هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ درهای حرم که حلقه دلهای بسیاری را هر روز به دست میگیرند، آغوش باز میکنند و دروازه وصال مرید به مراد میشوند، نخست درختهای عاشقی بودهاند که ریشههایشان را از باغها برداشته و در خاک حرم دواندهاند. بعدها این چوبها جایشان را به آهنها و فلزها میدهند و هر کدام به رنگی و شکلی نقش میخورند تا آیینه ارادت زائران و مجاورانی باشند که هر ساعت و دقیقه منتظرند تا در آیینه خشتبهخشت و چوببهچوب حرم جلوه محبوب ببینند. در سطرهای بعدی، گریزی زدهایم بر تاریخ درهای چوبی، طلا و نقره حرم مطهر رضوی که قرنهاست ایستادهقامت به زائران سلام دادهاند و راه وصال را هموار کردهاند.
درهایی که هر روز به روی صدها هزار صورت لبخند میزنند و حلقههایی که هر ساعت دستهای حاجتمندان بسیاری در آن گره میشود تا حبیب اذن دخول دهد، تاریخی دارد که جوهر شرحش، بخشی از متون تاریخی را نقش داده است.
برابر آنچه در کتاب شمسالشموس آمده است، در حرم مطهر، یک در طلای مرصع (جواهرکاریشده) ۳ در طلای بزرگ، ۱۷ در نقره و چند در چوبی نفیس وجود دارد که گشودن و بستن هرکدامشان آدابی داشته و تشریفاتی؛ براساس این آداب از روزگار صفویه که آستان قدس تشکیلات منظمی پیدا میکند، معمول این بوده که سوای شبهای جمعه و شبهای مذهبی مانند شب ولادت یا شهادت ائمه معصوم (ع) و شبهای ماه مبارک رمضان، درهای حرم در باقی ایام سال چهارساعت پس از غروب بسته و سحرگاه باز میشده است که زمستان و تابستان آن هم بهخاطر کوتاهی و بلندی روزها با هم فرق داشته و اینطور بوده که این کار در خرداد ساعت ۱۱ و در اواخر آذر معمولا ۹ شب انجام میگرفته است.
گویا هنگام تعطیلی حرم، نیمساعت قبل از پایان ساعت، یک نفر درمقابل در حرم و رواقهای چهار طرف میایستاده و با صدایی رسا چنین میخوانده است: «ایهالمومنون فی امانا...، ایهاالحاضرون فی امانا...». سپس همه درها بهجز در پایین پای مبارک حضرت (ع) که آخرین در خروجی بوده است، یکبهیک بسته میشدهاند.
باخلوتشدن حرم، فراشان جارو به دست سر میرسیده، از رواق مسجد بالا سر تا پایین پای مبارک را جارو میکشیدهاند. در تابستانها هم که معمولا حرم فرش نبوده این کار با شستن سنگهای مرمر به سرانجام میرسیده است.
پس از جارو و غبارروبی همه خدام دوباره به صف میشده و جعبهای را که کلید طلای درِ آخرین در آن قرار داشته است، دست به دست میکرده، میبوسیده و بر دیدگان میگذاشتهاند تا به سرپرست خدمه و کشیک که آخرین فرد ایستاده بوده است، برسانند و او در پایین پا را قفل کند. پس از قفل این در، باقی درها نیز با آدابی این چنین قفل میشده است. در سحرگاه و دو ساعت مانده به اذان صبح نیز باز همه خدام جمع میشده و درهای حرم را با همین منوال باز میکردهاند.
در سفرنامه ابنبطوطه که به سال ۷۳۴ قمری سیاهه شده، توصیف حرم با این کلمات آغاز شده است: «در ورودی حرم را نقرهکاری کرده و پرده ابریشم زردوزی بر آن آویختهاند.» او در ادامه از دری حرف میزند که گویا بین سقاخانه و دارالسیاده فعلی باز میشده است و اطلاعی از آن در دست نیست، اما نخستین در طلای حرم، در ِ زرنقش پایین پای مبارک به سمت گنبد حاتمخانی است که به همت شاهعباس صفوی ساخته شده است. گویا جواهرات و طلای این در حوالی سالهای ۱۲۱۲ تا ۱۲۱۶ قمری به غارت میرود.
ماجرا از این قرار است که پس از آنکه آغامحمدخان قاجار در سال ۱۲۱۲ قمری در نواحی تفلیس کشته میشود، نادرمیرزا افشار که در بازداشت او بوده، سر به شورش میگذارد، به سرحدات خراسان میآید و دست به غارت اموال آستانه میزند. آنطورکه احتشام کاویان نوشته است، او برای تأمین هزینه جنگی که در سر داشته است، طلاهای این در را میکند و حتی قندیل طلای بزرگ جواهرنشانی که جدش، نادرشاه، تقدیم آستان مقدس حضرت رضا (ع) کرده بوده را هم به یغما میبرد.
۶۸ سال پس از این غائله، این در، دوباره با هزینه دوستعلیخان معیرالملک، خادم کشیک سوم آستان قدس، با زر خالص پوشیده و ۱۶ بیت روی آن حک میشود. مطلع این ابیات چنین است: «زهی به روی خلائق در سعادت فر/ در حریم علی بن موسی جعفر/دری که خواهد رضوان ز پرده درانش/ دری که ساید کیوان بر آستانش سر/ سپهر خواست که باشد بر آن دراز حجاب/ بدو چه گفتم؟ گفتم حجاب خویش مدر/ بهشت گفت که هستم به صحن او مانند/ بدو چه گفتم؟ گفتم که آبروی خویش مبر/ بهجای حلقه زرین و حلقه سیمین/ زنند بر در این بارگاه شمس و قمر...».
دومین و معروفترین در حرم مطهر رضوی نیز در جواهرنشان فتحعلیشاهی است. گویا این در که با طلای خالص و جواهرات بسیاری زینت شده به سال ۱۲۳۳ هجریقمری، پس از پیروزی فتحعلیشاه بر فتحخان افغان، وزیر محمودشاه درانی، در تهران ساخته و وقف آستان مقدس رضوی شده است.
راویان نوشتهاند که این در را میرزاعبدا... خان امینالدوله به مشهد آورده است و ابتدا توسط میرزاهدایتا... مجتهد در پای ضریح نصب میشود، اما بعدها جای آن تغییر میکند. در جواهرنشان دارای چند کتیبه ادبی است که روی یکی از آنها این ابیات نقش خورده است: «شه خلدآشیان فتحعلیشاه /که بادا روح او با روح توأم/ دری از زر خالص پیشکش کرد/ بسبط اشرف اولاد آدم/جسارتپیشه سالارش به یغما/ ببرد و کرد از دینار و درهم/ حسامالسلطنه سلطان مراد آنک/ بود عم شهنشاه معظم/ (این مصراع کنده شده است) / ز زر و گوهر آوردش فراهم/ در پایین پای خسروی باش/ به تاریخ طرازش گفت خرم». مضمون این ابیات بهویژه آنچه در مصرع پنجم آمده است، نشان میدهد که این در نیزاگرچه درِ اهدایی فتحعلیشاه است، یکبار به غارت رفته و از نو بنیان شده است.
سومین در که به «در ِ طلای ملمع» معروف است، در دارالحفاظ قرار دارد و به «درِ پیش روی مبارک» معروف است. این در گویا به سال ۱۲۷۲ قمری و در زمان نیابت مرحوم محمدحسین عضدالملک قزوینی ساخته شده است و روی آن قصیدهای از میرزا محمدعلی سروش کتیبه کردهاند.
این در آنطور که احتشام کاویان تعریف میکند در دوره پهلوی بهدلیل دستکشی و بوسه زیارتکنندگان بر آنها ساییده و ریخته شده بوده است. ازاینرو تصمیم میگیرند درها را مرمت و برای پیشگیری دوباره این رخداد روی آن تلق و شیشه نصب کنند.
او شرح این ماجرا را چنین روایت میکند: «قدری طلا و نقره زیر طلا برحسب استعمال ساییده شده و ریخته بود. در سال ۱۳۰۳ خورشیدی که میرزامرتضیقلیخانطباطبایی نایینی، متولیباشی آستان قدس بودند روزی در دفتر آستانه بود. نایبالتولیه عظمی عنوان کردند بهطوریکه در موقع تشرف به حرم مشاهده کردم به علت ریزش طلاهای در، در موقع ازدحام زوار و هجوم برای بوسیدن لب آنها به فلز برآمده، به محلهای ریختهشده گیر کرده، خونی میشود. خدام همهروزه مکررا مشغول تطهیر خونهای در میباشند. باید تجدید ساختمان شود که آسایش زائران و خدام فراهم گردد.»
رواج نصب درهای نقره در حرم بیشتر به عهد تاجداری قجرها برمیگردد. برای نمونه دو در نقره در حرم گویا اهدایی همسران ناصرِصاحبقران قاجاری هستند. در شرح داستان نخستین این درها آمده است: «انیسالدوله وقتی به سال ۱۲۸۴ قمری به پایبوسی آستان مقدس حضرتش (ع) مشرف شده، دستور داده تا دری که از دارالسیاده به مسجد گوهرشاد باز میشود را نقره و بر روی ترنجیهای آن آیات قرآن مجید و اخبار معتبره نقش کنند.
بر روی این در همچنین ۲۳ بیت شعر حکاکی شده که مطلع ابیات آغازین آن چنین است: «نور حق، طور تجلی، پورِ موسی شاه طوس/ شبل زهرا، سبط پیغمبر، سلیل حیدرا/ مظهر یزدان، خداوند قضا، فرمان رضا/ کاستان عالیش از عرش اعظم برترا/ علت ایجاد عرش و کرسی و لوح و قلم/ باعث تکوین خاک و آب و باد و آذرا...» میگویند انیسالدوله برای حفاظت و نظافت این در، در آن روزگار نائبالخدمهای تعیین میکند و ثلث طلای بازار زرگران مشهد را نیز میخرد، وقف این در کرده و تولیت آن را به آستان قدس میدهد.
در این میانه نقش نقره یک در را هم نذری ناصرالدینشاه نوشتهاند. مؤتمنالسلطنه درباره در ِ نقره صحن کهنه مینویسد، «این در که به کفشداری بزرگ مفتوح است، در سال ۱۳۲۳ قمری وقتی مرحوم حاجمیرزاکاظمآقا مجتهد تبریزی، داماد ناصرالدینشاه متولی آستان قدس بود، نصب شد. در آن روزگار من سیزدهسالهای بودم در رکاب پدر. خاطرم هست در یکی از ایامی که شاه به مشهد مشرف شده بودند، هر روز دومرتبه بی نوکر و خدم به زیارت حرم امام (ع) میشتافتند و در کفشداری بزرگ صحن کهنه روزی مشغول جفتکردن کفش زوار میشدند که یک روز تصمیم گرفتند در آن کفشداری را نقره نمایند.»
در نقره دیگری هم در کفشداری صحن کهنه وجود دارد که ارتفاع آن ۲ متر و ۷۰ و عرض آن یک متر و ۷۰ سانتیمتر است که گویا یادگار محمدشاه قاجار است. در شرح احوال این در آوردهاند که: «در سال ۱۲۵۲ هجریقمری به دستور حاجموسیخان متولیباشی آستانه ساخته شده و قصیدهای بر آن مینگارند.» ناگفته نماند که بیشتر درهای نقره با بیتهایی آذین شدهاند که یکی از زیباترین آنها شعر نقشخورده روی دری بوده که از ایوان طلای صحن کهنه به سقاخانه باز میشده است: «قدسیان بهر سلامش قافله در قافله/ عرشیان بهر طوافش کاروان در کاروان/ بار بندند هر دم جانب ارض و سماء/ بال بگشایند هر گه بر مکان و لامکان.»
جانمایی باقی درهای نقره حرم به این ترتیب است: «درِ نقره بین دارالحفاظ و دارالسیاده، در نقره بین دارالحفاظ و رواق راهروی کشیکخانه، در نقره بین ایوان طلای صحن کهنه و قرآنخانه مبارکه، در نقره بین ایوان طلای صحن کهنه و توحیدخانه، در نقره توحیدخانه به طرف گنبد ا... وردیخان، در نقره مفتوح از دارالسیاده به راهروی دارالسعاده، در نقره دارالسعاده به ایوان طلای صحن نو، در بزرگ نقره از دارالسعاده به دارالسرور، در نقره رواق دارالسرور به راهروی کشیکخانه، در نقره صحن کهنه به کفشداری کوچک و در نقره صحن نو به کفشداری قائنیها.»
ابعاد: ۴۶۰ (ارتفاع) در ۲۶۰ (عرض)
قدمت: عصر ایلخانی
سوای درهای نقره ومطلا، حرم چند در چوبی معروف نیز دارد که قدیمیترین آنها در چوبی دارالسیاده، یادگار دوره ایلخانی است. این در که از چوب شمشاد و چنار منبتخورده ساخته شده، دارای چند کتیبه است که روی یکی از آنها سال ساخت و نصب ۷۳۵ هجری قمری حک شده و گویا هنر دست استاد علی نجارنیشابوری بوده است. محل نصب این در، ورودی دارالسیاده از سمت ایوان طلای صحن عتیق بوده و، چون سالیان بسیار بهعنوان شیای مقدس به آن توجه میشده است، به «درِ قاضیالحاجات» نیز مشهور است.
ابعاد: ۲۸۳ (ارتفاع) در ۱۹۰ (عرض)
قدمت: دوره تیموری
این در را میتوان «درِ آیات» خواند؛ زیرا روی آن، آیههای فراوانی از سورههای مختلف قرآن حک شده است. برای مثال روی این در که باقیمانده هنر عصر تیموری است واز درخت گردو شکل گرفته، میتوان آیههایی از سورههای آیهالکرسی، انسان، نصر، ضحی، توحید، قدر، شرح، صدر و نباء را مشاهده کرد. در تزیین این در که به سبب رنگآمیزی آن به «درِ هفترنگ» نیز شهره است، از رنگ فیروزهای برای کتیبهها، رنگ طلایی برای خطوط، نقوش اسلیمی و زمینه در استفاده شده است.
ابعاد: ۳۴۵ (ارتفاع) در ۱۷۹ (عرض)
قدمت: دوره تیموری
از نفایس متعلق به دوره تیموری و جنس آن از چوب شمشاد است با دو قاب که روی یکی از قابها این عبارت را حک کردهاند: «جهانت به کام و فلک یار باد/ جهان آفرینت نگهدار باد». این در پس از نوسازی فضای حرم در مدخل تحویلخانه آستان قدس نصب بوده و، چون تحویلخانه در سال ۱۳۴۰ قمری با احداث سردابهایی به محل دفن اموات تبدیل شده، پس از فوت مرحوم حاج شیخمهدی خالصیکاظمینی و دفن او در آن محل، این در به «درِ مقبره خالصی» معروف شده است.
ابعاد: ۲۵۱ (ارتفاع) در ۲۰۰ (عرض)
قدمت: دوره صفوی
از شاهکارهای منبت ایرانی در دوره صفوی است. این در از چوب شمشاد و به هنر چند استاد نامی آن دوره ازجمله خواجهاحمد، استاد کمالالدین کربلایی و استاد محمدشاه حسین در میانه قرن دهم ساخته شده و خط ثلث محمدبن عبدالخالق القادری القرائی و خواجه احمدسیستانی بر آن به یادگار مانده است. روی در با تلفیقی از قابهای گرهبندی و کتیبههای منبتکاری شامل ۴۰ آیه از قرآن مجید، چند حدیث و القاب و کنیههای ائمه معصوم (ع)، اشعار معروف دعبلخزایی و نام سازندگان، خطاطان واقف و بانی، تزیین شده است.
ابعاد: ۴۴۲ (ارتفاع) در ۲۲۰ (عرض)
قدمت: دوره پهلوی
درِ قدیم کفشداری شماره یک در صحن عتیق بوده که از جنس گردو ساخته شده و دارای دو لنگه و یک چارچوب است. روی این در، تزیینات منبت و انواع نقوش اسلیمی، ختایی و کتیبه دیده میشود. همچنین اشعار عربی در ستایش پروردگار و نعت حضرت ثامنالحجج (ع) در هر دو لنگه به یک صورت تکرار شده است. روی در، نام سازندگان نیز به یادگار مانده است که گویا پدر و دو پسر بودهاند با نامهای محمدرضا، محسن و علیرضا صنیعی.