به گزارش شهرآرانیوز؛ اگر چه به موازات این رویارویی نظامی، مذاکراتی نیز برای برقراری صلح و امنیت و اتخاذ راهکاری دیپلماتیک در جریان است، تاکنون نتیجهای به دنبال نداشته و حاصل آن ادامه جنگ داخلی در افغانستان و تقسیم ولایات میان طالبان و دولت مرکزی این کشور بوده است. در این شرایط پرسش این است که آینده افغانستان چه خواهد بود؟ چه سناریوهایی محتمل است؟ و درنهایت بهترین راهکار دراین زمینه چیست؟
فیصل دوجی، استاد علوم سیاسی و تاریخ روابط بین الملل دانشگاه آکسفورد، در گفتگو با «ایلنا» در تحلیلی از چرایی وضعیت کنونی افغانستان گفت: خروج آمریکا از افغانستان و حوادث پس از آن نشان دهنده شکست راه حل بین المللی است که هدف آن در درجه اول حفظ امنیت غرب و ارتقای سلطه جهانی آن با جلوگیری از ایجاد اجماع منطقهای درباره افغانستان بود، اما این کار فقط به جنگهای نیابتی منطقهای منجر شد. برای مثال بین هند و پاکستان که منجر به نابودی اهداف ایالات متحده و تضعیف توسعه افغانستان شد. تجربه آمریکا در افغانستان نشان میدهد که یکجانبه گرایی بینالمللی کارساز نیست، اما ممکن است ترکیبی از راه حل منطقهای و بین المللی برای حل مشکل جنگ داخلی افغانستان سودآور باشد.
وی درباره پیشنهاد آمریکا برای حل بحران کنونی افغانستان، یعنی پیشنهاد «چهارگوش امنیتی» بین ایالات متحده، پاکستان، افغانستان و ازبکستان نیز گفت: اگر این پیشنهاد چیزی شبیه به اصطلاح چهارگوش هند و اقیانوس آرام باشد که ایالات متحده، هند، ژاپن و استرالیا را گردهم میآورد، تا حدی یک تشکیلات نظامی باقی خواهد ماند که قادر به توسعه ادغام منطقهای بیشتر از نظر اقتصادی نخواهد بود. این طرحی است که هم به بقای دولت اشرف غنی در کابل و هم به تمایل طالبان برای مشارکت در آن بستگی دارد.
این تحلیلگر مسائل شبه قاره افزود: هیچ راه حلی برای جنگ داخلی افغانستان بدون اجماع منطقهای امکان پذیر نیست و چنین اجماعی بدون حضور ایران و پاکستان و همراهی دیگر همسایگان افغانستان ممکن نیست. درنتیجه به بلوغ دیپلماتیک نیاز دارد و کار سختی است.
دوجی با تأکید بر ضرورت واقع نگری درباره قدرت و نقش طالبان در سیاست کنونی افغانستان گفت: چه بخواهیم و چه نخواهیم، طالبان بازیگران اصلی سیاست افغانستان اند، بنابراین آنها باید مانند آمریکاییها در مذاکرات شرکت کنند. آنها اکنون با چندین همسایه شان روابطی دارند و ممکن است در آستانه سازش قرار گیرند، به ویژه به دلیل چالش فزایندهای که با معرفی حامیان داعش و دیگر تجهیزات جهادی فراملیتی در افغانستان ایجاد شده است.
وی گفت: حضور آمریکا در افغانستان نتوانسته است امنیت یا حتی یک دولت مناسب را در این کشور تضمین کند. افغانستان تا حد زیادی برای منطقه مشکل ساز بوده، زیرا به عنوان محل رقابت ابرقدرتها برای استعمار بوده است. در دوره اخیر نیز حضور آمریکا مانع از ظهور روابط درست منطقهای و درنتیجه اجماع منطقهای شده است. کاری که اکنون باید انجام شود این است که با افغانستان نه به عنوان یک فضای مرده بلکه به عنوان یک حلقه مهم که منطقه را مانند گذشته متصل میکند و یک بلوک سیاسی و تجاری جدید را ممکن میسازد، برخورد شود.
علی اصغر داوودی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، نیز در گفتگو با «ایسنا» درزمینه سناریوهای احتمالی درباره آینده افغانستان گفت: یک سناریو این است که طالبان خیلی سریع و در چند ماه آینده مرکز چند ولایت، ازجمله هرات، لشکرگاه و کابل را بگیرد و به دنبال آن دیگر ولایات نیز سقوط خواهند کرد. در واقع همان اتفاقی که سال۱۳۷۴ افتاد و طالبان کل افغانستان را گرفت، دوباره تکرار شود.
سناریو دوم این است که طالبان روی دولت فشار آورد نه به قصد آنکه کل دولت را به دست بگیرد، بلکه با این هدف که برگ برنده بیشتری را در اختیار بگیرد و بعد با دولت وارد مذاکره شود تا بتواند دولت را به برآوردن خواسته هایش مجاب کند. در همین راستا، یکی از خواستههای مهمی که طالبان در دوحه داشت، این بود که دولت آقای غنی منحل شود و دولت موقت جدیدی روی کار آید و این دولت موقت پیش نویسی برای قانون اساسی جدید افغانستان تهیه کند و طالبان در آنجا حضور داشته باشد تا سهم بگیرد و یک شرایط جدید ایجاد کند. اگر این سناریو اتفاق بیفتد، خواستههای طالبان با هزینه کمتری محقق خواهد شد.
وی افزود: سناریو سوم میتواند این باشد که جنگ ادامه پیدا کند و یک تعادلی میان نیروهای دولتی و طالبان به وجود آید و مقاومتهای مردمی نیز شکل بگیرد و طالبان در همین حالت متوقف بماند. سناریو چهارم نیز تجزیه افغانستان است.
داوودی درباره بحث مطرح شده «دو دولت» نیز گفت: برخی این نظریه را مطرح میکنند که مناطق جنوبی در کنترل پشتونها باشد و مناطق شمالی به دست نیروهای موسوم به شمال باشد. این نیز یک سناریوست که به نوعی مطرح است.
وی گفت: اینکه کدام سناریو احتمال بیشتری برای اجراشدن خواهد داشت، به چند مسئله بستگی دارد. مسئله اول نگاه قدرتهای خارجی است. مثلا اگر دولت ایران سکوت کند و پاکستان نیز به حمایت خود از طالبان ادامه دهد و آمریکا نیز کنار بکشد، احتمال اینکه دولت کنونی افغانستان بر سر کار بماند، بسیار ضعیف است.
به ویژه اینکه دولت در محاصره طالبان قرار دارد. اما اگر آمریکا کنار نکشد و ایران نیز احساس کند که وجود طالبان ممکن است منافع ملی را به خطر بیندازد، احتمال دارد که جنگ مغلوب شود و با حمایت خارجی کشورها ازجمله روسیه، سناریو دوم تحقق پیدا کند و حمایت از دولت به گونهای باشد که در نهایت طالبان تن به مصالحه دهد. البته این مصالحه به گونهای خواهد بود که طالبان دست بالا را خواهد داشت و قانون اساسی افغانستان تغییرخواهد کرد.
در غیر این صورت سناریو تداوم جنگ داخلی اجرا خواهد شد که این امر نیز میتواند در درازمدت به تجزیه افغانستان منجر شود.