رهبر معظم انقلاب فرمودهاند: «اسلام دین جامعی است و باید حق این جامعیت را ادا کرد؛ عرصه فعالیت این دین، تمام گستره زندگی بشر است؛ از اعماق قلب او تا مسائل اجتماعی، تا مسائل سیاسی، تا مسائل بینالمللی، تا مسائلی که به مجموعه بشریت ارتباط دارد.»
جامعیت یعنی وجود مجموعه رهنمودها و دستورهایی که پاسخگوی نیازهای انسان باشد و او را در جهت سعادت و خوشبختی قرار دهد که اگر آن گفتهها و دستورها و شرح مقررات نباشد، انسان به سعادت و تکامل نمیرسد.
در این صورت، برخی اهداف برشمردهشده در قرآن مانند اقامه قسط (حدید:۲۵)، اصلاح جامعه (هود:۸۸)، پرستش خداوند (نحل:۳۶)، صلح و همزیستی (نسا:۸۹)، ایجاد حکومت الهی (نسا:۱۰۶)، مبارزه با حکومت جور و ایجاد حاکمیت عدالتخواهانه (نسا:۵۸) و بسیاری از مسائل دیگر که در دعوت پیامبران و نزول قرآن و پیامهای اصلی اسلام آمده است، در همان عنوان نخست حیات آدمی و تکامل و سعادت ابدی مطرح میشوند. بدینسان حوزه و قلمرو بیانات قرآن و معارف آن روشن میشود.
دین و وحی ترسیمکننده ارتباط انسان با خدا و عالم غیب و پاسخگوی مشکلات فکری و تنظیمکننده جنبههای مختلف حیات فردی و جمعی در زمینههایی است که سعادت او را فراهم کند؛ نیازهایی که عقل از درک آن عاجز است یا در سرگردانی است و نمیتواند تصمیم بگیرد یا اگر بخواهد تجربه کند، تجربه او بهقیمت نابودی او تمام میشود؛ بنابراین جامعیت یعنی دربرگرفتن قرآن و بیانات عترت بر مسائلی که در سعادت ابدی و هدایت معنوی انسان نقش اساسی دارد.
چون کسب حیات معنوی و سعادت در سایه مسائلی است که در همین دنیا مطرح است و عقل نمیتواند آنها را بیان کند، اما دین آنها را بیان و رابطه میان آخرت و دنیا را ترسیم میکند و نیازهای انسان را در جهت کسب حیات معنوی و تأمین آنها نشان میدهد.
قرآن برنامه زندگی بشر است؛ قرآن درباره هدایت انسانهاست (ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین)، دارای برنامه و دستور زندگی صحیح و سالم است (تبیانا لکل شیئ و تفصیل کل شیئ) و مانند برنامه دعوت پیامبراکرم (ص) در قلمرو وظیفه نبوت است. در همین راستا، از هر جهتی که نیاز بشر بوده، تفصیل داده و تبیین کرده و چیزی از مسائل اصلی را فرونگذاشته است.
نجات امت اسلامی از نابهسامانی کنونی و سپس بشریت سرخورده و مأیوس از مکاتب مادی شکستخورده در اداره و حکمرانی درست و عادلانه جوامع بشری، در این است که شالوده جامعه اسلامی ایران و جوامع اسلامی جهان و جوامع بشری را درنهایت براساس شالوده قرآنی که برنامه خالق جهان هستی برای بندگانش است، پیریزی کنیم.
قرآن ظرفیت بزرگی از برنامه و راهحل مشکلات بشر است که قادر است جامعه را به سعادت برساند... مشروط بر اینکه سیاست آن قرآنی باشد، حاکمیت آن قرآنی باشد، خانوادهها که هسته اولیه جامعه هستند قرآنی باشند، اقتصاد و معیشت آن قرآنی باشد، سلامت بازار و معاملات آن قرآنی باشد، قضاوت و تواضع و ادب قاضیان آن قرآنی باشد، قوانین و مقررات اجتماعی آن مبتنی بر ارزشهای دینی و قرآنی باشد، فرهنگ و معنویت حاکم بر جامعه قرآنی باشد، اخلاق و روابط اجتماعی جاری در جامعه قرآنی باشد و قدرت دفاعی و توان مقابله با دشمنان در آن قرآنی باشد.
جهانی بودن دین اسلام به این معناست که تعالیم در دستورات قرآن به طبقه، گروه، جامعه و نژاد خاصی اختصاص نداشته باشد. خطاب آیات کریمه به همه مردم کره زمین، از عرب، فارس، ترک، کُرد، آسیایی، اروپایی، آمریکایی، آفریقایی، زن، مرد، بزرگ و کوچک، فرهیخته، نافرهیخته، شهری، روستایی، متمدن و غیر متمدن است.
هدف هدایت انسان در همه طبقات و اقشار است. تعبیرات قرآن خطاب به مردم و مؤمنان در تقسیمات گوناگون آن هاست. آیاتی که نشان دهنده جهانی بودن قرآن است، آن چنان فراگیر و گویاست که نیاز به استدلال ندارد؛ تنها به چند آیه اشاره میشود:
۱. «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین» (انبیاء/۱۰۷)؛ ۲. «و ما هو الا ذکر للعالمین» (قلم/۵۲)؛ و ۳. «و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا و لکن اَکثَر الناسِ لایعلمون» (سبا / ۲۸).
اصل خاتمیت، دلیل بر جامعیت است؛ زیرا مسئله خاتمیت پیامبر و دین اسلام میان مسلمانان، اجتماعی و تردیدناپذیر است. به این معنا که پیامبر گرامی اسلام، آخرین پیامبر و دین اسلام، آخرین سلسله از ادیان الهی است و پس از نزول قرآن و آمدن پیامبر، دیگر کتاب و پیامبری فرستاده نشده است. بنابر این عقیده، میتوان جامعیت قرآن و دین اسلام را ثابت کرد.
با این بیان، فلسفه فرستادن پیامبران این بود که خداوند ازطریق وحی توسط فرستاده خود، مردم را هدایت کند و مردم را با بیان عقاید و راهنمایی به احکام و مقررات در جهت سعادت و رشد و انسان سازی و معنویت قرار دهد؛ و، چون زندگی انسان همواره درحال دگرگونی و رشد و تکامل است و نیاز به آن است که مناسب با رشد و تکامل انسانها مقررات جدیدی ارائه شود، پیامبران میآمده اند تا قوانین موردنیاز هر زمان را ارائه دهند، و قوانین قبلی که مناسبت با شرایط و نیازهای آنان نداشت، نسخ میشد.
پیامبر گرامی اسلام خاتم پیامبران است؛ از این جهت باید خصوصیتی در این پیامبر باشد که نیازمند تجدید نبوت و تجدید شریعت و کتاب نبوده باشد؛ قدر متیقن از این عوامل، جامعیت و کامل بودن است. اگر کسی بگوید قرآن نسبت به رهنمودها و راهنماییها جامع و کامل نیست، لازم میآید که بعدا قوانین و مقرراتی بیاید که قوانین پیشین را نسخ یا تکمیل کند و این با خاتمیت منافات دارد. رابطه بین جامعیت و خاتمیت پیامبر، از مسائلی است که بسیاری از محققان و دانشمندان اسلامی به آن توجه و استشهاد کرده اند.
دین اسلام، جامع همه علوم و معارف بشری است؛ زیرا دین پاسخ گوی همه مشکلات علمی و فکری انسان و نظم دهنده همه جنبههای حیات فردی و اجتماعی برای دنیا و آخرت است. به همین دلیل دین سیستم و نظام دارد، علوم اجتماعی و تجربی دارد. به تعبیر امروز، علوم جامعه شناسی روان شناسی، و بسیاری از علوم انسانی را میتوان از قرآن استخراج کرد؛ پایههای اصول و قواعد کلی علوم در قرآن مطرح هستند.
دین اسلام از منظومه فکری عملیای برخوردار است که شامل همه مسائل فردی و اجتماعی و سیاسی است، از پیش از تولد تا پس از مرگ دستور و برنامه دارد، هم به تکالیف نظر دارد و هم بر اجرای تکالیف. اسلام تنها عهده دار رابطه فردی حق و خلق و محدود به بیان احکام عبادی و اخلاقی نیست.
اسلام با برخورداری از قرآن و تعالیم پیامبر (ص) و ائمه معصوم (ع)، بیانگر همه نیازهای فردی و اجتماعی و سیاسی و هرآن چیزی است که برای سعادت دنیایی و آخرتی انسان است.
اسلام، تنها اصل حکومت را مورد تأکید قرار نمیدهد؛ به این معنا که اصول حاکم بر نظام اجتماعی و بین المللی را تبیین کند، بلکه تبیین شکل حکومت را نیز بر عهده گرفته است و کیفیت قانون گذاری و کیفیت اداره امور قضایی را به جامعه واگذار نکرده است و همه امور را اعم از آنچه که به اجرائیات برگردد یا کلیات نظام حکومتی مشخص کرده است.
البته باید دقت کرد که رعایت مقتضیات زمان یعنی شناخت مسائل زندگی نوین و انسان نوین باید بدون هیچ جمودی از متون اصلی و بدون هیچ انحرافی استخراج شود. رعایت این الزام در برداشت از اسلام راه بر هرگونه سایش و فرسایش تعالیم والای دین میبندد و تداوم خروش آفرین این تعالیم را در جامعه تضمین میکند.