صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کلاس درس مورچه‌ها در ارتفاعات هاشمیه

  • کد خبر: ۷۶۸۸۲
  • ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۱
عباسعلی سپاهی‌یونسی - شاعر و روزنامه‌نگار

دوسه روز پیش رفته بودیم بلندی‌های هاشمیه. مزیت این ارتفاعات دردسترس بودن آن برای کوهپیمایی و دورشدنی چندساعته از هیاهوی شهر است. هرچند وقتی آدم به ارتفاعات هاشمیه می‌رود، از آن بالا می‌تواند آلودگی بسیار زیاد شهر را ببیند و غصه‌اش بگیرد که ما آدم‌ها با داشته‌های خودمان چه می‌کنیم که بخشی از این داشته‌ها، محل سکونت ما است، اما قدر آن را نمی‌دانیم.


کمی آن‌طرف‌تر از جایی که نشسته بودیم، لانه مورچه‌ها بود و آن‌ها -به‌شدت- سرگرم کار بودند. برای لحظاتی به مورچه‌ها و رفتارشان خیره شدم. آن‌قدر تند و سریع می‌رفتند و می‌آمدند که انگار زمانی برای فعالیت آن‌ها تعریف شده است که باید با آن هماهنگ باشند و از آن زمان عقب نمانند.


در لحظه دلم خواست به مورچه‌ها کمک کنم؛ برای همین دو اسمارتیز را انداختم نزدیک لانه. برای اینکه مورچه‌ها بتوانند آن‌ها را با خودشان ببرند، کمی آن‌ها را فشار دادم. یکی از دو اسمارتیز چندتکه شد، اما آن یکی هنوز شکل خودش را داشت. دوستانم گفتند مورچه‌ها نمی‌توانند دومی را ببرند. کنجکاو شده بودم که آیا مورچه‌ها می‌توانند موفق شوند یا نه. چند ثانیه بعد مورچه‌ها اسمارتیز‌ها را دوره کرده بودند. اولی را که چندتکه شده بود، به‌راحتی بردند، اما بردن دومی کمی سخت بود.


بعد از چندبار تلاش، سرانجام یکی از مورچه‌ها شروع کرد به کشیدن اسمارتیز تا دم لانه. مشکل بعدی، تناسب نداشتن اندازه اسمارتیز با دهانه لانه بود. مانده بودم که این بخش از مشکل را چگونه حل می‌کنند که مورچه‌ای از داخل بدون اینکه بیرون بیاید، به کمک مورچه بیرون آمد و به شکل اعجاب‌آوری، اسمارتیز را هل دادند و از دهانه تنگ لانه رد کردند.


برای همه ما چند نفر که این صحنه را می‌دیدیم، شگفت‌انگیز بود. چون مورچه، باری چندبرابر وزن خودش را کشیده بود و مهم‌تر اینکه آن را از سوراخ تنگ رد کرده بود که در نگاه اول، شدنی نبود.
تماشای این صحنه برایم از منظر دیگری هم جالب بود. به این موضوع فکر کردم که ما انسان‌ها از تک‌تک اتفاقاتی که در اطرافمان رخ می‌دهد، می‌توانیم درس‌های فراوانی بگیریم. با همه توانایی‌هایی که انسان دارد، گاهی نیاز است اطراف خودش را بهتر و بیشتر ببیند. می‌تواند بیاموزد که یک مورچه با آن جثه کوچک، برای موفق شدن و ادامه دادن زندگی چگونه تلاش می‌کند و خود را به آب و آتش می‌زند و ما انسان‌ها با این همه توانایی و بزرگی، گاهی چقدر زود کم می‌آوریم و همه‌چیز را می‌بازیم.


ماجرای اسمارتیز‌ها و مورچه‌ها برای ما چند تماشاچی، کلاس درسی بود در خواستن و توانستن که در بلندی‌های هاشمیه برگزار شده بود، اما اگر کمی حواسمان به اطراف باشد، متوجه می‌شویم کلاس‌هایی از این نوع برای هرکدام از ما آدم‌ها در طول روز درحال برگزاری است، فقط مکان برگزاری آن متفاوت است. می‌تواند در یک خیابان شلوغ و پررفت‌وآمد باشد با تدریس گنجشکی کوچک یا می‌تواند در جایی دورتر از شهر در بیابان یا کوهی باشد، اما یک نکته در همه این اتفاقات مهم است که همان توجه و درس گرفتن ما آدم‌هاست.
برای اینکه یادمان باشد ما آدم‌ها تا چه اندازه توانایی داریم، اما از آن غفلت می‌کنیم و گاهی اجزایی از طبیعت شگفت‌انگیز، این توانایی‌ها را به ما یادآوری می‌کنند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.