بازی Metro Exodus سومین نسخه از مجموعه بازیهای مترو بود که در اسفند ۹۷ به بازار عرضه شد. اما چند هفته پیش یک بهروزرسانی بزرگ برای این عنوان عرضه شد تا آن را از نظر عملکرد و گرافیک، در حد یک بازی نسل نهمی بالا بیاورد.
شهرآرانیوز - بازی Metro Exodus سومین نسخه از مجموعه بازیهای مترو بود که در اسفند ۹۷ به بازار عرضه شد. اما چند هفته پیش یک بهروزرسانی بزرگ برای این عنوان عرضه شد تا آن را از نظر عملکرد و گرافیک، در حد یک بازی نسل نهمی بالا بیاورد. مجموعه مترو از همان زمان اولین نسخه یعنی Metro ۲۰۳۳ توانست خودش را بهعنوان یک بازی تیراندازی اول شخص محبوب معرفی کند و مخصوصا به لطف فضاسازی عالی مسکو در شرایطی بحرانی و ارائه حس ترس و ویرانی موجود در چنین محیطی، طرفداران خاصی برای خودش جمع کرد.
نسخه دوم این سری یعنی Last Light هم توانست به شکل خیلی خوبی موفقیت قسمت اول را ادامه بدهد. نسخه سوم هم با اینکه بازی بینقصی نیست، مخصوصا پس از بهروزرسانیای که چند هفته پیش برای آن منتشر شد، به یکی از عنوانهای جذاب برای کنسولهای نسل نهمی تبدیل شده است. در ۲ نسخه قبلی، در محیط تودرتوی متروهای مسکو و در حال فرار از دنیایی هستید که با تشعشعات رادیواکتیو آلوده شده است و موجودات وحشتناکی سرتاسر آن را پوشاندهاند. ماجرای نسخه سوم، اما درباره سفر است.
در جستوجوی زندگی
اتفاقات Metro Exodus یک سال پس از نسخه قبلی یعنی Last Light در جریان است. شما دوباره کنترل آرتیوم را به دست میگیرید، شخصیتی که اهل صحبت نیست و طرفداران مترو او را بهخوبی میشناسند. آرتیوم اعتقاد دارد هنوز مردم و جوامع انسانی دیگری خارج از مسکو و در شرق دور وجود دارند و زندگی میکنند.
گروه شما پس از مشقت و سختی فراوان و اتفاقات مختلفی که در مترو پشت سر گذاشتهاند، به دنبال یک جای جدید برای زندگی میگردند، جایی به دور از موجودات جهشیافته و Mutant ها، به دور از راهزنها و مکانی خالی از تشعشعات رادیواکتیو. پسوند Exodus نیز به همین دلیل انتخاب شده است. این کلمه معنی «هجرت» میدهد. پس هدف مشخص است: پیدا کردن خانهای جدید. اما این مسیر است که کل جریان بازی در آن رقم میخورد. در راه سفر به شرق دور، آرتیوم و همراهانش مسیری بسیار طولانی را طی میکنند: از مناطق بیابانی حاشیه دریای خزر گرفته، تا جنگلهای سرسبز ناشناخته. در این بین، قطار Aurora که هم نقش پایگاه و هم وظیفه جابهجایی را ایفا میکند مهمترین ابزار آنها به شمار میرود.
شخصیسازی در حد کمال
گیمپلی بازی Metro Exodus تقریبا همه نکات و ویژگیهای ۲ نسخه قبلی را به ارث برده و در عین حال، ویژگیهای منحصربهفرد جدیدی نیز به آن اضافه کرده است. همچنان مهمات و منابع بهنسبت کمیاب هستند و شلیک و درگیری باید حسابشده باشد. گانپلی بازی فوقالعاده روان، لذتبخش و خوشساخت است و کاملا حس تیراندازی را به مخاطب منتقل میسازد.
اما مهمترین ویژگی جدید در Exodus اضافه شدن قابلیت شخصیسازی لحظهای سلاحها از طریق کولهپشتی آرتیوم است. این ویژگی به مخاطبان اجازه میدهد همه بخشهای سلاحهای خود را تغییر دهند و بسته به شرایط پیش رو، سلاح خود را آماده کنند. برای مثال، Kalash که یک اسلحه انفرادی کلاسیک است، با استفاده از ابزارهای جانبی مخصوص میتواند به یک سلاح دورزن قدرتمند یا سلاحی برای فاصله نزدیک تبدیل شود. البته در ابتدای کار، ابزارهای جانبی اسلحهها بسیار محدود هستند و باید با پیدا کردن سلاحهای مختلف و باز کردن آنها قطعات جدیدتر را به دست آورید.
به لطف تنوع بسیار سلاحها و امکان شخصیسازی کامل آنها، بازی بههیچوجه روند یکنواخت و تکراری به خود نمیگیرد و هر رویارویی با موجودات جهشیافته یا انسانها جذاب و چالشبرانگیز خواهد بود.
به لطف نیمه جهان باز شدن این نسخه، اکتشاف و گشتوگذار در محیط هم بسیار مهم است. زیرا اکتشاف بیشتر یعنی کسب منابع بیشتر برای ساخت ابزارهای جدید و گلولههای بیشتر برای استفاده. همچنین در هرکدام از ۴ مرحله شاهد بخشها و مناطق فرعی و مخفی هستیم که برخی ابزارهای مخصوص تنها در این مناطق یافت میشوند.
طراحی مراحل بازی هم بسیار استاندارد و قابلقبول است بهویژه مرحله دریای خزر و مرحله پایانی بازی بسیار خوب طراحی شدهاند. به طور کلی فضاسازی در مراحل Metro Exodus حرف اول را میزند. پس از آن، ساختار مخوف و مرموز مراحل خطی نیز بسیار درخور توجه است.
به زیبایی طلوع
نسخه بهروزرسانیشده Metro Exodus به معنای واقعی کلمه تجربه بازی را نسل نهمی کرده است. این بازی روی ۲ کنسول PS۵ و Xbox Series X با رزولوشن ۴K و نرخ تازهسازی فریم ۶۰ اجرا میشود و روی کنسول Xbox Series S با رزولوشن ۱۰۸۰ و نرخ تازهسازی فریم ۶۰. همچنین در همه کنسولها، از قابلیت رهگیری پرتو (ریتریسینگ) در بازی استفاده میشود.
کیفیت بافتها و تکسچرها خارقالعاده است: بازتاب نوری که از میان ابرها عبور میکند روی سلاح بازیبازان منظره فوقالعادهای رقم میزند. جلوه آب بسیار طبیعی و زنده است و بازتاب نور به شکل فوقالعادهای مشاهده میشود. در برخی مراحل بهویژه یکی از بخشها که در محیطی بیابانی هستید، این زیبایی ظاهری به اوج میرسد. پرتوهای نور خورشید در افق به شکل بینظیری دیده میشوند و دنیای بازی فوقالعاده واقعی، جذاب و سرزنده است.
به لطف ۴ منطقه و ۴ فصل متفاوت در بازی، Metro Exodus از لحاظ ظاهری و طراحی هنری فوقالعاده چشمنواز و زیباست.
قهرمانی که حرف نمیزند
نسخه سوم مترو با وجود جذابیت، ایرادهایی هم دارد. بزرگترین مشکل نه مربوط به داستان است نه مربوط به شخصیتهای فرعی بلکه شخصیت اصلی آن یعنی آرتیوم است. ساکت بودن این شخصیت بسیاری از ظرفیتهای داستانی، تعاملات با شخصیتهای دیگر و امکان ایجاد ارتباط با اتفاقات مهم را از بین برده است.
از احساسیترین لحظات گرفته تا مهمترین اتفاقات بازی، شخصیت آرتیوم مانند مجسمهای بیاحساس و بیروح است. شاید این روش در نسخههای اولیه منطقی به نظر میرسید، اما ساختار داستانی Metro Exodus به شخصیتی زندهتر و احساسیتر نیاز داشت: کسی که حرف بزند، واکنش نشان دهد و پابهپای مخاطبان با دنیا و شخصیتها تعامل داشته باشد. درست است که برخی آثار بزرگ و عمدتا جهان آزاد مثل سری زلدا و الدر سکرولز دارای شخصیتهای صامت هستند، اما Metro Exodus هیچ نیازی به شخصیت صامت نداشت. صداگذاری آرتیوم نیز میتوانست بهراحتی صورت گیرد، زیرا شاهد صحبتهای طولانی و زیاد در بازی نیستیم. به طور کلی فضاسازی فوقالعاده Metro Exodus و دنیای متفاوت این عنوان، بهشدت میتوانست از وجود یک شخصیت سخنگو و احساسی بهره ببرد و به پل ارتباطی میان مخاطبان و بازیبازان تبدیل شود.