است. کودکان میتوانند بیاموزند که چطور تصویر بهتری از خود داشته باشند و برای خودشان ارزش قائل شوند. در این میان، داشتن والدین و آموزگارانی حمایتگر، دلسوز و واقعگرا نیز اهمیت ویژهای دارد.
اقداماتی که میتوان برای افزایش عزتنفس در کودک انجام داد، از این قرارند:
تحسین
در درجه نخست، مهم است که فرزند خود را تحسین کنیم و این کار را بهگونهای انجام دهیم که موجب ایجاد عزتنفس در او شود و به او بیاموزد بابت تلاشها و دستاوردهایش بهخود افتخار کند. تلاشهای فرزندتان را تحسین کنید و به او آفرین بگویید، اما حواستان باشد از افراط در تحسین و تمجید از «همه» کارهای او بپرهیزید. بچهها خود تشخیص میدهند چه زمان موفق عمل کردهاند و سختکوش بودهاند و چه زمان اینطور نبوده است.
دوستی
دوستی نیز سهمی بزرگ و مهم در ایجاد عزتنفس در افراد دارد. این بدان معنا نیست که کودکان باید تعداد زیادی دوست داشته باشند یا باید محبوب همگان باشند. حتی داشتن یک دوست که شما را همانطور که هستید بپذیرد نیز میتواند خیلی چیزها را عوض کند. بهعنوان والدین کودک، بهتر است درباره اینکه چطور میشود به کودکان و نوجوانان کمک کرد با دیگر بچهها ارتباط برقرار کنند، اطلاعات کافی کسب کنید و اگر متوجه شدید فرزندتان نمیتواند به هیچ جمعی راه یابد یا در آن باقی بماند، در مراجعه به یک متخصص برای برطرفکردن مشکل او تردید نکنید. این مسئله اهمیت بسیاری دارد و در آینده او تأثیرگذار خواهد بود.
یادگیری و کسب مهارت
به فرزندتان کمک کنید مهارتی کسب کند و یاد بگیرد کارهای جدید انجام دهد. کودک در هر سنی میتواند چیزهای جدیدی متناسب با شرایط خود بیاموزد. حتی در مرحله خردسالی، اینکه کودک یاد بگیرد لیوانی را در دست بگیرد یا اولین قدمهایش را بردارد، در او احساس تسلط و لذت ایجاد میکند. هر چقدر فرزندتان بزرگتر میشود، یادگرفتن چیزهایی مثل اینکه چطور لباس بپوشد، کتاب بخواند یا دوچرخهسواری کند، تغییراتی خواهند بود که موجب افزایش عزتنفس در او میشوند. این مهم است که به فرزندانتان کمک کنید استعدادها و ویژگیهای منحصربهفردشان را کشف کنند و توانمندیها و نقاط قوت خود را ارزشمند بدانند. البته لازم است که به آنها بیاموزید اینکه احساس خاصبودن کنند، به این معنا نیست که از دیگران برتر هستند.
مسئولیتدادن
بگذارید فرزندتان در برخی کارهای خانه به شما کمک کند و حتی مسئولیت انجام برخی کارها را بهتمامی به او بسپارید. فقط مطمئن شوید که او به انجام آن کار علاقه داشته باشد. انجام کارهایی که مناسب سن اوست، به او این احساس را میدهد که هدفی دارد و پس از انجام آن کار از لذت دستیابی به هدفش بهرهمند خواهد شد. حتی اگر کاری را که به او سپردهاید، بهبهترین نحو انجام نداد هم به او نشان دهید که از تلاشش برای انجام آن کار خرسند و سپاسگزار هستید. برای همه چیزهایی که درست انجام شده است، تحسینش کنید و او را مطمئن سازید که با گذشت زمان و مداومت در انجام کار، هر بار بهتر و بهتر انجامش خواهد داد. مسئولیتدادن به بچهها همچنین به آنها این احساس را میدهد که کنترل زندگی خود و امور آن را بهدست دارند و اعتمادبهنفس آنها را افزایش میدهد.
ادب و احترام
از توهین به فرزندتان خودداری کنید. اگر فرزندتان کاری انجام داد که باعث عصبانیت شما شد یا بیادبی از او سر زد، رفتار غلط فرزندتان را از خود او تفکیک کنید. شما هم انسان هستید و این طبیعی است که وقتی به شما فشار میآید، آزرده یا عصبی شوید، اما حتی در این شرایط هم سعی کنید از توهین به او و تحقیر و خجالتزدهکردنش خودداری کنید. در عوض، تلاش کنید با احترام با او صحبت کنید. صدایتان را بالا نبرید و سعی کنید هرگز احساسات منفی شما بر نحوه تربیت کودک تأثیری نگذارد.
خطرپذیری
وقتی فرزندتان خطر میکند، کمی خودتان را کنترل کنید. بچهها برای اینکه در این جهان با اعتمادبهنفس باشند، باید بتوانند شانس خود را امتحان کنند، تصمیم بگیرند و در قبال اعمالشان مسئولیتپذیر باشند. از اینکه همیشه برای نجات فرزندتان عجله کنید و به میدان بیایید، پرهیز کنید. یاد بگیرید گوشهای بایستید و نظارهگر باشید و تا واقعا لازم نباشد، وارد میدان نشوید. بگذارید فرزندتان گاهی زمین بخورد یا نمره کمی بگیرد یا با دوستش بگومگو کند. بگذارید گاهی موهایش را بعد از حمام خشک نکند یا کمی دورتر از شما دوچرخهسواری کند. بگذارید مشکلی برای خود ایجاد کند و تلاش کند راهی برای حل مشکلش بیابد. دقیقا همانطور که ما بزرگترها باید عمل کنیم.
عشق بیقیدوشرط و مداوم
اینکه فرزندانتان بدانند شما به آنها عشق میورزید، در آنها احساس امنیت و تعلق ایجاد خواهد کرد و اهمیتی حیاتی در ایجاد تصویری درست از آنها برای خودشان دارد. دریافت عشق بیقیدوشرط از جانب شما اساس همه روابط سالم و مستحکم آنها در آینده خواهد بود. پس وقتی قرار است از فرزندتان خداحافظی کنید یا وقتی برای او کتاب میخوانید، در آغوش بکشیدش. هر روز عشقتان را به او نشان دهید. با او وقت بگذرانید. با او بازی کنید و خوش بگذرانید. به او نشان دهید که از بودن با او لذت میبرید و کنار او بودن برایتان ارزشمند است. انجام همین کارهای ساده میتواند تأثیر بهسزایی در شکلگیری حلقههای اجتماعی، توانایی دوستیابی و ایجاد رابطه با دیگران در آینده فرزندتان داشته باشد.