در دنیای امروز منابع انسانی به عنوان یکی از عوامل اصلی موفقیت به حساب میآیند. مدیران سازمانهای عصر جدید دریافته اند که کارکنان امروز نه تنها ردیف هزینهای در سازمان محسوب نمیشوند، بلکه سرمایه بزرگی به شمار میآیند که میتوان با نگاهی راهبردی به آن ها، مسیر پیشرفت سازمان را ترسیم و با خلاقیت و نوآوری شان، سازمان را در مسیر رسیدن به وضعیت مطلوب همراهی کرد.
اما بهره مندی از این سرمایه عظیم دغدغهای است که مدیران سازمانها همواره با آن روبه رو بوده اند و میکوشند با استفاده از راهها و روشهای گوناگون ازجمله برنامه ریزیهای راهبردی به بهره وری منابع انسانی در سازمانشان دست یابند.
بهره وری منابع انسانی یعنی تضمین عملکرد و کیفیت کاری همه کارکنانی که در مجموعه سازمانی فعال اند، به طوری که از یک سو منافع فردی کارکنان تأمین و از سوی دیگر منافع سازمانی تضمین شود. منافع فردی باید در راستای منافع سازمانی شکل گیرد و نمیتواند با منافع سازمان در تضاد باشد یا با آن هم راستا نباشد یا آن را به خطر بیندازد.
با نگاه راهبردی به حوزه منابع انسانی، باید پذیرفت زمانی میتوان توقع عملکرد مطلوب از کارکنان داشت که مسئولیت و کارهای سپرده شده به آنها با ویژگیهای فردی و شخصیتی و توانمندیهای ایشان متناسب باشد، زیرا این تناسب علاوه بر رضایتمندی شغلی کارکنان، باعث میشود انگیزه لازم برای انجام کارهای سپرده شده به آنها نیز افزایش یابد.
خلاقیت و نوآوری فردی، ایجاد حس تعلق سازمانی و تلاش دوچندان برای دستیابی به موفقیتهای سازمانی، موضوعاتی هستند که نیاز امروز سازمانها در رویارویی با مشکلات دنیای امروزند و میتوان امید داشت که در سایه نگاه بهره ورانه محقق شوند.
اما نخستین گام در طی کردن این مسیر موفقیت، چیزی به جز شناسایی ویژگیهای فردی کارکنان نمیتواند باشد که سازمان باید در فرایندی مشخص آن را شناسایی کند؛ موضوعی که بسیاری از سازمانها از آن غافل اند و با به کارنگرفتن صحیح کارکنان در موقعیت مناسبشان، سازمان را با مشکلاتی جدی روبه رو میکنند و ازاین رو نمیتوان موفقیتی برای آن سازمان متصور شد.
انجام آزمونهای شخصیت و خودشناسی، شرکت در دورههای ارزیابی فردی و بررسی سوابق شغلی گذشته، راههایی است که میتواند سازمان را در مسیر صحیح دریافت ویژگیهای فردی افراد کمک و در کنار تعیین ظرفیتها و توانمندیهای افراد، نقاط ضعف و ناکارآمدی شان را نیز مشخص کند.
قاعدتا سازمانها با بهره گیری از این نتایج، ضمن دادن مسئولیتهای متناسب و شرح وظایف مرتبط، میتوانند با تمرکز بر توانمندی افراد و نقاط قوتشان زمینه رشد و بالندگی فردی و سازمانی کارکنان را فراهم و از طرف دیگر از طریق انواع روشهای مختلف آموزشی، نقاط ضعف و ناتوانیهای فردی شان را نیز رفع کنند.
تحقق همه این اتفاقات که پیامد نگاه راهبردی به حوزه منابع است، میتواند به افزایش کیفیت زندگی کاری کارکنان منجر شود و مقدمهای برای دستیابی به موفقیتهای سازمانی فراهم کند.