«یکی از کارهای لازمی که در برنامههای جناب آقای رئیسی و بعضی آقایان بود، این بود که در قوه مجریه تحول ایجاد شود. تحول در قوه مجریه کار مهمی است؛ این تحول یک نیاز همیشگی است و همیشه باید در نظر باشد.» (مقام معظم رهبری ۶/۶/۱۴۰۰)
«راه ایجاد تحول عبارت است از تشکیل یک دولت معتقد به تحول و معتقد به عنصر تحول آفرین، یعنی عنصر جوان نخبه مؤمن انقلابی. شرطش هم این است که مؤمن و انقلابی باشد، وگرنه اگر جوان بود، با همان خصوصیات جرئت و توانایی و ابتکار، اما ایمان در او وجود نداشت، فایدهای ندارد. آن جوان با همان نیرو راه غلط را خیلی سریعتر و تندتر از پیرها و سال خوردهها خواهد رفت. اگر با ایمان نباشد، فایدهای ندارد. اگر انقلابی نباشد، کشور را به سمت یک حرکت تحولی درست هدایت نخواهد کرد. پس بایست هم جوان باشد، هم مؤمن باشد، هم انقلابی باشد؛ یعنی این عناصر بایستی در مجموعه دولت جمع باشد.» (۲۱/۲/۱۴۰۰)
تا عناصر دولت به تحول معتقد نباشند و به وضع موجود راضی باشند، تحولی رخ نمیدهد و تحول خواهی نیازمند داشتن روحیه انقلابی است که در جوانان تازه نفس وجود دارد. اگر این روحیه با ایمان تلفیق شود، قادر به تحول و نوآوری و بازسازی دستگاه اجرایی خواهد بود.
«در کنار پیشرفتها ما در جاهایی عقب ماندگی و مشکلات مزمن شده داریم که این مشکلات باید حل شود. در حوزه اقتصاد و عدالت به شکل جدی مشکل داریم. در زمینه آسیبهای اجتماعی مشکلات اساسی داریم که بعضی از اینها درحقیقت به صورت بیماری مزمن هم در آمده است و به راه حلهای جدی نیاز دارد. علاوه بر اینکه این عقب ماندگیها وجود دارد و ناشی از غفلتهای ماست، یعنی در طول زمان و در گذر این دهها سال در مواردی غفلتهایی انجام شده است، بعضی غرض ورزیها هم موجب زاویه دارشدن با خط انقلاب و تدریجا پشت کردن به انقلاب شده است؛ بنابراین این وضعیت ایجاب میکند که ما به فکر یک حرکت تحولی باشیم.
علاوه بر این ها، بر اثر همین غفلتهای ما بسیاری از ظرفیتها معطل مانده اند.
ظرفیتهای بسیاری در کشور وجود دارد، فرصتهایی به معنای حقیقی کلمه فراوان و بلکه بی شمار در کشور هست که اینها بدون استفاده مانده اند و این مایه خسارت برای منافع ملی است. این مشکلات را با یک حرکت عادی نمیشود برطرف کرد. با این حرکت معمولی عادی که در کار اداره و حکمرانی کشور هست، نمیشود. یک حرکت فوق العاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام شود. این جزو مسلمات این دوره از انقلاب است برای گام دوم.» (۲۱/۲/۱۴۰۰)
رهبر معظم انقلاب به ۸ دلیل برای لزوم تحول در گام دوم انقلاب اشاره کرده اند:
۱-عقب ماندگی از برنامه و چشم انداز بیست ساله به ویژه در اقتصاد و عدالت گستری؛
۲-حل نشدن آسیبهای اجتماعی؛
۳-غفلت مسئولان از مسائل اساسی مانند جمعیت، کادرسازی از جوانان، نفوذ دشمن، غفلت از روحیه جهادی و ایثار، غفلت از تهاجم فرهنگی دشمن، غفلت از درکمین بودن دشمن، غفلت از نفوذ دشمن در فضای رسانهای کشور و کم توجهی به حفظ بیت المال؛
۴-غرض ورزیهای دولتها در اجرانکردن سیاستها و برنامه ها؛
۵-زاویه پیداکردن حرکت دولتها با خط انقلاب؛
۶-پشت کردن به انقلاب در بعضی دولتها و حرکت آنها در مسیر غرب گرایی و غیرانقلابی شدن؛
۷- ظرفیتهای معطل مانده داخل به دلیل گرایش به بیرون در دولت ها؛
۸- ازبین رفتن فرصتها مثل بازار صادرات به کشورهای همسایه بر اثر سیاستهای غلط دولت ها.
مقصود ما از تحول، ایجاد حرکتی جهشی و جهادی است در همه بخشهای اداری و حکمرانی کشور؛ به طور خلاصه، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوهها و روشها و کارکردها.۲۱/۰۲/۱۴۰۰
مراد از تحول عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی و اصول و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوههای نو و با نوآوری و ابتکار.
آنچه ما در تحول مدنظرمان است، مبارزه با فقر، تبعیض، بیماری، جهل، ناامنی و بی قانونی است. همچنین، مدیریتها را به سطح علمیتر ارتقادادن و رفتار شهروندان را به سطوح منضبط ارتقادادن و انضباط اجتماعی، رشد امنیت، ثروت ملی، علم، اقتدار ملی، اخلاق و عزت ملی را توسعه دادن است. عشق به معنویت و ارتباط با خداست. همه اینها در این تحول و پیشرفت به معنای صحیح دخالت دارند و ما اینها را پایههای تحول میدانیم.
حول حالنا الی احسن الحال؛ تحول بایستی ما را به وضع احسن و به وضع بهتر برساند. احسن الحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب و روان شدن حرکت به سمت آرمان هاست؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، استقلال، اسلامی شدن جامعه و اینها آرمانهای بزرگ و اساسی است و باید حرکت به سمت این آرمانها آسان و روان شود.۲۱/۰۲/۱۴۰۰
از مجموع سخنان رهبری معظم انقلاب در این سخنرانی ۶/۶/۱۴۰۰ و خرداد ۹۹، ۱۰ الزام را برای تحول میتوان دریافت کرد:
تحول به سمت پیشرفت، به این نکات وابسته است: ۱-قانون گرایی؛ ۲-ارتقای شفافیت؛ ۳-انضباط مالی؛ ۴-برطرف کردن زمینههای فساد؛ ۵-جلوگیری از تعارض منافع؛ ۶-جدیت در اعمال تصمیمها و مصوبه ها؛ ۷-استفاده از خرد جمعی؛ ۸-تکیه بر عقلانیت؛ ۹-استفاده از نخبگان خارج از دولت؛ ۱۰-تحول صحیح که به پشتوانه فکری احتیاج دارد؛ یعنی هر حرکت بی پشتوانه فکری را نمیشود تحول دانست.