صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به فیلم «مرد بازنده» | تلاشی شکسته‌‌بسته در نمایش پیچیدگی زندگی و ابهام جنایت

  • کد خبر: ۹۸۵۷۹
  • ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۹
مهدویان در «مرد بازنده» تمام تلاشش را می‌کند درون چارچوب‌ها حرکت کند. درواقع او همان‌قدر که در تجربه ژانر‌های بی‌ارتباط به فرهنگ و عادات سینمایی ایران جسور است در شکستن قواعد داخلی ژانر شجاع نیست.

کلانتری | شهرآرانیوز - «مرد بازنده» حاصل انتخاب‌های عجیب و سخت مهدویان است که برخی جواب داده‌اند (یا حداقل اکنون جواب داده‌اند) و برخی نه. او درعین‌حال که می‌خواهد استاندارد‌های خودش را نگه دارد تلاش می‌کند به فضا‌هایی وارد شود که یا در سینمای ایران یا در سینمای خودش کم‌تر تجربه شده باشد. فیلم جدید مهدویان با حفظ قواعد نانوشته سینمای مردمی که باید فروش و مخاطب عام را راضی کند، در چارچوب اصول ژانر (کارآگاهی) ساخته شده است. پس براساس پیشینه کارگردان نباید توقع ژانرگریزی یا حرکتی جدید در اضافه‌کردن چیزی به قوانین و اصول باشیم. مهدویان تمام تلاشش را می‌کند درون چارچوب‌ها حرکت کند. درواقع او همان‌قدر که در تجربه ژانر‌های بی‌ارتباط به فرهنگ و عادات سینمایی ایران جسور است در شکستن قواعد داخلی ژانر شجاع نیست.

داستان‌های کارآگاهی مدرن سال‌هاست که کارآگاه‌های آسیب‌پذیر و گرفتار گذشته تیره و تارشان را مقابل کارآگاه‌های بدون اشتباه و باهوش کلاسیک گذاشته‌اند. پس نهایت حرکت مهدویان در «مرد بازنده» این است که مثل عنوان سریال «کارآگاه حقیقی» از عنوان فیلمش یک بازی کنایی و دو پهلو بسازد و در مرحله بعد برخلاف نمونه‌های معمول به‌جای اینکه مشکلات خانوادگی کارآگاه یا پلیس (درام داستان) را مانعی بر سر پیشرفت پرونده قرار دهد از آن‌ها برای گذر از قوس کشمکش و گره جنایت استفاده کند. گره‌خوردن زندگی خسروی با پرونده این‌جا به رهایی و گشایش ظاهری منجر شده، ولی این تمهید خیلی دیر کار می‌کند؛ تقریبا بعد از ۹۰ دقیقه.

جورج برتون می‌گوید رسم داستان کارآگاهی مدرن این است که دو رشته زمانی را بر هم سوار کند: روز‌های تحقیق و بازرسی که با جنایت آغاز می‌شود و روز‌های درام که با جنایت به پایان می‌رسد. تلاش مهدویان برای هم‌سوکردن این دو هرچند اندک و ناقص، ولی قابل‌تحسین است. اما مشکل اساسی فیلم جدید او این است که پیچیدگی زندگی و ابهام جنایت را درست و به اندازه کنار هم نمی‌گذارد و همین باعث می‌شود برخی ظرافت‌های داستان یا بد فهمیده شود یا اصلا درک نشود. به این‌ها پیوند سست روابط سیاسی - سازمانی و روابط شخصی - اجتماعی فیلم را هم اضافه کنید. برای مثال اتومبیل سرهنگ خسروی که به‌نوعی در لایه پنهان فیلم جایی برای گرفتن اعتراف از متهمان است (محکمه یا دادگاه شخصی) به اندازه کافی به مکانی با شخصیت و نشان‌دار تبدیل نمی‌شود. یا آویز «الله» جلو اتومبیل که باید نقش درگاه و پیشگاه خداوند را برای متهمان ایفا کند ممکن است چیزی اضافی و غیرضروری به نظر برسد.

مهدویان بعد از این انتخاب‌های سخت، یک انتخاب عجیب هم داشته: جواد عزتی. تیغ دولبه‌ای که در این فیلم گاه دست مهدویان را زخمی کرده گاه صورت انتخابش را خط انداخته است. متأسفانه تلاش برای کم‌کردن ارتباط نقش و ذهنیت از‌پیش‌ساخته‌شده مخاطب از عزتی کافی نیست و خود بازیگر هم هنوز برای جداکردن نقش از پیشینه حرفه‌ای‌اش بزرگ نشده. کل «مرد بازنده»، مثل تعلیق شکسته‌بسته نقش اصلی‌اش بین رستگاری و اسارت در توهمات و بدبینی‌ها، هم بازنده است و هم برنده؛ اما از بد ماجرا این‌یکی از دل خود فیلم و داستان برنمی‌آید؛ چیزی است خارج از فیلم و به همان انتخاب‌های سخت و عجیب مهدویان برمی‌گردد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.