صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره سریال «افرا» | سریالی برای سلیقه‌های تکراری

  • کد خبر: ۸۳۳۸۹
  • ۱۸ مهر ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۷
سریال «افرا» ساخته بهرنگ توفیقی کارگردان پُرتوفیق سیمای ملی در یک دهه اخیر حالا به روز‌های پایانی رسیده و از این مجموعه ۴۰ قسمتی می‌توان بهتر درباره کم و کیف آن سخن گفت. مجموعه‌ای که منتقدان مثبت و منفی زیادی دارد.

مرتضی اخوان | شهرآرانیوز - «در پگاه مه آلود یک روز پاییزی، در زیر شاخه‌های پُرشکوه افرا، فرزندی زاده می‌شود؛ حاصل وصلت شوم اخلاق و منفعت. چشمانِ پیرِ افرا، یگانه شاهد این راز در اعماق جنگل است. شاهدی که آموخت در نگاه عاشقانه به زندگی، فقط صاحب تنهایی خویشی. هیچ کس نبودن، اولین و آخرین قانون کتاب عشق است...»

این عبارت پُرمغز و البته پیچیده و درخور تأمل در باب توضیح خلاصه داستان سریالی است که یکی از درخور ملاحظه‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی این شب‌های رسانه ملی است. سریال «افرا» ساخته بهرنگ توفیقی کارگردان پُرتوفیق سیمای ملی در یک دهه اخیر حالا به روز‌های پایانی رسیده و از این مجموعه ۴۰ قسمتی می‌توان بهتر درباره کم و کیف آن سخن گفت. مجموعه‌ای که منتقدان مثبت و منفی زیادی دارد. برخی در ستایش آن گفته اند و شماری دیگر تیغ تیز انتقاد را به گردن سازندگانش نهاده اند و مدعی اند بهرنگ توفیقی نتوانسته از پس کار برآید. «افرا» سرشار از نقص‌های آشکاری است که آن را از سطح مطلوب آثار قبلی کارگردانش دور کرده و همچنین مزیت‌هایی برای تماشا در روز‌هایی دارد که گویا سیمای ملی بر مدار سریال سازی تکراری گام برمی دارد. سریال‌های بدی که البته برخی، چون «افرا» همچنان سلیقه مخاطب است.

ملودرام عاشقانه یا درام اجتماعی؟

«حاج محمود (مهدی سلطانی) کارخانه چای و برنج دارد و به اعتبار کارخانه به شهرت رسیده است. پسر حاج محمود، مسعود، محیط بان جنگل است و به اصرار پدرش با دخترعمویش که پزشک جراح است ازدواج کرده. مسئله‌ای که به بروز اختلافات اساسی و ریشه‌ای در زندگی شان انجامیده که تا پای طلاق پیش می‌روند. در سویی دیگر پیمان، برادر کارگر حاج محمود عاشق مائده دختر او می‌شود. مسعود طی درگیری با شکارچیان غیرمجاز در جنگل ناخواسته پیمان را می‌کشد و...» این خط اصلی داستان سریالی است که بر سر درام اجتماعی یا ملودرام عاشقانه بودنش بحث و جدل بسیار است.

کامبیز‌ دارابی تهیه کننده این مجموعه براین باور است که سریال برای آشنایی مردم با محیط بانی و مشکلات این کار ساخته شده و در سوی مقابل سخن از ملودرام عاشقانه‌ای است که قرار است در بستر روایت‌های مختلف زندگی آدم هایش ساخته و پرداخته شود. البته که شاید هر دو این‌ها با هم در تضاد نباشند، اما آنچه مسلم است روایت دوم به حقیقت نزدیک‌تر است و به نظر می‌رسد نویسنده بیش از آنکه در تلاش باشد ماجرا‌های سریال را بر بستر شغل محیط بانی و توضیح و تشریح سختی هایش بنا کند، قصه خودش را روایت می‌کند و از هدف اصلی دور می‌شود. چنانکه در برخی جا‌های داستان بیننده نه تنها با محیط بان همذات پنداری نمی‌کند بلکه شغل و تعریف شخصیت مسعود در این لباس را مانع پیشبرد داستان می‌داند.

«افرا» شاید اگر در کشاکش این دوگانه به تلاش واحدی برای پیشبرد یکی از اهداف بیان شده می‌پرداخت موفق‌تر بود. چنانکه کارگردان صاحب نگاهش پیش از این در آثاری، چون «زیر پای مادر»، «انقلاب زیبا» و «پشت بام تهران» توانسته بود به خوبی از پس بازگویی قصه و پرداخت هنرمندانه اش برآید. سه اثری که هر سه به نگارش دو نویسنده مدیوم شناس تلویزیون سعید نعمت ا... و حامد عنقا به دوربین بهرنگ توفیقی رسیده اند. اما در «افرا» نویسندگانی کم نام و نشان دست به قلم شده اند و شاید همین پاشنه آشیل جدیدترین ساخته توفیقی باشد.

نسخه تلویزیونی «جان دار»

پدرام پورامیری و حسین امیری دوماری نویسندگان «افرا» هستند. دو فیلنامه‌نویسی که پیش از این در سال ۹۷ قصه «جان دار» را نوشتند. فیلم سینمایی که آن موقع بر روی پرده نقره‌ای با استقبال عمومی چندانی رو به رو نشد. «جان دار» و «افرا» شباهت‌های واضح و انکار ناپذیری دارند که این شائبه را به وجود می‌آورد رفقای فیلنامه‌نویس، بعد از ناکامی «جان دار» نسخه تلویزیونی این اثر را نوشته و به سیمای ملی فروخته اند.

در هر دو اثر، یک شخصیت خوب (روزبه حصاری در «افرا» و محمد علیمحمدی در «جان دار») به صورت تصادفی مرتکب قتل می‌شود و خانواده او در گیرودار دادگاه به دنبال اخذ رضایت خانواده مقتول هستند. خانواده مقتول به بخشش قاتل راضی اند، اما کسی که، ولی دم اصلی نیست (پژمان بازغی در افرا و جواد عزتی در جان دار) به طرق مختلف ماجرا را دست گرفته و در پی قصاص است. شاید این نسخه برداری تلویزیونی از یک اثر سینمایی برای نویسندگان «افرا» یک بی احترامی و توهین به مخاطب تلویزیونی باشد.

کلیشه سازی در رسانه ملی

رسانه ملی مدت هاست که در عرصه سریال سازی دست به کلیشه سازی‌هایی زده است که در ابتدای دهه ۹۰ مورد استقبال عمومی هم واقع شده بود. دایره بسته و محدود تهیه کنندگان، نویسندگان، کارگردانان و بازیگرانی که دائما مشغول همکاری با رسانه ملی هستند، در سال‌های گذشته به حدی محدود شده که دیگر خبری از همان اندک افراد صاحب سبک و سلیقه هم نیست.

سیروس مقدم، بهرنگ توفیقی و امثال این دو شاید تنها بازماندگان شابلون کلیشه در سیمای ملی هستند که هنوز تیغشان می‌برد و بیننده را به واسطه هنرشان پای جعبه جادو نگه می‌دارند. با این حال «افرا» هم مملو از کلیشه‌هایی است که دیگر برای بیننده تلویزیونی نخ نما شده است. از شخصیت حاج محمود فروزش با بازی تکراری و البته قوی «مهدی سلطانی سروستانی» بگیرید تا موسیقی، دکوپاژ، صحنه آرایی، جایگیری دوربین و حتی تدوینی که دیگر چشم بیننده تلویزیونی با آن‌ها خو گرفته است.

تأثیر حیرت انگیز موسیقی

موسیقی در صنعت سریال سازی و حتی سینما همواره نقشی فراتر از کلیدی را ایفا کرده است. چه بسیار سریال‌ها و آثار سینمایی که بیش از آنکه فیلم نامه، هنر کارگردانی، بازی‌ها یا دیگر تکنیک‌های فنی اش موجب موفقیتش شده باشد، کامیابی اش را مرهون موسیقی خوب بوده است. شاید جدی‌ترین شاهد مثال برای این ادعا موسیقی فراموش نشدنی «داستان عشق» یا به زبان لاتین همان «love story» است. «فرانسیس له» با ساخت موسیقی این اثر ضعیف، نه تنها موجب شهرت جهانی این فیلم شد بلکه به فروش حیرت انگیز نوارهایش در دنیا که سود هنگفتی را متوجه کمپانی فیلم سازی لاو استوری کرد، انجامید.

موسیقی سریال «افرا» هم از این قاعده کلی چندان مستثنی نیست و به نظر می‌رسد بابک زرین با نام اصلی علیرضا‌ شعبانی توانسته با الهام از اصالت گیلکی و شمالی خود به بهترین نحو ممکن از پس کار برآید.

دانلود موسیقی تیتراژ ابتدای سریال «افرا»

آهنگ سازی که پیش از این هم تجربه ساخت موسیقی متن‌های خوبی، چون «عاشقانه»، «ستارخان»، «مامور بدرقه»، «تبریز در مه» و «رحمان ۱۴۰۰» را داشته است. البته زرین در ساخت موسیقی خوانندگان نامداری، چون رضا صادقی، سالار عقیلی، محمد‌اصفهانی، محمد‌علیزاده، مانی‌رهنما و... هم ید طولایی دارد و صاحب کارنامه است. موسیقی «افرا» با تم شمالی و تعلیق سرپنجه‌های جادویی زرین توانسته به نقطه اتکای مجموعه‌ای بدل شود که شاید از نظر استاندارد‌های یک سریال خوب فاصله زیادی تا حد مطلوب دارد.

بازی‌هایی خوب در زنجیر تکرار

بازی‌های بازیگران خوب «افرا» بی تردید در غل و زنجیر تکرار گرفتار آمده است. از بازی پخته با وزن خوب مهدی سلطانی سروستانی در عمده آثار بهرنگ توفیقی که بگذریم پژمان بازغی و مینا وحید هم به دلیل اصالتی شمالی که دارند توانسته اند نقششان را به خوبی ایفا کنند. از طرفی روزبه حصاری بازیگر نقش بچه‌مهندس هم فراتر از اندازه‌های هنری خودش توانسته در «افرا» بدرخشد. با این همه، نمایش خوب همه این هنرمندان در دل داستانی سردرگم، کش دار و گاهی خسته کننده گرفتار آمده است. سریالی که شاید می‌شد به جای ۴۰ قسمت در ۱۵ قسمت و در قالب یک مینی سریال سروته آن را به بهترین شکل هم آورد، حالا اسیر یک کشش خسته کننده شده است.

کپی ناشیانه از پیش ‎پرده‌ها

اینکه اولین بار سیروس مقدم تکنیک پیش پرده‌ها را به صنعت سریال سازی سیمای ملی آورد یا این خود توفیقی بود که در «زیر پای مادر» از آن استفاده کرد، مهم نیست. آنچه مهم است آخرین بار وقتی محمدرضا آهنج در دل بازی‌های خیره کننده و پشت قلم جادویی سعید‌ نعمت ا... پیش پرده‌های جادویی را برای «برادرجان» ساخت، دیگر بعد از آن شاید کسی حتی به گرد پای آن هم نرسید. بهرنگ توفیقی در «افرا» تلاش کرده تا با استفاده از همین تکنیک، تعلیق و کشش تأمل برانگیزی به وقایع سریال در آن قسمت بدهد، اما در مقایسه با «برادرجان» آهنج هرگز نتوانسته توفیقی در نظر بیننده تلویزیونی داشته باشد. چنانچه اگر کسی پیش پرده سریال را هر شب نبیند، چیزی از دست نمی‌دهد.

استفاده درست از اقلیم

بهرنگ توفیقی، کارگردانی صاحب سبک در مدیوم تلویزیون است. با وجود تمام کم و کاستی‌های «افرا» با نگاهی به کارنامه هنری توفیقی در یک دهه گذشته به خوبی می‌توان نشانه‌های مثبتی از سریال سازی این کارگردان خوش نام تلویزیونی را در «افرا» دید. توفیقی در این سریال دوربینش را به واسطه داستان به شمال کشور برده و همین به او فرصت طلایی استفاده از اقلیم جنگلی و دریایی شمال را داده است. توفیقی در تبدیل این موقعیت به فرصتی طلایی برای قاب‌های هنرمندانه به خوبی بهره گرفته است. به شکلی که هر بیننده تلویزیونی با تماشای سکانس‌های هوایی این سریال از موسیقی همراه با تعلیق لذت می‌برد.

از طرفی او از شماری بازیگر شمالی بهره گرفته که این به باورپذیری اقلیمی بودن داستان کمک کرده است. حتی نام سریال هم به نام درختی است که شاید در تعریف نامش نشانه‌هایی از بند اول این نگاره بتوان یافت و پاسخی باشد بر چرایی نام گذاری این مجموعه به نام «افرا». «درخت افرا در نواحی جنگلی و در خاک‌های اسیدی می‌روید و به خصوص در جنگل‌های شمال ایران فراوان است گونه‌هایی از آن‌ها در باغ‌ها و پارک‌ها برای زینت کاشته می‌شوند (خاک جنگل اسیدی است).»


ببینید

تیزر سریال «افرا»، با بازی روزبه حصاری، مهدی سلطانی و پژمان بازغی + زمان پخش


 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.