محمد کاملان | شهرآرانیوز؛ مشهد در طول تاریخ همیشه یکی از مقصدهای جذاب و پُرداستان برای گردشگران، مستشاران و سفرنامه نویسان اروپایی بوده است؛ به ویژه از زمانی که حکومت صفویه در ایران تشکیل و درهای کشور بهخاطر سیاستهای شاهان صفوی به روی فرنگیها باز شد.
البته توجه بیش از حد پادشاهان شیعه صفوی و بعد هم کم وبیش قاجارها به مشهد و حرم مطهر امام رضا (ع) باعث شده بود مستشاران و جهانگردان برای یک بار هم که شده حرم و مشهد را از نزدیک ببینند و چندسطری در نوشته هایشان از دیدهها و شنیده هایشان بنویسند.
هرچند که بنا به دلایل مذهبی در آن زمان ورود فرنگیها از بَست به داخل حرم مطهر رضوی ممنوع بود و بسیاری از آنها بدون دیدن صحن و بارگاه از مشهد بیرون رفتند، اما دراین میان چند نفری یا با لباس مبدل یا به واسطه دوستی با حاکمان خراسان و مشهد توانستند وارد روضه منوره شوند و همانها در نوشته هایشان تصویر جالبی از حرم مطهر امام رضا (ع) ارائه کرده اند. فرارسیدن میلاد حضرت مسیح (ع) سببی شد تا در سطرهای بعدی، گریزی بزنیم به این روایت ها.
جهانگرد معروف مراکشی، یعنی «ابن بطوطه» که حدود سال ۱۳۳۳ میلادی و درجریان سفرهایش به مشهد رسیده، تقریبا جزو نخستین گردشگرانی است که توانسته به راحتی وارد روضه منوره و حرم امام رضا (ع) شود و توصیفی از آن را در سفرنامهاش بیاورد.
توصیفی که البته چندان کامل و جامع نیست و او تنها به نوشتن چند خط از این بازدید چندساعته اش بسنده میکند: «مشهد دهکده بزرگی با درختان میوه، جویبارها و آسیابهای بسیار بود. گنبد بزرگی به زیبایی بر مقبرهای قرار گرفته و دیوارها با کاشیهای رنگی تزیین شده بودند.»
«آرمینیوس وامبری» خاورشناس مجارستانی، یکی دیگر از معدود اروپایی هاست که در زمان قاجار توانسته با لطایف الحیل و در پوشش مردان شرقی وارد حرم مطهر امام رضا (ع) شود؛ مکانی که وامبری میگوید مدتها در آرزوی دیدن آن بوده است.
آنچه در حرم مطهر بیش از هرچیز دیگری به چشم این شرق شناس مجارستانی میآید، زیورآلات و تزیینهای دیوارهای حرم و البته رفتار و آداب و رسومی است که زائران حضرت به جا میآورند: «درخشش دیوارهای صحن از جواهر و انواع کمیاب زینت آلاتی پوشیده است که شیعیان مخلص به امام (ع) خود هدیه کرده اند.
کسانی که زیارت نامه را حفظ نیستند یا نمیتوانند از روی تابلوهای آویزان بر ضریح بخوانند، پشت سر رهبر گروه خود، آن را تکرار میکنند.
زائر مشهد پس از زیارت میتواند مفتخر به لقب «مشهدی» شود و این امتیاز را خواهد داشت که این عنوان را بر مهر و امضای خود بیاورد یا بعد از مرگش آن را بر سنگ قبرش حک کنند.» وامبری سپس به تالار ناهارخوری حضرت (ع) میرود که به زبان محلی «آشپزخانه حضرتی» میگویند: «آسایش مسافر عمدتا از درآمد تشکیلات عظیم، حمام ها، کاروان سراها، مهمان خانهها و خانههای صابون پزی متعلق به آستان حضرت تأمین میشود.»
«فریزر» نقاش، سیاح و سفرنامه نویس اسکاتلندی بود که طبق اسناد حدود سالهای ۱۲۱۲ – ۱۲۱۳ خورشیدی به مشهد آمده و شش هفته در شهر اقامت داشته است. این نقاش بریتانیایی زمانی چه در قم و چه در مشهد با لباس مبدل وارد حرم حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع) شده و در سفرنامه اش که با نام «از استانبول به طهران» نام دارد، توصیف کوتاهی از حال و هوا و وضعیت روضه منوره مینویسد.
توصیفی که اضطراب و استرس در تک تک جملاتش پیداست: «وقتی با میرزایوسف گرم صحبت بودم، سیدحسن که یکی از خدام حضرت رضا (ع) است از در درآمد و گفت حالا حرم خلوت است و اگر خواسته باشید به زیارت بروید، مانعی نخواهد داشت.
من فورا بالاپوش خود را برداشتم و به دنبال او به زیر گنبد طلا مشرف شدم. وقتی که شاه طهماسب شهر را توسعه داد، گنبد مطهر را با آجرهای طلایی روکش کرد.
همچنین یک مناره زیبا ساخته و آن را طلاکاری کرده و دور مرقد ضریح طلایی نصب کرده است. نادرشاه نیز بعد از تاخت وتاز افغان ها، شکوه و جلال مشهد را به درجه کمال رساند و بر موقوفات این مکان افزود. او در بزرگ را در طرف جنوب غربی نصب و مرقد را به جواهر و تزیینات مزین کرده، ضریح فولادی را دور آن برپا داشت. باید اعتراف کنم که تا آن تاریخ، بنایی به این عظمت و شکوه ندیده بودم.
قبل از ورود به حرم مطهر رضوی به پیروی از راهنمای خود تعظیم کردم و با او اجازه ورود (زیارت نامه) خواندم. البته من بسیار مایل بودم که قدری بیشتر در آن رواق مقدس توقف کنم، اما چون رفته رفته تعداد جمعیت رو به افزایش مینهاد واهمه مرا برداشت که مبادا مرا به جرم اینکه عیسوی هستم، برانند.»
«ستوان الکس بارنز» عضو انجمن سلطنتی بریتانیا و مأمور عالی رتبه کمپانی هند شرقی بود که هدفش از سفر در ایران، شناسایی بیشتر مسیر و به دست آوردن اطلاعات دقیقتر درباره ساختار حکومتی ایران و شخصیتهای مؤثر در سرنوشت کشور و مطالعه احوال اقلیتهای قومی بود. بارنز تقریبا کمی بعد از بیلی فریزر و در زمان فتحعلی شاه قاجار وارد شهر میشود و پربیراه نیست اگر بگوییم این ستوان ارتش انگلستان، دقیقترین و بهترین توصیفها را از حرم مطهر امام رضا (ع) در بین سفرنامه نویسان دارد.
او هم مثل همه سیاحان دیگر بیش از هر چیز دیگری محو تزئینات و هنرمندی معماران حرم شده است، آن قدر که میگوید: «حرم امام رضا (ع) به قدری زیباست که اگر هویت غیرایرانی ام هم برملا شود و با من برخورد کنند، ارزشش را دارد.»
بارنز در سفرنامه اش مینویسد: «خیلی زود به دیدن حرم مطهر رفتم. قبر امام (ع) تقریبا در وسط شهر در زیر گنبدی با پوششی از طلا که با دو مناره طلاپوش درخشان اطرافش برابری میکرد، قرار داشت. این گنبد و منارهها در زیر پرتو خورشید با درخشش زیادی نورافشانی میکنند.
نزدیک قبر مطهر و در پشت آن مسجد بزرگی با گنبد و منارههای آبی لاجوردی قرار دارد که به دستور گوهرشادآغا، یکی از اعقاب تیمور بزرگ، ساخته شده است.
زائری که به زیارت میآید، باید ابتدا از بازار عبور کند، از زنجیر بگذرد تا وارد بست (جایی که در آن هیچ مجرمی قابل تعقیب نیست) بشود و بعد ازگذرگاه طاق دار بلندی عبور کند و به محوطه وسیع چهارگوشی که از آثار شاه عباس کبیر است، برسد.
اینجا (صحن عتیق) محل استراحت زائران و آرامگاه درگذشتگان است، دورتادور این مدل مانند کاروان سراها، اتاقهای کوچکی (غرفه ها) قرار دارد که به «مدرسه» اختصاص یافته است.
پوشش زمین از سنگهای قبوری تشکیل شده که بقایای وجود کسانی را میپوشاند که اعتقاد و آرزویشان موجب شده است تا آنها را در این محل به خاک سپارند.
ایوانها و دیوارههای محوطه با کاشیهای رنگی که بی شباهت به میناکاری نیست و منظرهای بدیع و باشکوه دارد، مزین شده است.
مدخل حرم مطهر در جانب غربی صحن قرار دارد و از زیر طاق مخروطی بلندی که به سبک معماری اسلامی ساخته شده و به بهترین وجهی طلاکاری شده است، میگذرد.
در اینجا بیشتر دیوارها آینه کاری است، بدین ترتیب که آینهها در داخل دیوار روی جدار خارجی تعبیه شده است و در هنگام غروب آفتاب با آویزهای سقفی روشن میشود. فرد غیرمسلمان نمیتواند پا را از آستانه این مدخل فراتر گذارد مگر با تغییر قیافه و من با تدبر جلوی کنجکاوی ام را در این زمینه گرفتم، اما میدانم که زیباییهای داخل حرم، ارزش این مخاطره را دارد.»
الکس بارنز تقریبا تنها خارجی مسیحی است که توانسته خودش را تا کنار ضریح مطهر در روضه منوره برساند و تصویر بدیعی از ضریحی که در دوره فتحعلی شاه روی قبر امام رضا (ع) نصب بوده است، ارائه دهد: «وقتی زائر از درب بزرگ که دارای روکشی از نقره است، وارد فضای حرم مطهر میشود، شکوه منظره، شور دلبستگی او را افزایش میدهد.
برای اینکه دست با قبر مطهر تماس نداشته باشد، آن را به وسیله نردههای فولادی و برنجی محصور کرده اند. بر روی این دیواره یا ضریح الواحی از جنس نقره با چوب آویخته شده که روی آنها ادعیه و آیات قرآن حک شده است. تعداد بی شماری چراغ طلا برفراز آرامگاه به صورت آویز قرار گرفته است که آنها را در عید و ایام منیر که مربوط به ولادت اولیای دین است، به خاطر حرمت به جشن روشن میکنند.»
مشهد در سال ۱۲۲۴ خورشیدی، میزبان «ولادیمیر خانیکوف»، جغرافی دان روس، بوده است. او هم در نوشته هایش بیشتر از هر چیز دیگری از تزئینات و تاریخچه ساخت وساز صحنها صحبت کرده است: «در کتیبههایی که بر دیوارهای صحن نوشته شده تاریخهایی ضبط شده است که به نوعی تاریخچه این بنای مشهور را بیان میکند. این تاریخها از عصر صفویه فراتر نمیرود.
هرچند از سفرنامه ابن بطوطه برمی آید که این بقعه در زمان او وجود داشته و مورد تکریم و ستایش بوده است، اما چون سلسلهای که شاه اسماعیل تأسیس کرد، اولین سلسله سلطنتی در ایران بود که به مذهب شیعه رسمیت بخشید، اینجا گسترش یافته است.
کتیبهای که گرداگرد گنبد آرامگاه امام (ع) تقش بسته، نشان میدهد که این گنبد به همت شاه عباس به پایان رسیده، اما تاریخ اتمام آن محو شده است. بالای ایوان طلا، کتیبهای قرار دارد که تاریخ اتمام آن در زمان سلطنت شاه سلطان حسین ذکر کرده است. اشعار مندرج در وسط آن حکایت از آن دارد که اینجا به فرمان نادرشاه در سال ۱۱۴۵هجری قمری با طلای به غنیمت گرفته از هند، قیصر و خاقانه طلاکاری شده است.
دیوارهای ایوانهای شرقی و غربی صحن تنها به کتیبهای مذهبی زینت یافته، اما کتیبههای ایوان جنوبی نشان میدهد که در آن به سال ۱۰۵۹ هجری قمری به فرمان شاه عباس دوم ساخته شده است؛ بالاخره قسمت پایین دیوار تمام ایوانها در سال ۱۲۶۲ با کتیبههایی مزین شد که آیههای مختلف قرآن با قطعات کوچک کاشی نوشته شده است.
در قسمت جنوب حرم امام، مسجد زیبا و وسیعی دیده میشود که به فرمان همسر محبوب شاهرخ، گوهرشادآغا، ساخته شده است. بالای سردر این مسجد میخوانیم که ساختمان آن در دوره سلطنت شاهرخ پسر تیمور گورکان، در سال ۸۲۱ هجری قمری به اتمام رسیده است.
بر حاشیه شرقی دیوار رو به رو حدیثی از پیغمبر (ص) نقش بسته است: «مؤمن در مسجد مانند ماهی در میان آب است.» بر حاشیه غربی همین دیوار در ارتفاعی هم سطح زمین حدیثی دیگر را میخوانیم: «کافر در مسجد، چون شاهینی است در قفس.»
«لرد جُرج ناتانیل کرزن»، یکی دیگر از صاحب منصبان دولت انگلیس بود که حدود سال ۱۲۶۹ خورشیدی پایش به مشهد باز شد. کرزن برخلاف دیگر سفرنامه نویسان بیشتر از حال و هوای مردم و رسم و رسوماتی که در هنگام ورود به حرم به جا میآورند صحبت کرده است تا تزئینات و آینه کاریهای صحن ها. برای همین هم روایت او از حرم رنگ و بوی مردم شناسانه دارد.
کرزن میگوید: «بارگاه امام رضا (ع) وجودی ابدی است و به استدعای زائرینش پاسخهای اعجازآمیز میدهد و حضرت به طوری که خطاب میشود میزبان همه مهمانان خویش است و نه تنها غذای جسمانی ایشان را تا وقتی که در قلمرو او به سر میبرند، اعطاء مینماید، بلکه دعاهای آنها را نیز اجابت میفرماید و نیازهای باطنی ایشان را برآورده میسازد. هر یک از زوار میتوانند با حضرت (ع) راز و نیاز کنند و صدقات خود را به خدام بدهد و انتظار برآورد حاجات و معجزاتی داشته باشد.
در صحن اطراف مزار و بر کف مرمری آن قالی گسترده اند و در بالای آن در ارتفاع ۷۷ پایی، گنبد اصلی تعبیه شده است که شکوه بسیار به آن مکان میدهد. قسمت بیرونی آن مطلاست و زائر تازه وارد با دیدن آن متوجه میشود که به نقطه مهمی قدم نهاده است و چشمان فرسوده اش از نور شادی میدرخشد.
دیوارهای حرم با کاشیهای مرقع آراسته شده است و روی آنها را نیز با خط درشت نسخ نوشته اند. زمزمه صداها سراسر بنا را فرا میگیرد، زیرا که خدام امام با صدای رسا تلاوت قرآن مینمایند و سادات دعا میخوانند. در چنین وضع و حالی وجد و شادمانی زوار حد و حصری ندارد.»
لرد کرزن بعد از اینکه توصیفاتش از حال و هوای زئران تازه به حرم رسیده تمام میشود، سراغ توصیف روضه منوره میرود. چون او هم جزو معدود فرنگیهایی است که در آن دوره تا نزدیکی ضریح رفته است: «در دورههای مختلف مقبره امام رضا (ع) ضریح طلا یا نقره و یا فلزی داشته است، ضریح طلا مربوط به زمان شاه طهماسب بوده، ولی نواده نادرشاه مقداری از آن را به یغما برده و ضریح فلزی را خود نادرشاه اهدا کرده است.
مقبره سه در دارد، یکی نقره ای، دیگری با روپوش طلا و جواهر نشان که هدیه فتحعلی شاه است و سوم با فرشی پوشیده شده است که بر آن مروارید دوخته اند. در گرداگرد ضریح لوحههای چوبی و نقرهای حاوی زیارت نامه و کتیبه است و پیرامون هریک چند تن با خود به خواندن دعا مشغول اند یا آنکه سردسته عدهای از زوار میخواند تکرار میکنند.
این کار گاهی توأم با ندبه و زاری است و چنین مینماید که زائران سعی دارند به نحوی در آخرت، مشمول آمرزش شوند و به راستی که منظرهای والا و دیدنی است. هنگامی که مرد زائر درحال جذبه و شور روبه مزار اندک اندک به عقب گام برمی دارد و سرانجام از صحن خارج میشود، آن گاه صاحب عنوان قرین مباهات «مشهدی» شده است که آن را در زیر مهر نام یا بر سنگ قبر خویش ثبت و در هر حال پیوسته این عنوان را در جلو اسم خود قید میکند.»
«کلنل ییت» ۱۲۷ سال پیش یعنی حدود سال ۱۲۷۲ خورشیدی کفیل کنسول بریتانیا در مشهد و بعد از آن هم سرکنسول شد. ییت به واسطه اقامت طولانی مدتش در مشهد بیش از هر جهانگرد و سفرنامه نویس از حرم امام رضا (ع) نوشته و جزئیات ارزشمند و البته دقیقی از روضه منوره ارائه کرده است که در کمتر سفرنامه و نوشتهای از مشهد دیده میشود: «آستان حضرت رضا (ع) ساختمانی چهارگوش است که از سه طرف صحنها که حیاطهایی بزرگ و سنگ فرش شده اند، آن را احاطه کرده است.
یکی از صحنها به مسجد گوهرشاد باز میشود و به همین نام نیز خوانده میشود، اما حیاطی که در قسمت شمالی قرار دارد به صحن کهنه و حیاطی که در قسمت شرقی واقع است به صحن نو مرسوم است.
مرقد امام رضا که در زیر گنبد طلا قرار گرفته توسط سه ضریح محصور شده است، ضریح اول که فولادی است و تاریخ و نوشتهای بر روی آن دیده نمیشود، بین ضریح اول و دوم یک شبکه منبت کاری ظریف و نفیس از مس قرار دارد که روکش طلا شده است و هدف از قراردادن آن، حفاظت از درهای جواهرنشان ضریح بعدی است.
ضریح دوم نیز از فولاد است و در هر یک از چهارگوشه آن، زمردی در یک صفحه طلایی قرار داده شده است. بر روی آن نوشتهای در دو خط و به خط نستعلیق دیده میشود که تاریخ ساخت آن را که ۱۱۷۷ میلادی است، نشان میدهد.
ضریح سوم نیز از فولاد میباشد و درون آن هفت سوره قرآن به خط ثلث و طلاکاری شده قرار داده شده است و پای مرقد یک برآمدگی است که در پشت آن در جواهرنشان اهدایی از طرف فتحعلی شاه نصب شده است. ف
اصله بین ضریحها و پوشش مرقد نزدیک به ۵ سانتی متر است که با کاشیهای شیشهای فرش شده اند. پوشش مرقد از چوب است که روی آن کنده کاریها و طلاکاریهایی به چشم میخورد و همچنین نام شاه عباس نیز بر روی آن منقوش است. در اطراف گنبد طلا نوشتهای هست که تاریخ آن ۱۹۰۷میلادی است.»
ییت در بخشی از نوشته هایش از زلزلهای که در مشهد رخ داده و باعث خرابی حرم مطهر شده است، صحبت میکند و میگوید: «نوشتهای نیز هست که میگوید این گنبد در زلزلهای نابود شد و مجددا در زمان شاه سلیمان بازسازی گردید و تاریخ ۱۹۷۵م. را همراه داشت. بر روی نوشتهای که روی یکی از منارهها نقش شده است تاریخ ۱۷۲۹م. به چشم میخورد.»
«قرن هاست که این صحنه جلوی چشم مسافران خسته نقش میبندد؛ چه اگر زائر بیابانگرد، بازرگان، سپاهی، شاه و سیاح باشد و چه زمانی که مسافری اخمو پشت اتوبوسی قراضه.» این جمله را رابرت بایرون، کارمند سفارت انگلیس، اولین بار و زمانی که حدود ۷۰ سال پیش از تپه سلام حرم امام رضا (ع) را دید، گفته است.
بایرون البته جزو بدشانسترین فرنگیهایی است که به مشهد سفر کرده اند، چون تلاش هایش برای ورود به حرم فایده نداشت و تنها حرم امام رضا (ع) را از پشت بام خانههای اطراف و با مشقت تمام دیده است: «من تمام صبح را از این بام به آن رفتم و با دوربین از آن طرف میدان حرم را نظاره کردم.
سه حیاط اصلی وجود دارد که هرکدام چهار ایوان دارند (کلمات از توصیف بزرگی آن صحنهای باز و طاقهای نوک تیز و سردرهای بلند، که ویژگی خاص معماری مسجد ایرانی است، قاصر هستند). دوتا از حیاطها در انتهای شمالی و جنوبی قرار دارند، اما بر یک محور نیستند.
کاشی کاریها از دور به مانند آن بود که گل کاری کرده بودند و باید متعلق به سده هفدهم یا هجدهم باشد. در میان آن ها، گنبدی طلایی سربرآورده که نشانگر آرامگاه امام (ع) است. شاه عباس آن را در ۱۶۰۷ میلادی ساخت. البته پیش از او هم گنبد وجود داشت، اما شاه عباس بازسازی عظیمی در حرم امام رضا (ع) انجام داد.»