همانطور که تعریفهای گوناگونی برای فرهنگ بیان شده است، فرهنگ سازمانی نیز از این قاعده مستثنا نیست و برای آن نیز تعاریف مختلف و متفاوتی آمده است، اما آنچه از مفهوم این کلمه برمیآید، اشاره به ارزشهای مشترک در میان اعضای یک سازمان است که باعث بازشناسی سازمانها از یکدیگر میشود و بهنوعی زمینهای برای حرکت در مسیر اهداف سازمان خواهد بود.
سازمانها نیز با هدف دستیابی به این فهم مشترک در بین کارکنانشان، بهدنبال ساخت یا اصلاح فرهنگ سازمانی خواهند رفت تا ضمن تقویت ارزشهای حاکم بر سازمان، نگاه کارکنان را به اهداف سازمان متمرکز کنند. نتیجه چنین اقداماتی درنهایت به موفقیت سازمان منجر خواهد شد.
مشهد، شهری که فلسفه وجودیاش را از مضجع منور رضوی میدانند، مردمانی را از دیرباز در خود جای داده است که ملقب به مجاوران این امام همام هستند و وظیفهشان را خدمت به زائرانش میدانند. این فرهنگ بیشتر مردم مشهد است و ارزشها و باورهای مردم این شهر نیز در سالهای پیاپی از همین دیدگاه نشئت گرفته است.
در کنار آن، سازمانهای شهری که نتیجه دنیای امروز و از مردمان شهر منبعثاند، از این قاعده جدا نیستند و باید نشانی از فرهنگ غالب مردمان شهر داشته باشند. چنانکه این موضوع در سازمانهای خدماتمحور که کارکنان آنها با مجاوران و زائران در ارتباط مستقیم هستند، ضروریتر بهشمار میآید و باید بهصورت ویژه دنبال و تقویت شود.
این فرهنگ که برگرفته از مفهوم اساسی خادمبودن همه مردم مشهد در هر کجای این شهر است، هر یک از شاغلان سازمانهای شهری را در کنار اینکه مجاور این آستان ملکوتی میبیند، خادمان شهر امام مهربانیها نیز خواهد دانست. با این نگاه، اهداف سازمانی نیز سمتوسوی خدمت به خود میگیرند.
تعریف شاخصهای کارمند، کارگر، مدیر و... در شهر امامرضا (ع) و تلاش برای نهادینهکردن این شاخصها بین کارکنان سازمانهای شهری در مشهد، ممکن است اولین اولویت و از گامهای اساسی طیکردن مسیر خدمت باشد.
نتیجه آن نیز این است که سازمان را به مسیر صحیح سازمانی سوق دهد و از بسیاری چالشها مصون بدارد؛ زیرا هرکدام از این شاغلان اگر خودشان را خادم زائران و مجاوران بداند، خدمت بیمنت و جهادی سرلوحه کارش قرار خواهد گرفت و او را از بسیاری از کجرویها و اقدامات ناپسند دور خواهد کرد.
برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشی در سطوح مختلف کارکنان در کنار تأکید و توجه مدیران سازمانها به این موضوع در صحبتها، سخنرانیها و عملکردشان، میتواند توجه کارکنان سازمان را بیش از پیش به این نگاه در زندگی کاری معطوف کند. درنتیجه شاهد سازمانهایی خواهیم بود که بهسمت فرهنگ سازمانی مطلوب در این شهر که همانا از شاخصهای خدمت و مفهوم خادمبودن امام مهربانیها برگرفته شده است، در هر سطح و جایگاه و در هر لباس و نوع خدمتی حرکت خواهیم کرد.
این موضوع به نتیجه نخواهد رسید، مگر اینکه آن را بهعنوان ارزش و فرهنگ اصلی در سازمانهایمان نشر دهیم که خادم امامرضا (ع) بودن صرفا به دیوارهای این مکان مقدس محصور نیست و حرم در این شهر بهوسعت همه شهر تعریف میشود و هر خدمتی به زائران و مجاوران این شهر، خدمت به بارگاه ملکوتی حضرترضا (ع) خواهد بود.
قطعا تقویت این فرهنگ دیدگاه جدیدی به زندگی کاری کارکنان میدهد و اسباب شادابی ایشان را که همانا منطبق بر معنویت و آرامش روحیروانی است، فراهم میکند. همچنین، پیشبرد اهداف سازمانی را با سرعت بیشتری محقق خواهد کرد. انشاءا...