زهرا شریعتی | شهرآرانیوز؛ معمولا شهر را از دریچه مشکلاتش میبینیم و تا نام محل سکونتمان را میشنویم، یاد کمبودها و جاهای خالی میافتیم که البته تاحدی طبیعی است، اما نگاههای دیگری هم میشود داشت که هم حال خودمان را بهتر میکند و هم حال شهر را؛ مثل نگاهی که ساکنان موقت شهر دارند.
یعنی زائران، گردشگران و دانشجویان که از چندساعت تا چندروز یا ماه و سال را میهمان شهرمان هستند و بهخصوص اگر از خارج مرزها آمده باشند، ویژگیهای جالبی را میبینند که چه بسا ما ساکنان همیشگی، هرگز ندیدهایم یا کمتر ببینیم یا قدر بدانیم.
در ادامه نمونههایی از این دست ویژگیهای مشهد با تأکید بر ابعاد بینالمللی را میخوانیم که از زبان غیرایرانیان مهاجر یا مقیم موقت روایت شده است.
سیدباقر خدایی، دانشجوی مهندسی نفت دانشگاه آزاد مشهد که از اهالی بصره بوده و حدود ۷ سال است برای تحصیل در مشهد حضور دارد، این شهر را شهری مقدس و امن با آب وهوای مناسب توصیف میکند که از هر دو جاذبه مهم زیارتی و سیاحتی برای مسافران و گردشگران برخوردار است.
این جوان عراقی درباره چرایی انتخاب مشهد برای ادامه تحصیلش میگوید: «پدرم که اکنون از اساتید دانشگاه است، تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه فردوسی گذراند و همین مسئله توجه ما فرزندان را نیز به این دانشگاه جلب کرد، اما خود من بعد از ۳ سال تحصیل در دانشگاه فردوسی، به دلیل علاقه نداشتن به رشته ام، تغییر رشته دادم و حدود ۳ سال است که همراه خواهرانم در دانشگاه آزاد مشهد مشغول تحصیل هستیم.
البته پیش از مشهد، بیشتر شهرهای ایران را دیده ام، ولی هیچ کدام مانند اینجا به دلم ننشست. مشهد در عین بزرگی، شلوغ نیست، مردم بافرهنگ و امکانات خوبی دارد و در عین حال از نظر اقتصادی نیز شهر به صرفهای است.»
زینب آزاد، دانشجوی کارشناسی ارشد، دیگر میهمان شهرمان از لاهور پاکستان است که ۱۶ سال از حضورش در مشهد میگذرد و به دلیل تحصیل پدرش در حوزه علمیه، ابتدا به قم و سپس برای دسترسی به آب وهوای بهتر، به مشهد مشرف شده اند.
از نگاه او مشهد در مقایسه با دیگر کلان شهرهای ایران، متعادلتر است و مردم آن با وجود تنوع و تفاوت فرهنگی، هم نسبت به یکدیگر پذیرش بیشتری دارند و هم با غیرایرانیان بهتر ارتباط برقرار میکنند.
این شهروند پاکستانی حرم مطهر امام رضا (ع) را هم از لحاظ مذهبی و هم معماری بنا، مهمترین جاذبه گردشگری مشهد و شباهت آن را با معماری شهر لاهور جالب میداند و میگوید: «با توجه به اینکه بیشتر مسافران یا زائران از مکانهای دیدنی حرم مطهر یا شهر مشهد اطلاعی ندارند، خوب است که تور مشهدگردی یا حرم گردی وجود داشته باشد.
همچنین تنوع غذاهای بین المللی در رستوران ها، امکان رزرو آنلاین هتلها (از طریق اپلیکیشن یا سایت) به صورت فردی برای مسافران خارجی و آسان شدن دسترسی به مترجمان از دیگر مواردی است که سبب جلب نظر بیشتر گردشگران برای حضور در مشهد میشود. زیرا که ۲ مشکل عمده آنان برای مسافرت شخصی (و نه فقط با تورها)، تأمین محل اقامت و ارتباط گیری با مردم شهر است.»
به باور او، یکی از مسائل آزاردهنده شهر برای مسافران این است که بیشتر افرادی که به خصوص به عنوان زائر به مشهد مشرف میشوند، ذهنیتشان از این شهر، یک شهر مذهبی با رعایت آداب اسلامی است، اما وقتی وارد شهر میشوند، معمولا آنچه میبینند، با ذهنیتشان هم خوانی ندارد.
سخنان تنویر احمد اهل بنگلادش نیز درباره دلیل حضورش در ایران و انتخاب مشهد، شنیدن دارد. او نه تنها برای تحصیل، بلکه در پی تشرفش به تشیع و ایجاد علاقه قلبی عمیق به امام رضا (ع)، تصمیم به سکونت در مشهد گرفته است و حالا ۹ سال از ورودش به این شهر میگذرد: «من عاشق امام رضا (ع) بودم و اصلیترین جذابیت مشهد برایم همین بود. با اینکه هرگز مشهد نیامده بودم، همین که شنیدم هشتمین امام ما در مشهد هستند، دوست داشتم بیایم و همسایه ایشان شوم.
شهرهای قم، تهران، اصفهان و شهرهای جنوبی ایران را هم دیده ام، اما اصلا با مشهد که شهری آرام با مردمانی مهمان نواز است، مقایسه شدنی نیستند. اولین بار که وارد تهران و قم شدم، احساس غریبی داشتم، اما در مشهد خیلی کم چنین حسی به من دست داد. همان چند روزی هم که قم بودم، برای رسیدن به مشهد و حرم مطهر لحظه شماری میکردم.»
احمد که پیش از تشرف به مشهدالرضا (ع)، در کشور خود دانشجوی مهندسی شیمی بوده و حالا طلبه شده است، درباره تغییر رشته اش در ایران میگوید: «پس از تشرف به تشیع، به دنبال یک فرد و یک کشور الگو در جهان اسلام بودم که با توجه به معیارهای بیان شده در آیه ۵۴ سوره مائده، ایران را به عنوان کشور الگو و رهبر معظم انقلاب را به عنوان مسلمان الگو انتخاب کردم.
در ابتدای ورود به ایران قصد داشتم رشته ام را ادامه دهم. زیرا آن زمان دانشمندان هستهای یکی پس از دیگری ترور میشدند و من نگران بودم که نکند ایران به عنوان کشوری شیعه، در این زمینه با کمبود روبه رو شود، اما بعد از مدت کوتاهی که با رشتههای دینی آشنا شدم، ترجیح دادم ابتدا رشته کلام اسلامی را بخوانم و بیشتر درباره مذهبم بدانم و سپس در سنگرهای دیگر خدمت کنم.»
این دانشجوی بنگلادشی در ادامه باز هم به شور و شوقش به هم جواری با امام هشتم (ع) اشاره و تأکید میکند: «با همه وجود آرزو داشتم به محضر ایشان مشرف شوم و خوش حالم که اجازه دادند همسایه شان شوم، اما همه دغدغه ام این است که مبادا مدت اقامتم تمام شود و مراجع قانونی دیگر اجازه ندهند بمانم؛ درحالی که اصلا نمیتوانم از امام رضا (ع) دور شوم و حتی در وطنم نیز طاقت نمیآورم.
برای همین آرزویم این است که بتوانم اقامت دائم و تابعیت ایرانی داشته باشم. با اینکه پیشنهادهای خوبی با امکانات و تسهیلات بسیار در کشورهایی همچون آمریکا و استرالیا دارم، حاضر نیستم از مشهد به جای دیگری بروم.»
او در پایان و درحالی که تعابیر «پایتخت معنوی ایران» و «پایتخت فرهنگی جهان اسلام» درباره مشهد در ذهنش جلوه خاصی دارد، بیان میکند: «مشهد علاوه بر جنبه معنوی، از بعد علمی هم مراکز دانشگاهی خوبی دارد؛ ازجمله دانشگاه فردوسی که در دنیا و کشور ما نیز شناخته شده است.
در عین حال مشکل ترافیک و آلودگی هوا به ویژه در اطراف حرم مطهر نیاز به تدبیر ویژه و بلندمدت دارد.»
سمیه دلخوش نیز که دانشجوی دکترا و متولد مشهد، اما اصالتش اهل افغانستان است و فعالیت علمی در این کشور دارد، نگاه مسافران برون مرزی به مشهد را به دلیل وجود مضجع شریف رضوی، نگاهی معنوی میداند و معتقد است: «اگر در مقیاس جهانی و فراتر از عقاید و باورهای شیعی بنگریم، مشهد از مزیتهای دیگری همچون وسعت، تمیزی و سرسبزی فضای شهری، هتلهای خوب، حمل ونقل ریلی شهری، کتابخانه غنی حرم مطهر و انواع هنر و معماری به کاررفته در آن و نیز بازارهای تجاری برخوردار است.»
او نزدیکی به افغانستان، وجود حرم مطهر امام رضا (ع) و مذهب تشیع، بزرگی شهر و رونق اقتصادی آن را از دلایل انتخاب مشهد به عنوان مقصد مهاجرت خانواده اش معرفی میکند و میگوید: «از سوی دیگر، با توجه به مهاجرت خاوریهای افغانستان به مشهد در سالهای خیلی دورتر، ساکنان این شهر، نوعی شناخت و پذیرش درباره مهاجران افغانستانی دارند که به تعامل و هم زیستی بهتر با آنها کمک میکند.
البته از لحاظ جغرافیایی، شباهتی میان مشهد با شهرهای پدری و بومی ما که مناطقی کوهستانی هستند، وجود ندارد، اما میان مشهد و هرات شباهتهای بسیاری وجود دارد. زیرا فاصله این ۲ شهر از یکدیگر، حدود ۷ ساعت است و این نزدیکی مسافت، قرابت پیشینه تاریخی (مانند ساخت مسجدی مشابه مسجد گوهرشاد به دستور گوهرشادخاتون در هرات) و بزرگی و جمعیت را میان این ۲ شهر در پی داشته است. همچنین لهجه و گویش مردم هرات شبیه گویش سبزواری هاست.»
این شهروند افغانستانی در ادامه ضمن گلایه از ضعف تعاملات مردمی در مشهد برخلاف شهر آبا و اجدادی اش، میگوید: «تعاملات مردمی در شهر، خیلی کم و محدود و فقط معطوف به پایگاههای بسیج محلی و افراد مسجدی است، درحالی که میتوان با بهره مندی از ظرفیت جوانان محلات، ارتباطات و فعالیتهای مردمی را فراتر از امور فرهنگی، به زمینههای اقتصادی و... متناسب با نیاز هر محله گسترش داد.
به نظر میرسد مشهد در مقایسه با شهرهای توسعه یافته، هنوز نتوانسته است نیروهای جوانش را تا سطح مدیریتی تقویت و آماده کند تا این مدیران جوان با افکار و ایدههای نو، اداره شهر را به عهده بگیرند و آن را از هرلحاظ ارتقا دهند.»
به گفته دلخوش، آلودگی هوا، نبود معماری شهری یکدست و اصولی، بی توجهی به مناطق کم برخوردار و حاشیه شهر به ویژه از نظر وسایل نقلیه عمومی، معضل اعتیاد و کارتن خوابهایی که در حاشیه بزرگراهها و زیرگذرهای اصلی دیده میشوند، امنیت و چهره شهر را زشت کرده، اما همه اینها با مدیریت صحیح حل میشود.