امروزه بیشتر جمعیت جهان ساکن شهرها هستند؛ بنابراین باید برای شهرها و مدیریت شایسته آنها با تکیه بر توانمندیهای شهروندان و تبدیلشدن شهرها به محور اصلی توسعه هماهنگ ملی و جهانی برنامهریزی شود.
«شهرنشینی» بهصورت عام و «جهانشهرنشینی» بهصورت خاص، فرم و محتوا و سبک زندگی را عمیقا متأثر کرده است و همه این عوامل دستبهدست هم دادهاند تا نقش انحصاری دولتملتها در تعیین مناسبات جهانی بهصورت جدی کاسته شود و بهجای آن نقش تعاملی نهادهای اجتماعی و مدنی در بهبود وضعیت زیست بشر افزایش یابد.
برای تقویت همکاریهای جهانی بینشهری و رسیدن به منافع و علایق شهری و شهروندی مشترک، زمینههایی را باید فراهم کرد تا بشود فضایی امن، دمکراتیک و پررفاه و سرشار از نشاط و آزادی برای شهروندان ایجاد کرد.
بهرهبرداری مناسب از داراییها و فرصتهای بینالمللی نیازمند حضور و تبادل تجارب و همکاری خوب میان کلانشهرها و با هویت جهانی است که در کنار دیپلماسی شهری، وجود کنسولگریها، کارداریها و دیگر رابطان بینالمللی در حیطه شهری اهمیت ویژهای دارد.
دیپلماسی شهری متشکل از راهکارهایی است که بهوسیله آن، شهرها ارتباطات و تعهداتی را با دیگر بازیگران عرصه سیاست بینالمللی ازجمله مجامع و سازمانها و شهرهای مختلف با هدف نشاندادن تواناییها و علاقهمندیهایشان برعهده میگیرند.
در واقع دیپلماسی شهری را میتوان نوعی تمرکززدایی ارتباطات بینالمللی دانست که شهرها بازیگران اصلی آن هستند.
از حیث نظری هم اگر موضوع را بررسی کنیم، باتوجهبه ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی، تعاملات غیردولتی مانند دیپلماسی شهری جایگاه مشخصی در سیاست خارجی ایران دارد. دیپلماسی شهری بهعنوان پدیدهای نوظهور در فضای بینالملل بهدنبال منافعی برای واحد محلی تحت نمایندگیاش است.
به این معنا که میخواهد با حضور در عرصه جهانی و بینالمللی با داشتههای محلی نهتنها بر جهانیشدن تأثیرگذار و در آن سهیم باشد، بلکه از اثرات آن برای پیشرفت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی واحد محلیاش بهرهمند شود.
دیپلماسی شهری برای تقویت همکاریهای جهانی میانشهری و بهدستآوردن منافع و علایق شهری و شهروندی مشترک است یا میتواند هنر کاربردی روابط بینالملل برای انجام مذاکرات، تعامل، توسعه و بهسازی روابط بین ملتها باشد که ورای مشکلات و معضلات روابط دولتهاست. بدون شک، این دیپلماسی بخش مهمی از دیپلماسی عمومی کشورهای مردمسالار و پیشرفته بهشمار میرود.
کارشناسان سؤالی مطرح میکنند که «تغییرهای جهانیشدن بر شهرها و حوزه روابط سیاسی بهشکل همزمان، چگونه بر روابط بینالملل و مشخصا دیپلماسی دولتملتها تأثیر گذاشته است؟» از آنجا که هرگاه ساختارهای جهانی دستخوش تغییر و تحول شود، دیپلماسی نیز متحول میشود، میتوان گفت که فرضیه «دیپلماسی همگام با تحولات جهانیشدن در عرصه فروملی و فراملی، به دیپلماسی شهری رو آورده است».
همچنین، از سطح صرفا دولتملتهای رسمی بهسمت بازیگران غیردولتی حرکت کرده و در گستره جهانمحلیشدن، روابط دو و چندسویه ایجاد کرده است.
این واقعیت جهان امروز است که همگام با جهانیشدن و با رشد فناوری اطلاعات و توسعه شبکههای ارتباطی، شهرها در فضایی متشکل از جریانها به بازیگران اصلی حوزه ارتباط و اقتصاد جهانی تبدیل شدهاند.
تمرکز و همگرایی حوزههای مختلف در شهرها نشاندهنده حرکت سریع جهان بهسمت شهریشدن و توسعه هرچه بیشتر کلانشهرها و تبدیلشدن آنها به شهرهای جهانی و درنهایت جهانشهرهاست.
در این فضا، شهرها با ارتقای جایگاه اقتصادی، فرهنگی، فناوری، سیاسی و زیرساختیشان از توان و نفوذ و اعتبار کافی برای اجرای فعالیتهای دیپلماتیک برخوردار میشوند و در راستای فعالیتهایشان شکل نوینی از دیپلماسی را نمایان میسازند که از آن با عنوان دیپلماسی شهری یاد میشود.
مشهد مقدس با ایفای نقش فراملیاش در زمینههای امنیت، توسعه، اقتصاد، فرهنگ، شبکهسازی و حضور در سازمانهای بینالمللی، به بازیگری فعال در عرصه روابط بینالملل تبدیل شده است که باید با ادامه حضور هوشمندانه علاوه بر تقویت این جایگاه، به تأثیرگذاری در مناسبات فراملی نیز برسد.
واقعیت این است که سیاست خارجی گواه بر رشتهای اعمال از پیش طرحریزیشده بهدست تصمیمگیران حکومتی است که به اهدافی معین در چهارچوب منافع ملی در محیط بینالمللی معطوف است.
دیپلماسی شهری نیز از ابزارهای تقویت سیاست خارجی در عرصه بینالملل بهشمار میرود که میتواند بهعنوان مکمل سیاست خارجی استفاده شود.
این شکل از دیپلماسی نشاندهنده بازیگری جهانشهری مانند مشهد مقدس در مناسبات فراملی است. بدون شک در این وضعیت قابلیت کلانشهرهای جهان برای توسعه سیاست بیناشهری بینالمللی بهعنوان جایگزینی برای سیاستهای بینادولتی در قالب سیاست شهری باتوجهبه ظرفیتهای آن در مرکز توجه قرار میگیرد.
همچنین، نباید از این مهم غافل شد که تحولات دیپلماسی سبب شده است دولتها در کنار پیگیری منافع ملی و تعقیب سیاستهایشان در قالب دیپلماسی سنتی، به اشکال نوین دیپلماسی برای تأثیر بر افکار عمومی بینالمللی و محیط بینالملل متوسل شوند.
عملکرد سیاست خارجی ایران در تعاملات خارجی شهرها بیانگر مطابقت آن با اصول نظری سیاست خارجی است. این مناسبات، طیف وسیعی از شهرهای متعلق به تمدنهای گوناگون را دربردارد که بیشترین آن به روابط با شهرهای کشورهای اسلامی و محیط پیرامونی ایران معطوف است.
تحول پدیدهها و تغییر روابط پیرامونی آنها با یکدیگر در گسترهای جهانی، ظرفیت دارد بر حوزههایی مانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... تأثیر بنیادین بگذارد.
فرایند جهانیشدن با ویژگیهایی مانند ظهور دهکده الکترونیک جهانی، انقلاب اطلاعات، فشردگی زمان و مکان، گسترش آگاهی جهانی، ارتقای خودآگاهی جمعی بشری و... شناسایی میشود. قطعا شهرها نیز در تأثیر و تأثری متقابل با فرایند جهانیشدن قرار دارند و در همین راستا، شاهد روابط شهرهای جهانی در شبکهای از کلانشهرها هستیم.
این تغییر و تحولات معنادار جهانی و عمده، عامل تحول دیپلماسی بهعنوان نقطه کانونی حوزه سیاست و فرایند جهانیشدن است.
در چنین فضایی، افقی در حکمرانی جهانی مبتنی بر حاکمیت چندسطحی، چندگانه و چندلایه و مشارکت بازیگران فروملی ازجمله شهرها در چارچوب دیپلماسی شهری رو به افزایش است و مشهد بهعنوان جهانشهر باید با برنامهریزی درست نقشش را بیش از گذشته پررنگ کند.