شاید بتوان گفت که مفهوم پرکاربرد خواهرخواندگی شهرها ارتباطی مستقیم و فراگیر با مفهوم «دوستی» دارد. در اندیشه فلسفی و سیاسی جهان از دیرباز دیدگاههای متکثری درباره مفهوم «دوستی» و «مدنیت» طرح شده است. این اندیشهها از پنداره دوستی یا «فیلیا» که ارسطو پیشنهاد میکند، آغاز میشود.
بدانگونه که ارسطو دوستی را عامل بنیادین یکپارچگی و پیوند جامعههای انسانی در نظر میگیرد. ارسطو باورمند است که شهرها برای رسیدن به خیر و خوبی ایجاد میشوند و جامعهای که بر بنیاد دوستی بهسوی خیر میل کند، شهر یا اجتماع سیاسی نام دارد.
اگرچه در این جستار پیچیده جایگاه و نقش عدالت نیز مطرح میشود و ارسطو میان عدالت و دوستی تفاوت قائل میشود و در شکلگیری شهر برای دوستی نسبت به عدالت نقش بیشتری متصور است. بهصورت خلاصه، ارسطو معتقد است مفهوم «دوستی» سنگ بنا و شاکله اصلی شکلگیری شهرهاست.
با گسترش مفهوم سیاسی شهر و وسعتیافتن دامنه تعریف و نقش آن در جهان مدرن، این مبنای نظری دستخوش دگرگونیهایی شد، بهگونهای که متفکرانی مثل ریکور و ژاک دریدا مفاهیم دیگری پیشنهاد میکنند. بهعنوان نمونه، دریدا دریافت از دوستی در شهر را در چارچوب رویکرد جهانوطنی عرضه کرده و رسالهای در این زمینه نیز تنظیم کرده است.
در اندیشه اسلامی نیز اندیشمندانی مانند ابونصر فارابی یا مسکویه رازی دیدگاههای برجستهای درباره «دوستی» طرح کردهاند، بهگونهای که مسکویه معتقد است سعادت انسان نزد دوستان اوست و بر این بنیاد، بهجز ارتباط و برقراری رابطه دوستی، دستیابی به سعادت ممکن نخواهد بود.
پس بهشکل خلاصه میتوان گفت با همه اختلافنظرها، مفهوم دوستی مدنی انگارهای است که همواره توجه اندیشمندان را در پیوند با شهر جلب کرده بوده است و همچنان نیز جلب میکند.
از کارهایی که در تراز روابط بینالملل میان شهرها در قرن بیستم به آن توجه شد، مفهوم خواهرخواندگی شهرها بود. این پنداره خودش در راستای موضوع دوستی میان شهرها با هر رویکردی مطرح میشود. فکر مرکزی خواهرخواندگی شهرها که البته از اروپا آغاز شده است، بر این اندیشه استوار بود که بتوان زمینه توسعه شهری را با برقراری پیوند پایدار میان شهرهایی که منافع مشترک و مرتبط با یکدیگر دارند، فراهم کند.
شاید نقطه آغازین خواهرخواندگی دو شهر وجود شباهتها باشد. این شباهت را میتوان در حوزههای گوناگون اقتصادی، فرهنگی، تاریخی یا سیاسی جستوجو کرد.
زمانی که میان دو شهر این اشتراکات یافت شود، مدیران شهری میکوشند در سایه تفاهمی که با خواهرخواندگی یا نامهایی مشابه خوانده میشود، زمینه همافزایی و استفاده از ظرفیتهای مشترک یکدیگر را در سایه شباهتهای اصلی فراهم آورند.
در وضعیت امروز، برجستهترین زمینه برای حرکت در راستای خواهرخواندگی تأکید بر اشتراکات فرهنگی دو شهر است، چه آنکه فرهنگ بهدلیل گستردگی و عمومیتش قدرت ارتباطی بیشتری دارد و میتواند در سایه خویش حوزههای دیگری مثل اقتصاد را نیز دربرگیرد.
آشکار است ایده خواهرخواندگی که بیش از صدسال در تاریخ شهری معاصر دیرینگی دارد، نتایج مثبتی را به ارمغان آورده است و کشورهای گوناگون نیز از آن استقبال کردهاند.
تحقق این رویداد نیازمند انجام فرایندی است که مدیران شهری و در سایه توجه به دیپلماسی بینالمللی هر کشور باید پیجویی کنند. این امر مهم بهجز در سایه انجام گامهای برجستهای مثل سیاستگذاری، پژوهش در زمینه ظرفیتها، برنامهریزی، انطباق شاخصها و توسعه ابزارهای ارتباطی و سرانجام فرایندهای اجرایی بعدی مانند عقد تفاهم و نظارت بر اجرای آن ممکن نخواهد شد.
مشهد مقدس از ظرفیتی ویژه برای بهرهبردن از فرصت خواهرخواندگی با دیگر شهرهای جهان برخوردار است. امروز مردم یا بهعبارت دیگر شهروندانی که در جایجای جهان زیست میکنند، گمشدهای مهم بهنام «معنویت» دارند. معنویت گوهری است که نیاز مشترک انسان امروزی است و همه میکوشند بهشکلی این نیاز به معنویت را برای خودشان برطرف کنند.
در فرهنگ اسلام شیعی «معنویت» مؤلفهای است که بهشدت در مرکز توجه است. حتی در میان همه اندیشهها و فرهنگهای گوناگون شیعی، پرداختن و میل به معنویت عنصر مشترک است.
مشهد مقدس با برخورداری از دال مرکزی زیارت، باارزشترین منبع برای تحقق معنویت برای همه انسانهاست. «زیارت» موهبتی است که مدیریت شهری میتواند با تکیه و برنامهریزی برای آن زمینه برقراری ارتباط با دیگر شهرها را با هدف ارتقای پیشرفت شهری در برنامه خویش قرار دهد. ظرفیت زیارت چنان گسترده است که میتواند زمینه پیوند مشهد را با بسیاری از شهرهای جهانی برقرار کند.
از دیگر سو، با مسئله خراسان فرهنگی روبهرو هستیم. امروز مدیران شهری مشهد مقدس میتوانند باتوجهبه ظرفیت پنج کشوری که خراسان فرهنگی را میسازند و در سایه عنصر هویتبخش زیارت، زمینه پیوند مشهد با شهرهای این کشورها را فراهم سازند.
چنانچه مدیریت شهری مشهد با درنظرگرفتن دو نکته یادشده، اهتمامش را به برقراری پیوند خواهرخواندگی مشهد و شهرهای منطقه خراسان فرهنگی و دیگر شهرهای جهانی قرار دهد، زمینه پیشرفت شهری بیشازپیش فراهم خواهد شد.
آنچه مهم است، توجه واقعی مدیران شهری به این رویکرد، بهرهبردن از متخصصان و کارشناسان، توجه به مسئله سیاستگذاری و تعامل جدی با مسئولان دیپلماسی کشور است.