شیما سیدی | شهرآرانیوز، مهر سال ۹۸ در حالی که روی یک سنگ نگاره در محدوده «دیزدر» با گازوئیل مخدوش شده بود، گروهی از دوستداران میراث فرهنگی، دور سنگ نگاره دیگری در همان نزدیکی، حلقه انسانی تشکیل دادند، از مسئولان خواستندکه جلو تخریب این میراث چند هزارساله بشری را بگیرند و با مجرمان تخریبگر برخورد قاطع کنند. همان زمان، موج خبرها بالا گرفت و بلافاصله معدنی در همان نزدیکی پلمب شد. پلمب معدن، امیدواری برای حفظ باقی سنگ نگارهها و عزم برای برخورد با خاطیان را افزایش داد.
تا مدتی بعد از این اتفاق، رسانهها هر از چندگاهی، خبری درباره سنگ نگارههای بینالود منتشر میکردند که گاه امیدوارکننده بود و گاه برعکس. اما با آمدن موجهای پی در پی کرونا، داستان تغییر کرد و برای مدت مدیدی، سنگ نگارهها در میان اخبار ناراحت کننده کرونا گم شد. مهر ۱۴۰۰ در حالی که موج پنجم همه گیری رو به سرازیری است و شاید موج ششم در حال صعود، همراه با تعدادی از دوستداران میراث فرهنگی، روی بلندای کوهی در ابتدای دره داغستان ایستاده ایم. رو به رویمان خطوط ممتد سفیدی دیده میشود که راهشان را از میان سنگ نگارهها باز کرده اند؛ خطوطی سفید که خطقرمزهای میراثی را درنوردیده اند و حالا با قطعه بندی زمینهای مملو از سنگ نگاره ها، نشانگر آیندهای پر ساخت و ساز هستند.
ببینید: کافه شهر | چه کسی سنگها را میکشد؟
پشت سرمان در فاصلهای ۴ کیلومتری کمرمقبولا قرار دارد و سنگ نگارههایی که باز هم از تعدادشان کاسته شده است. آن سوتر در ابتدای جاده شاندیز، معدن دیزدر دیده میشود که به ظاهر پلمب شده، اما با صدای بلند در حال کار و پیشروی به حریم سنگ نگارهها و دست اندازی به نقش و نگارهای چند هزارساله است. داستان شترسنگ و دیواری که در فاصله چندمتریِ سنگِ ثبت شده در فهرست آثار ملی کشیده شده هم که تازگی ندارد. همه اینها حاکی از آن است که این روزها با اوج تخریب سنگ نگارهها رو به رو هستیم.
خبر ثبت ملی هر اثر تاریخی که منتشر میشود، شاید برای برخی، تنها یک شماره باشد که لابه لای فهرستی از اعداد گم میشود. اما این خبر، قوت قلبی است برای دوستداران میراث فرهنگی، از این نظر که میتوانند قدری خاطرشان را آسوده کنند و دل به حمایت دولت ببندند. فکر کنند که دولت دست کم با تهیه یک فهرست، عزمش را برای حفاظت از آثار طبیعی و تاریخی جزم کرده است.
بند و مادههای قانونی پیوست آثار ثبتی هم بند دلشان را قرص میکند به اینکه زیر سایه قانون، دست میراث خواران از آثار ثبتی دور میماند؛ بندهایی مانند «این اثر باستانی تحت حفاظت و نظارت وزارت میراث فرهنگی است و هرگونه دخل و تصرف یا اقدام و عملیاتی که منجر به تخریب یا تغییر هویت آن شود، برابر مواد ۵۵۸ تا ۵۶۹ قانون مجازات اسلامی، جرم محسوب میشود.»
در همین راستا هم خبر ابلاغ ثبت هشت محوطه جدید از سنگ نگارههای ارتفاعات بینالود از سوی معاون میراث فرهنگی کشور به استاندار خراسان رضوی در ۱۵ شهریور ۱۴۰۰، تا حدودی خیالمان را درباره اهمیت دادن دولت به سنگ نگارههای طرقبه و شاندیز راحت کرد. با ثبت این هشت محوطه، بعد از سنگ نگارههای کمرمقبولا و شترسنگ، حالا از حدود ۵۰ منطقه، ۱۰ محوطه سنگ نگاره در محدوده طرقبه و شاندیز، پرونده ثبتی دارند.
اما بازدید اخیر خبرنگار شهرآرا همراه با گروهی از دوستداران میراث فرهنگی از سنگ نگارههای دیزدر و دره داغستان نشان میدهد ثبت محوطههای سنگ نگاره در فهرست آثار ملی هم نتوانسته است جلو تخریبها را بگیرد.
مهدی گلکار، رئیس انجمن مردم نهاد دیدبان طبیعت و میراث کهن طرقبه و شاندیز که از کودکی با سنگ نگارهها آشناست، ماجرای آغاز تخریب سنگ نگارهها را به ۱۳ سال قبل برمی گرداند و میگوید: چندین هزار سال است که پدران ما این سنگ نگارهها را دیده اند، اما هیچ وقت تا این حد درباره آینده آن نگران نبوده اند. نگرانیها از زمانی شروع شد که معدن کاران برای استخراج سنگ اطراف سنگ نگارهها مجوز گرفتند. بعد از آن، از میراث فرهنگی خواستیم برای جلوگیری از تخریب، سنگ نگارهها را ثبت کنند.
از آنجا که مخالفان ثبت ملی خیلی بیشتر از موافقان آن بودند، راه سختی پیش رو داشتیم، به طوری که پرونده ثبتی کمرمقبولا چندین سال بین مشهد و تهران پاس کاری شد. رسانهها هم از حدود سال ۸۷ شروع به درج اخبار و گزارشهایی درباره کمرمقبولا کردند. هرجا ثبت ملی شد، واگذاری و تخریب بیشتر شد.
اما تجربه شخصی این شهروند مسئول و دوستدار میراث فرهنگی در این سالها نشان داده ثبت ملی هم چندان راهگشای کار نبوده است؛ «هرجا ثبت ملی شد، واگذاری و تخریب از طرف ارگانهای دولتی هم بیشتر شد. این سنگ نگارهها ۱۰ هزار سال است به امان خدا رها بوده اند، اما حالا که ثبت ملی شده اند به معدن کار واگذار یا قطعه بندی میشوند.
سازمان مسکن و شهرسازی باید دغدغه بیشتری درزمینه واگذاری این سنگ نگارهها داشته باشد. میراث فرهنگی هم که خودش این سنگ نگارهها را ثبت کرده است، باید بعد از ثبت ملی، نظارتش را بیشتر کند، نه اینکه بگوید خب دیگر ما ثبت کردیم؛ خداحافظ! گاهی هم میراث میگوید ما به مالکان پیشنهاد میدهیم که سنگ نگارهها را حفظ کنند!»
طبق قانون، وقتی یک سنگ نگاره ثبت میشود، حریم و عرصه اش را هم ثبت میکنند. میگویند این سنگ نگاره با اطرافش مهم است؛ وگرنه سنگ را برمی دارند و میبرند جای دیگر. پرونده سنگ نگارههای طرقبه و شاندیز هم با طبیعت اطرافش ثبت شده و بر همین اساس هم قرار است ثبت جهانی شود. حریم آثار ثبت شده جهانی یک کیلومتر است.
گلکار درباره زمینهایی که به تازگی در ابتدای دره داغستان درحال تفکیک و قطعه بندی است، میگوید: این اراضی ملی است، اما مسکن و شهرسازی دارد آن را تفکیک و واگذار میکند. اینجا حدود ۱۳ قطعه سنگ نگاره دارد که ثبت ملی شده، اما چرا قبل از واگذاری از اداره میراث فرهنگی استعلامی گرفته نشده یا اگر گرفته شده چرا میراث مخالفت نکرده است؟ تجربه به ما ثابت کرده است که ۸۰ درصد تخریبها کار ارگانهای دولتی است و ۲۰ درصد کار مردم ناآگاه.
رئیس انجمن مردم نهاد دیدبان طبیعت و میراث کهن طرقبه و شاندیز، نامه علی اصغر مونسان، وزیر سابق میراث فرهنگی، به رزم حسینی، استاندار سابق خراسان رضوی، را نشانمان میدهد و میگوید: شخص وزیر نامه زده بود که جلو فعالیت معدن دیزدر گرفته شود، اما همان طور که میبینید، با خیال راحت فک پلمب کرده اند و برداشت از آن ادامه دارد. چرا تعطیل نمیشود؟
آن طور که شنیده ایم معدن کاران در جلسات مختلف آمار میدهند که فلان قدر اشتغال زایی کرد ه اند و به اقتصاد کشور کمک میکنند. برخی مسئولان هم میگویند چهار تا سنگ که نباید مانع اشتغال زایی شود! نگاهشان همیشه کوتاه مدت است و تا پیش چشمشان را میبینند. آنها نمیدانند چه چیز ارزشمند و تجدیدناپذیری را دارند با چهارتا ساختمان معامله میکنند.
متأسفانه بسیاری از مسئولان، سنگ نگارهها را مانع پیشرفت میدانند؛ به همین دلیل از آنها درست حفاظت نمیشود و روزبه روز تخریب میشوند.
ایجاد ژئوپارک ملی یکی از پیشنهادهای برخی از دوستدارن میراث فرهنگی برای حفظ سنگ نگاره هاست، اما گلکار با این پیشنهاد موافق نیست؛ «عدهای میگویند محدوده کمرمقبولا را به ما تحویل بدهید، ما ژئوپارک درست میکنیم. اما زیبایی این منطقه به طبیعی بودنش است؛ اینجا خودش ژئوپارک طبیعی است. بنای اضافه ساختن، کار اشتباهی است. قطعا کسی که ژئوپارک بسازد، دنبال اهداف دیگری برای درآمدزایی خواهد بود.
اکنون، شرکتی همین پیشنهاد را کرده است و گفته ما زیر سنگ نگارهها را سوراخ و طلا برداشت میکنیم، اما روی زمین و محدوده سنگ نگارهها را حفظ میکنیم؛ این مغایر ثبت جهانی است.» پیشنهاد گلکار فریز و حفظ این محدوده برای آیندگان است.»
در محوطه سنگ نگارهها راه میرویم. عکسهای قدیمی در گوشی تلفن، همراهمان است؛ کافی است با آنچه پیش رو میبینیم، مقایسه کنیم. میزان تخریبهای دو سال اخیر به راحتی خود را نشان میدهند. سنگ نگاره بزرگی را در ابتدای دره داغستان از جا درآورده اند و حالا ما فقط سر قبر خالی ایستاده ایم. روی سنگ نگاره معروف دیزدر که سال ۹۸ دورش حلقه نمادین انسانی تشکیل شد، دوباره گازوئیل ریخته اند تا اندک نشانهای سنگ نگاره را هم نابود کنند.
تکه سنگی را در محدوده کمرمقبولا از وسط نصف کرده اند. کارگرانی سخت مشغول خط کشی با گچ، لابه لای سنگ نگارههای دره داغستان هستند و گاه گچشان سنگ نگارهها را هم نشانه
ظمی گیرد.
قاسم رفیعا که ذوق شاعرانه دارد و دلی پردرد از تخریب میراث، به کنایه میگوید: اینجا هرکس که مقدار قابل توجهی گچ داشته باشد، میتواند برود زمین بگیرد و بسازد! مسئولان دارند عوض میشوند و سوءاستفاده کنندگان لابد پیش خود میگویند وقت خوبی است برای خط کشی!
رفیعا که عضو انجمن مردمی دیدبان طبیعت و میراث کهن طرقبه و شاندیز است، ادامه میدهد: خوشبختانه یا متأسفانه گستره سنگ نگارههای ارتفاعات بینالود بسیار وسیع است؛ از دیزدر و شترسنگ در شاندیز گرفته تا کمرمقبولا و داغستان در طرقبه و بازه مکان در مایان وسطی و حتی بخش احمدآباد مشهد.
یادم است آقایی میگفت بگویید کجا سنگ نگاره نیست تا ما برویم همان جا معدن بزنیم! بعد از تیمره که بهشت سنگ نگارههای ایران است، نام سنگ نگارههای طرقبه و شاندیز در کشور مطرح است. در تیمره تعداد سنگ نگارهها در یک گستره محدود، بسیار زیاد است، اما سنگ نگارههای طرقبه و شاندیز در یک گستره وسیع، پخش شده اند.
رفیعا راهکارهای مطرح شده برای حفاظت از سنگ نگارههای طرقبه و شاندیز را این چنین برمی شمارد: یکی از پیشنهادها این است که همه سنگ نگارهها را به یک مکان انتقال دهیم. اما با این کار دو اتفاق میافتد؛ اول اینکه ارزش هر سنگ نگاره به این است که نشان دهنده فضای همان محدوده در چندهزارسال گذشته است و با انتقال، ارزش تاریخی خود را در گستره جغرافیا از دست میدهد. از طرف دیگر بردن سنگ نگاره، فرصت را برای زمین خواران فراهم میکند که با خیال راحت و بدون بهانه ساخت وساز کنند.
اما وقتی این سنگها آسیب میبینند، مثل سنگ نگاره دیزدر، حسرت میخوریم کهای کاش لااقل این سنگ را به یک جای امن منتقل میکردند که از بین نرود. اینکه ما خودمان مسئول حفاظت از میراثمان باشیم، کار سختی است که ما توانش را نداریم.