صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کتابخانه حاج حسین ملک تبدیل به دیزی سرا شد!

  • کد خبر: ۹۶۲۶۲
  • ۲۸ دی ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۳
کتابخانه حاج حسین ملک که وی آن را در خانه پدری‌اش بنا نهاده بود، حالا به دیزی‌سرا تبدیل شده است. این یعنی ما وارثان خوبی برای ادامه راه ارزشمندی که او برای ما به یادگار گذاشته است، نبوده‌ایم.

سید محمدرضا هاشمی، امید حسینی‌نژاد | شهرآرانیوز - نمی‌شود در مشهد زندگی کرده باشید و نام «حاج حسین ملک» به گوشتان نخورده باشد، باغ وکیل آباد تنها بخشی از موقوفات او در خراسان است.

حاج حسین سال‌های زیادی را برای جمع آوری نسخ خطی و کتاب‌های ارزشمند وقت صرف کرد و در سال ۱۳۳۶قمری بعد از آنکه پدرش از دنیا رفت، کتابخانه خود را در خانه پدری و جایی که به دنیا آمده بود، بنا کرد.

او در واقع تمام جوانی و میان‌سالی و کهن‌سالی خود را با رویای ساختن یک کتابخانه و موزه سپری کرد، «حاج حسین ملک» ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۹ در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات می‌گوید: «اگر مأمور مشهد نشده بودم و در تهران مانده بودم، موزه‌ای ایجاد می‌کردم که با موزه انگلستان برابری کند.»

حاج حسین از هیچ تلاشی برای ایجاد کتابخانه‌ای با شکوه و ارزشمند دریغ نکرد و تمام اموال و دارایی‌های خود را وقف آستان مقدس امام رضا (ع) کرد، حالا درحالی که نیم قرن از مرگ او می‌گذرد، خانه پدری «حاج حسین ملک» جایی که او آن را تبدیل به کتابخانه‌ای ارزشمند کرده بود تبدیل به دیزی سرا شده! این یعنی ما وارثان خوبی برای کتاب‌های ارزشمند حاج حسین و ادامه دهنده خوبی برای ترویج فرهنگ کتابخوانی که سالانه میلیاردها تومان برای تحقق آن هزینه می‌شود، نبوده‌ایم.

کتابخانه ملک و نسخه‌های خطی و اسناد ارزشمند او میراثی گران بها برای فرهنگ ایران است. او به همه جنبه‌های زندگی اجتماعی مردم توجه داشت و فرهنگ یکی از جنبه‌های مهم وقفی او بود. باغ بزرگ وکیل آباد مشهد که برای تفریح مردم مشهد وقف شده، نشان از نگرش عمیق این مرد بزرگ بوده است.

برخلاف وقف نامه حاج حسین ملک، خانه پدری او که خودش آن را به کتابخانه تبدیل کرده بود، به دست متولیان امر به دیزی‌سرا تبدیل شده است. آیا متولیان امر آگاهی کاملی به وقف نامه او نداشتند؟ به چه دلیل متن مفصل وقف نامه او در سایت کتابخانه ملک در دسترس علاقه‌مندان قرار نگرفته است؟

برای روشن ترشدن این مطلب و آگاهی از عمق فاجعه این تصمیم، شایسته است متن وقف نامه این خانه را بازخوانی کنیم. او چنین می‌نویسد:

«خانه‌های مزبوره، ابدیا ممحض برای کتابخانه است. چنان که الان هم هست و در هیچ عصری قابل تغییر و تبدیل به احسن و غیرهما نخواهد بود که: الوقف على حسب مایقف‌ها واقف‌ها و فقط ممد و مهیا برای کتابخانه و ورود مستفیدین و توقف موقت آنان در موقع استفاده است و کتابخانه مزبور، چنان که ذکر شد، هم این تهران و هم آن عمارات مزبوره است که در هیچ عصری و هیچ وقتی حق تغییر محل و نقل کتب و مصاحف و باقی مذکورات را به محل دیگر ندارند. و، اما خود واقف، درصورتی که مصلحت دید و صرفه وقف را احراز کرد، می‌تواند تبدیل به محل دیگر نماید و این حق، مخصوص خود واقف است، ولاغیر.»

متولیان امر با چه حجت عقلی و شرعی چنین تصمیم را بر خلاف متن صریح وقف نامه گرفته اند؟ مکانی که وقف کتاب و مطالعه آن شده، هم اکنون تبدیل به دیزی سرا شده است و به گمانم برخی کسانی که این تصمیم را گرفته اند، در خیال خود تصمیمی تفریحی و گردشگری گرفته اند. کسب درآمد آن چنان مهم شده است که چشم بر نظر واقف بسته و تصمیمی ناشایست گرفته اند. شایسته است مدیران آستان قدس رضوی در قبال این مسئله تصمیمی مناسب بگیرند و این مکان فرهنگی را که جزو هویت شهر تهران است، از این بلایی که بر سرش آمده است، رهایی دهند.

روایت حاج حسین از تأسیس کتابخانه‌اش

«در سال ۱۳۱۷ق. که به اتفاق مرحوم پدرم حاج محمد کاظم ملک‌التجار برای دیدن املاک خراسان به مشهد رفتیم، در بازگشت در نیشابور نیرالدوله حاکم این شهر از ما که عده همراهانمان به ۴۰۰ نفر می‌رسید استقبال باشکوه و پذیرایی ۱۵ روزه کرد. من در نیشابور نسخه‌ای از دیوان ابن یمین را پیدا کردم و در این ۱۵ روز از روی آن نسخه‌ای برای خود نوشتم. از آن پس این فکر در من قوت گرفت که یک کتابخانه بزرگ دایر کنم. شش سال بعد، از طرف پدرم مأمور خراسان شدم. در آنجا کتابخانه شیخ عبدالحسین پسر شیخ عبدالرحیم بروجردی را خریداری کردم. بعدا هم کتابهای میرزا ارسطو منشی کنسولگری روس را خریدم و کتابخانه خود را با این کتابها به وجود آوردم.  پس از آن هرکجا شنیدم که کتابی خطی هست به سراغش رفتم. در این راه شهرتی به هم زدم، به طوری که برای فروش کتاب قدیمی و خطی به من مراجعه می‌شد و هرکس هرچه کتاب می‌آورد می‌خردیم.  در سال ۱۳۳۶ق. که پدرم درگذشت، این خانه را که خود من در آن جا متولد شده‌ام به کتابخانه اختصاص دادم. اگر مأمور مشهد نشده بودم و در تهران مانده بودم، موزه‌ای ایجاد می‌کردم که با موزه انگلستان برابری کند.»

[مصاحبه با حاج حسین ملک. روزنامه اطلاعات، چهارشنبه ۳۰ اردیبهشت، ۱۳۴۹، ص. ۵]‌

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.