حاجی بگلو: رویکرد و نگاه شورای ششم، تحقق عدالت‌محوری در مشهد است سردار رادان در مشهد: قسم به خون شهدا که حافظ سنگر حجاب هستیم| توطئه عریانی و برهنگی، برنامه نفوذ دشمن برای براندازی است مشهدالرضا(ع)، هم‌صدا با طنین حجاب و غیرت | اجتماع باشکوه حمایت از «طرح نور فراجا» برگزار شد + فیلم بلاتکلیفی ۴۵۰‌هزار هکتار از اراضی ملی خراسان رضوی شهروند خبرنگار | درخواست ترمیم آسفالت در بلوار شهید آوینی مشهد + پاسخ شهردار مشهد: کلان‌شهر مشهد در زمینه هوشمندسازی پیشرو است هوای هشت منطقه کلانشهر مشهد امروز پاک است (۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) ترافیک سنگین در بزرگراه‌ها و معابر شهری مشهد | فوت راکب موتورسیکلت در تصادف با اتوبوس و سواری (۱۲ اردیبهشت۱۴۰۳) اعمال قانون ۱۸۳۸ دستگاه خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۵۶ دستگاه خودروی متخلف توقیف شدند (۱۲ اردیبهشت۱۴۰۳) روایت مدیرعامل قطار شهری مشهد از سختی‌های ساخت خطوط مترو | ۴ هزار نفر ۲۴ ساعته در اعماق زمین پهبادهای آتش نشان، یک ضرورت مهم ایمنی برای مشهد است اجرای طرح اهدای کلاه ایمنی به موتورسواران در مشهد با همکاری شهرداری و پلیس احداث قطار «مشهد - گلبهار - چناران» سرعت می‌گیرد رینگ پیرامونی و پارک خطی بوستان کرامت مشهد مرداد ۱۴۰۳ به بهره‌برداری می‌رسد گذری بر تاریخ انتشار نخستین نشریه‌های طنز در مشهد| تلخ و شیرین فکاهی نامه‌ها در ارض اقدس ویدئو | طهوریان‌عسکری: طی ۲ سال اخیر تحول مطلوبی در حاشیه شهر مشهد رخ داده است گفتگو با مخترع نمونه خراسان‌رضوی | بومی‌سازی قطعات و تکنولوژی ریلی ضروری است بیش از ۴۰ درصد متکدیان در مشهد، معتاد هستند | برخی خود را به شکل «زنان» درمی‌آورند
سرخط خبرها

دویدن با« دکتر ماریو» در خیابان حسرت ها

  • کد خبر: ۱۲۱۳۰۴
  • ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۰
دویدن با« دکتر ماریو» در خیابان حسرت ها
سلمان نظافت یزدی - شاعر و روزنامه نگار

چند پله را که می رفتی پایین، از همه چیز چربی می چکید. چند میز و صندلی چرک مُرد و چربی گرفته و آدم هایی که از شلوغی خیابانی که من نامش را گذاشته بودم، «خیابان حسرت ها» ،عبور کرده بودند و خودشان را رسانده بودند به کوچه ای پرماجرا. من چیزی از آن کوچه در خاطرم نیست، آن کوچه با تصویری دیگر در ذهنم ثبت شده است.

همه آدم ها از کارمندهای بانک های پرشمار « خیابان حسرت ها»، دست فروش های سراب تا قاب سازها و مهرسازهای کوچه و زائران خسته یا تازه به مشهد رسیده، از سرما و گرما پناه آورده بودند به دو سیخ کوبیده و گوجه و نان تازه سنگکِ کبابی خسروی در کوچه شاهین فر.

کبابی خسروی اگرچه در کوچه شاهین فر بود اما من در خیابان دیگری ثبتش کرده ام، آن خیابان همان خیابان حسرت ها، خیابان سعدی بود با ویترین های پر زرق وبرقی که کشتی گیران و فوتبالیست ها را رنگی و سیاه وسفید نشان می داد و می شد ساعت ها به رنگ های زمین چمن و لباس بازیکنان و شادی تماشاگران خیره شد.

بعدها با آمدن میکرو و سگا و پلی استیشن این حسرت عمیق تر شد. من زمان های زیادی را با «ماریو» در خیابان سعدی قارچ خورده ام یا به قدرت پای «روبرتو کارلوس» در فیفا ۹۹ خیره شده ام، من حتی با «سونیک» در کوچه هایی که سعدی را به مدرس می رساند، دویده ام.

یابان سعدی با دوچرخه فروشی شروع می شد و بعد می شد در «مهتاب» و کتاب فروشی هایش گم شد و عطر پیراشکی فروشی کنار پاساژ را تا شب تحمل کرد، اما این خوشی ها برای کودکان دردناک بود، گناه گریه کودکان دهه شصت و هفتاد مشهدی و حتی کودکان مسافر، بر گردن خیابان سعدی است. این گریه ها همان گریه هایی است که شیخ اجل خودش وصف کرده:

«هر گه که بسوزد جگرم دیده بگرید
وین گریه نه آبیست که آتش بنشاند»

سال هاست هر زمان به بهانه ای راهم می افتد به سعدی گوش تیز می کنم تا آن گریه ها را بشنوم. در کوچه شاهین فر بو می کشم تا عطر کباب کوبیده کودکی را دوباره حس کنم. کوبیده ای که دیگر هیچ زمان طعمش تکرار نشد، طعمی که مطمئن نیستم از ترکیب جادویی آن کبابی بود یا حس خوش بینی کودکانه.

کبابی خسروی مثل آدم های زیادی، سعدی غرق در ال ای دی های غول پیکر، ایکس باکس و پلی استیشن ۵ و ضبط هایی با صدای گوش کرکُن را ندید.

کبابی خسروی ابتدای زوال سلسله کاست ها و آغاز سلطنت سی دی برای همیشه مثل دودی از دودکش کبابی خارج شد و گم شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->