به گزارش شهرآرانیوز؛ در فصل بودجه بندی دولت قرار داریم و دوباره بحثهای بودجه در صدر اخبار قرار گرفته اند. مسئولان و مدیران مشهد سالهای متداولی به دنبال اختصاص بودجهای موضوعی برای این شهر بوده اند.
در بعضی مواقع تخصیص بودجه موفق بوده است و در بعضی سالها هم هیچ بودجهای برای مسائل مختلف مشهد تخصیص نمیگرفت.
حالا حسین حسامی، رئیس کمیسیون برنامه، بودجه، فناوری اطلاعات و منابع انسانی شورای اسلامی شهر مشهد، با اشاره به اهمیت اختصاص بودجه ملی زیارت برای مشهد، گفته است: «نوع خدماتی که در مشهد ارائه میشود، هم ملی و هم بین المللی است.
این نوع خدمات ما باید در بودجه ملی دیده شود. اکنون حدود ۲۱ هزار میلیارد تومان مطالبه دولتی وجود دارد که امیدواریم با حمایتهای دولتی بتوانیم این مطالبه را وصول کنیم.» در ادامه این موضوع، یادداشت یکی از پژوهشگران مطالعات فرهنگی را میخوانید که وجه تمایز مشهد را نسبت به دیگر شهرها توضیح داده و همچنین گفته است که نباید فقط به اختصاص بودجه زیارت اکتفا کرد.
محمدجواد استادی
پژوهشگر مطالعات فرهنگی
امروز تردید و ابهامی در جایگاه و اهمیت شهرها وجود ندارد، ولی گاه تراز و چگونگی این ارزشمندی برای پهنههای گوناگون سیاست گذاری و اجرایی مشخص نیست و با برداشتهای گوناگون روبه رو میشود.
آشکار است که نخستین بخش اعتبار و اهمیت شهر در آنجا طرح میشود که منافع و نیازهای شهروندان شهر را تأمین کند. بر این بنیاد مدیریت شهری کوشش خویش را بر آن قرار میدهد تا با به کارگیری اصول حکمروایی شهری، زمینه پیشرفت شهر و به تبع آن زمینه سازی استعلای شهروندان را فراهم آورد.
در کنار این جستار، مسئلهای که نباید به آن بی تفاوت بود، محوریت معنازایی شهر است. شهرها با هر رویکرد و منطق طبقه بندی، برآمده از یک عامل نخستین و پایهای هستند. به عبارت دیگر، هر شهری در پی یک ویژگی دیگرگون و ممتاز است که آن را از دیگر نقاط جدا میکند و به تدریج شکل میگیرد.
آشکار است که این محور کانونی هویت بخش همه مؤلفههای جاری شهری اعم از کالبدی و غیرکالبدی خواهد بود. به عنوان نمونه یک ویژگی جغرافیایی سرآمد همانند قرارگرفتن در منطقهای راهبردی از لحاظ اقتصادی میتواند انگیزه ایجاد یک شهر باشد.
یا برخورداری از برخی امکانات طبیعی ویژه، امکان شکل گیری بسیاری از شهرها را فراهم آورده است. به طور معمول مؤلفهها و عوامل شکل دهنده شهرها در دستگاه مطالعاتی شهرسازی در جهان ثابت و یکتا هستند و بر این بنیاد شهرها را بررسی میکنند. گویی یک دستورزبان واحد و جهانی برای تعریف و درک شهرها وجود دارد که همگان بر پایه آن کنش میکنند.
درباره مشهدمقدس مسئله یکسره متفاوت و پیچیده شده است و معادلات مرسوم نظام شناختی شهرها را بر هم میزند. شاید مشهد از لحاظ دستورزبان اشاره شده از برخی ویژگیهای صنعتی یا اقلیمی ویژه برخوردار باشد که شهربودن آن را معنا بخشد، ولی حقیقت آن است که محور کانونی و سازنده شهر مشهد مسئله «زیارت» بوده و هست.
به عبارت دیگر، زیارت حضرت رضا (ع) عامل و بنیاد ایجاد شهری به نام مشهد بوده که اثربخشی خویش را در درازنای تاریخ ادامه داده است.
آشکار است که دیگر ویژگیهای شهر مشهد ازجمله زمینههای ژئوپلیتیک آن در کنار عنصر قدرتمند «زیارت» منظومهای از ویژگیهای کارآمد را به وجود میآورند که مشهد را به شهری متفاوت با الگوهای مرسوم شهری بدل میسازد.
یکی از مشکلات و مصائب شهری در مشهد نبود دریافت مناسب و ریزبین از عمق راهبردی امر زیارت و ناتوانی در تعریف این کلان پنداره با دیگر ظرفیتهای اقتصادی، جغرافیایی و اجتماعی شهر مشهد است.
از دیگر تفاوتهای اصلی و انکارناپذیر مشهد با دیگر شهرهای جغرافیای ملی و حتی جهانی، فراگیربودن و فراملی بودن شهر مشهدمقدس است. چنانچه اشاره شد، شهرهای مرسوم و معمول بر پایه دال مرکزی خویش در جست وجوی تأمین منافعشان هستند و تعاملات خویش را استوار بر آن محور برنامه ریزی میکنند.
روشن است که به دلیل محدودیت و ظرفیت چنین شهرهایی، زمینههای رشد شهری محدود و دارای مرزهای مشخص خواهد بود. درنتیجه این شهرهای تک بعدی در بهترین حالت و در صورت استقرار نظام حکمروایی شهری ویژه خویش میتوانند فقط منافع محلی خویش را برآورده کنند.
هرچه محور شکل گیری و پاره معنازای شهر، پیچیده تر، تکامل یافتهتر و چندبعدی باشد، توان پیشرفت و بهره وری شهر بیشتر خواهد شد، تا بدان جا که در برخی موارد دامنه تأثیرگذاری چنین شهرهایی از گستره جغرافیایی محدود آن شهر خارج میشود و بر عرصههای ملی و فراملی نیز اثر میگذارد.
باید توجه کرد که این بدان معنی نیست که شهر خود را با استانداردهای سراسری جهان مدرن هماهنگ میسازد، بلکه به معنای تأثیر و دگرگونی شرایط و قواعد مرسوم و موجود خواهد بود. «جهان شهر» بودن مشهد پیرامون پنداره «زیارت» بدین معنی است که مشهد با برخورداری از همه ویژگیها و امتیازات مرسوم این جهانی با بهره مندی از بستر مفهومی زیارت الگویی برای تأثیرگذاری و اثربخشی در تراز ملی و بین المللی خواهد بود.
آشکار است زمانی که از چنین شهرهای دارای ظرفیت عظیم و یگانه سخن به میان میآید، نمیتوان این توانایی نهفته را فقط برای همان حوزه جغرافیایی و محدود در نظر گرفت. شهری مانند مشهدمقدس در پرتو زیارت و مؤلفههای دیگرش، باید به عنوان موتور محرکه و تأثیرگذاری برای همه نیازها و برنامههای ملی و حتی فراملی استفاده شود.
در گام نخست لازم است تا سیاست گذاران ملی، کارگزاران نظام و حکمروایان ملی به توان و قابلیت مشهد به عنوان «جهان شهر» توجه کنند و این موضوع در معادلات ملی به کار گرفته شود.
در ادامه نیاز است تا همان گونه که درباره پایتخت در ساختارهای ملی رویکردی ویژه وجود دارد، درباره مشهد نیز به این مسئله توجه شود. از گسترههای اجرایی مشخصی مانند حضور شهردار یا نمایندهای از شهر مشهد (به عنوان شهری فراملی) در هیئت دولت و ساختار کلان اجرایی کشور تا تعریف اقدامات برنامهای بر پایه ویژگیهای ژئوپلیتیک تا آسان سازی قوانین و مقررات و دستورالعملها برای گسترش ارتباطات و... نمونه ساده کارهایی است که باید پیگیری شود.
آشکار است زمانی که الگویی جهان شهری فراتر از تأمین نیازهای شهروندان خویش، به دنبال حل مسائل ملی و فراملی است، برای بهره برداری حداکثری از ظرفیتهای درونی خویش به سود همه باید از زیرساختهایی بایسته در این راستا برخوردار باشد.
مشهدمقدس با برخورداری از این ظرفیت بنیادین و ویژگیهای درونی خویش ازجمله مهاجرپذیری، مرکزیت ارتباطات میان فرهنگی، وجوه برجسته صنعتی، زمینههای فرهنگی و تاریخی، پهنههای اندیشه زایی و مواردی ازاین دست در جایگاهی قرار میگیرد که بدون برخورداری از منابع، زیرساختها و نقش تصمیم سازی و تصمیم گیری نمیتواند نقش پویا و حقیقی خویش را ایفا کند.
مطالبه بنیادین از دولت و کارگزاران آن این است که پس از دریافت این اهمیت و در راستای منافع ملی و اعتقادی و دستیابی به پیشرفت مطلوب تفکر انقلابی، زمینههای مالی و معنوی ایفای این نقش جهان شهر مشهد را فراهم آورند. مسائلی مانند توجه به بودجه زیارت فقط بخشهای محدودی از این منظومه هستند که باید محقق شوند و نباید فقط به این تراز مطالبه اکتفا کرد.