در بند نهم چرخشهای تحول آفرین چشم انداز جهان شهر برکت و کرامت، موضوع «ایجاد زیرساختهای حیاتی و اجرای برنامههای بنیادی به جای اقدامات و پروژههای سطحی و ظاهری»، بیان شده است. یکی از آفتهای مهم مدیریت شهری، سطحی نگری و پرداختن به امور ظاهری و سطحی است؛ مقوله مهمی که بسیاری از شهرداریها درگیر آن هستند.
البته بی تردید این امر در کلان شهرها بیشتر به چشم میآید؛ چون اساسا زیرساختهای حیاتی و برنامههای بنیادی در عرصه شهرهای کلان، معنای دقیقتر و عملیاتی تری به خود میگیرد و همچنین حجم نقدینگی دراختیار و میزان درآمدهای مدیریت شهری در کلان شهرها به مراتب بیشتر است.
در عصر حاضر شهر و زندگی شهری بدون بهره مندی از بزرگراهها و شبکههای حمل ونقل ریلی، فرودگاه ها، شبکههای فاضلاب و تأمین آب، تلفن، برق و همچنین شبکههای اینترنت و تلفن همراه، تصورناپذیر است. اینها همان زیرساختهایی هستند که بیشتر از هرپدیده دیگری در فرایند مدرنیته دوران کلاسیک بر قالب شهرها و سبک و سطح رابطه انسان مدرن با محیط و طبیعت پیرامونش تأثیر گذاشته است. در این راستا با چرخش نگرشی که در دوره ششم شورای اسلامی شهر بدان تأکید شده، قرار است امور نمایشی، سطحی و ظاهری جای خود را به دیدگاه امور بنیادی و حیاتی بدهد. در این مسیر رعایت چند نکته اهمیت دارد:
اول: سرمایه گذاری حداکثری در امور زیربنایی و بنیادی، امری معقول و کاملا پذیرفته شده است که در بلندمدت رفاه و توسعه پایدار شهری را به همراه میآورد. ولی از رعایت حداقلهای ضروری برای امور سطحی و ظاهری که در منظر شهروندان قرار دارد، نباید غفلت شود.
دوم: در فرایند برنامههای بنیادی باید بررسی و تحلیل مفهومی کامل از «ویژگیها و بحرانهای پیش روی زیرساختهای شهری و همچنین ویژگیهای مورد انتظار از زیرساختهای دوران پس از صنعت» انجام گیرد.
سوم: باید با گذر از زیرساختهای شهری دوره صنعتی به زیرساختهای شهری دوران پساصنعتی مهاجرت کرد. بدان معنا که با رویکردهای چندوجهی و کل نگر امکان پیوند چندبعدی زیرساختها با وجوه مختلف اجتماعی، اقتصادی، معماری ایرانی اسلامی و اکولوژیکی شهر فراهم شود و به حاکمیت و استیلای نگرش مهندسی عمران که بالغ بر یک قرن به ایجاد زیرساختهای مکانیکی و تک بعدی به دور از انعطاف و پرداختن به نیازهای چندبعدی جامعه پرداخته است، پایان دهد.
سخن آخر اینکه شهر پویا و مدرن، شهروند فعال و مشارکت جو میخواهد. در فرایندهای توسعه شهری و اجرای برنامههای بنیادی و زیرساختهای حیاتی قطعا صبر، مشارکت، شناخت نیازها و همراهی فکری و عملی شهروندان اهمیت فراوانی دارد؛ چون این روند بسیار پرزحمت و هدفی چالشی و درعین حال مطلوب است.