منیر قیدی، کارگردان سینما: نگاه انسانی به سینما داشته باشیم «در آغوش ایران» فرصتی برای اکران تولیدات سینمایی | نشست صمیمانه فیلمسازان جوان مشهدی با منیر قیدی، کارگردان سینما بهرام افشاری با نقشی متفاوت به جشنواره فجر می‌رود آمریکا ویزای برنده نوبل ادبیات را لغو کرد کارگردان «الگوریتم»: هدفمان ساخت قصه‌ای صادقانه بود بازگشت قدرتمندانه داستان اسباب‌بازی‌ها | پیکسار هنوز استاد احساس است توقف اجرای نمایش‌های کمدی و غیرکمدی در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) (۱۲ و ۱۳ آبان ۱۴۰۴) پرستاره‌ترین فیلم کمدی سینما اکران شد | نگاهی به فیلم «آقای زالو» با بازی مهران مدیری انتشار کتاب «من خبرنگارم» به قلم ارسلان رسولی مجریانی که بازیگر شدند بحران نبود استقلال | نگاهی به سریال «محکوم»، ساخته سیامک مردانه تولید اثر؛ از دردسر‌های اداری تا هزینه‌های سرسام‌آور | نگاهی به مشکلات تولید و اجرای تئاتر در مشهد جان ویلیامز موسیقی فیلم جدید استیون اسپیلبرگ را می‌سازد بازگشت «محمدرضا گلزار» به شبکه نمایش خانگی بلیت ۲ میلیون تومانی برای نمایش بهنوش طباطبایی و هوتن شکیبا! فیلمبرداری فیلم کمدی «مازراتی» به پایان رسید حضور ۲ داور و ۱۲ فیلم از سینماگران ایرانی در جشنواره فیلم‌های آسیایی بارسلون
سرخط خبرها

الگویی به‌نام مهدی آذریزدی که بی‌وقفه کار کرد

  • کد خبر: ۷۳۵۲۶
  • ۱۷ تير ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۵
الگویی به‌نام مهدی آذریزدی که بی‌وقفه کار کرد
عباسعلی سپاهی‌یونسی - روزنامه‌نگار

در یکی از روز‌های پاییز سال ۱۳۸۷ با خودم قرار گذاشتم بلیت یزد بگیرم و به دیدن استاد مهدی آذریزدی بروم. برای گرفتن نشانی و شماره‌ای از او، با مصطفی رحماندوست تماس گرفتم. رحماندوست شماره‌ای از حسین مسرت به من داد که در کتابخانه وزیری یزد مشغول بود. با مسرت که تماس گرفتم، از بیماری استاد خبر داد. آن سفر برخلاف علاقه و شوق بسیارم، انجام نشد و مهدی آذریزدی هم کمتر از یک‌سال بعد در هشتادوهشت‌سالگی از دنیا رفت.

 

بعد از مرگ استاد در سفری به یزد رفتم تا دست‌کم خانه استاد را ببینم، اما در خانه بسته بود. لحظاتی رو به‌روی دری ایستادم که پشت آن مهدی آذریزدی سال‌های سال برای خودش با کتاب‌هایش خلوتی ناب جور کرده بود. آن روز سر مزار استاد هم رفتم و برایش فاتحه‌ای خواندم. حسرت خوردم که چرا هرگز او را از نزدیک ندیدم، درست مثل امروز که دوباره آن حسرت سراغم آمد، آن‌هم در روز ملی ادبیات کودک و نوجوانان که به‌نام آذریزدی نام‌گذاری شده است.

 

هر چند فکر می‌کنم چرا به‌جای روز فوت نویسنده روز تولدش را برای روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نام‌گذاری نکرده‌ایم؟ در روزی که به‌نام ادبیات کودک و نوجوان نام‌گذاری شده است، می‌شود حرف‌های فراوانی گفت، می‌شود از حال و روز ادبیات کودک و نوجوان حرف زد، می‌شود از نقاط ضعف و کمبود‌ها یا نقاط قوت این ادبیات حرف زد، می‌شود از نسبت نویسنده و مخاطب کودک و نوجوان حرف زد، می‌شود از وضعیت ادبیات کودک ما در مقایسه با ادبیات کودک در کشور‌های پیشرو و توسعه یافته حرف زد و ده‌ها مورد دیگر، اما می‌شود از مهدی آذریزدی هم حرف زد و از اینکه زندگی‌اش برای فعالان حوزه ادبیات کودک و نوجوان چه پیامی می‌تواند داشته باشد.

 

مهم‌تر از آن اینکه شخصیت مهدی آذریزدی تا چه اندازه می‌تواند الگوی مناسبی برای جوانانی باشد که تازه در این راه گام گذاشته‌اند و من دوست دارم در این مجال اندک، از خودساختگی مهدی آذریزدی بگویم. آذریزدی همه‌چیزش کتاب بود؛ انگار آفریده شده بود که یار مهربان کتاب باشد. انگار آفریده شده بود که برای ما زیست متفاوت یک نویسنده را تعریف کند. چه‌بسا بخت با او یار نبود که مثل همه بچه‌ها درس بخواند. او الگویی است که ببینیم چه اندازه می‌شود به عشقی به‌نام کتاب وفادار ماند. او خالق آثار پرفروشی همچون «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» است و از این منظر، آذریزدی از پرتیراژترین نویسندگان ایرانی است. کتاب‌هایش جایزه‌های معتبری هم گرفتند، اما می‌توانم ادعا کنم او هرگز به‌دنبال گرفتن جایزه‌ای نبود، زیرا عشق او به نوشتن از جنسی دیگر بود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->