هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ تماشای بوتههای تاک تنیده بر دیوارهای تکیده محلات قدیم مشهد، زل زدن به رفتار قمریهای تخم کرده در خرابی مقرنسی خانههای صدساله و یک نفسِ طولانی از بوهای مختلف زیر بازارچه را در سینه بردن و فروخوردن، حظی دارد که احوال دلت را در اواخر اسفند که انگشت شمار درختانش به جوانه نشسته اند، گرم میکند.
خاصه وقتی در جست وجوی تاریخ گمشدهای باشی که با کاهگل نم خورده و کوچههای قدیمی پیوند دارد. کوچههایی که ساباط، دالان و کوچههای آشتی کنان، بخشی از معماری آن بوده است، اما از اسفند ۱۳۰۶ هم زمان با اجرایی شدن طرح خیابانسازیهای جدید به مرور از دل و حافظه شهر محو میشوند.
مشهدِ امروز که سر هر گذرش، برجی سیمانی درحال قد کشیدن و بالارفتن است، روزگاری شهری بوده افقی که در آن، بلندترین ارتفاع، بنای پرنور حرم مطهر بوده و بس. درواقع مشهد قدیم رکاب انگشتری است که نگین حرم را دربرمی گرفته است.
این شهر افقی که همه راهها و کوچه پس کوچههای تنگ و باریکش به سمت حرم مطهرختم میشده و مقصد همه گذرهایش، کوی رضا (ع) بوده، معماری بسیار زیبایی داشته که ساباطها یکی از نمونههای آن است.
از ساباطهای مشهد که نام و نشانشان در متون و اسناد تاریخی اندک است، حالا دو ساباط باقی مانده که نخستین آنها در کوچه آیت ا... سیستانی قرار دارد که مثل پیری دیرسال، خاطرات جوانی اش را دوره میکند؛ دقیقتر که بخواهید، در خیابان اندرزگوی۱۷، از کوچه پنجه به سمت کوچه آیت ا... قمی را که قدم بگیرید، بعد از گذر از خانه تاریخی کوزه کنانی در امتداد حسینیه قماش فروشان، کوچهای قرار دارد که مردم مشهد آن را با نام سیدجواد سیستانی میشناسند؛ زیرا منزلش در این محدوده است و تا هنوز یکی از قدیمیترین روضههای مشهد در آن برگزار میشود.
۱۵متری را که در این کوچه پشت سر بگذارید، به یک چهارراه میرسید. سمت چپ، کوچه باریک دیگری است که نبش آن یک پارکینگ بزرگ قرار دارد و تابلو روی دیوارش، شما را به سمت حرم مطهر هدایت میکند. کمتر از ۱۰ متر را که پیش بروید، سمت راست کوچه، یک ورودی مربع شکل کوتاه میبینید که با سطح زمین نیم متری فاصله دارد.
در ادامه این در، دو پله کوتاه و کوچهای باریک به قدر عبور یک نفر کشیده شده است. کوچهای سرپوشیده که سایه سارِ خشت و گلی اش پناه عابران از آفتاب تیز تموز و سوز بی امان زمستان است. به این دست کوچهها در اصطلاح قدیم «ساباط» گفته میشود. ساباط دوم مشهد را میتوان در خیابان بهجت ۳، کوچه «مادرشاهی» پیدا کرد که قدمت هر دو پهلو به اواخر دوره قاجار میزند.
در مشهد اما، این معماری با تاریخ هجوم اقوام بیگانه گره خورده است؛ مشهد قدیم به عنوان شهری مرزی همیشه در مسیر تاخت و تاز اقوام بیگانه قرار داشته؛ ازهمین رو سبک معماری در این شهر نیز براساس میزان تهاجم دشمن به آن تغییر شکل یافته است.
یکی از این نشانهها وجود کوچههای باریک و دارای سقف یا همان ساباطها بوده است. ساباط به دلیل باریکی و مسقف بودن سبب میشده است وقت یورش مهاجمان، دشمن نتواند سوار بر اسب از آن عبور کند و همین موضوع به مردم کمک میکرده است تا بهتر بتوانند از خود دفاع کنند.
حسن معین، نویسنده و گوینده قدیم رادیو مشهد، در این باره میگوید: «در قدیم خانهها را ویلایی میساختند. شبیه قوطی کبریت در دو طرف. سمت پشت به قبله که به آن نسر میگفتند سرد بود و برای گذران تابستان استفاده میشد.
سمت قبله هم که نورگیرتر بود، برای روزهای زمستان مورد استفاده قرار میگرفت. در خانه عوام پلهها در حیاط قرار داشت و خانه حضرات، آیات و بزرگان به دو شکل اندرونی و بیرونی ساخته میشد که اهل حرم در اندرونی ساکن باشند. از در ورودی تا داخل حیاط را هم یک راهروی باریک با سقف کوتاه میساختند که به آن دالان میگفتند.
دالان در زمان حملههای احتمالی سبب میشد دشمنان و غارتگران نتوانند با اسب وارد خانه شوند واین کار دفاع را آسانتر میکرد. این معماری را در کوچهها هم میشد دید که به آن ساباط میگفتند؛ ساباط یک ورودی مسقف کوتاه بود که فقط افراد پیاده میتوانستند وارد آن شوند. بعد از ساباطها فضای هر محله با خانههایش قرار داشتند.
در محلههای قدیم خانههای کوچک انتهایی از خانههای بزرگ که در سر کوچه ساخته میشدند، گرانتر بود واین ریشه در همان امنیت داشت. زیرا وقتی دشمن دست به غارت خانههای ابتدای کوچه میزدند، اهالی انتهای کوچه فرصت فرار پیدا میکردند.»
جالب است بدانید، در انتهای ساباط که به شکل پل، دو طرف کوچه را به هم وصل میکرده، معمولا اتاق کوچکی قرار داشته است که نقش سالن اجتماعات امروزی را بازی میکرده و اغلب بزرگان محله در آن جمع میشده اند تا درباره موضوعات مختلف، حل مشکلات محلی و حتی کمک به همسایهای گرفتار، تصمیم گیری کنند.
ساباطها همچنین دروازه ورودی بسیاری از محلهها به شمار میرفتهاند و معمولا افراد غریبه برای ورود به فضای نیمه عمومی درون کوچه، از زیر آن گذر نمیکردند و به نوعی حریم خصوصی ساکنان محله تلقی میشده است. در کنار همه اینها دید خوب «ساباط» به سراسر کوچه که انتهایش بن بست بوده، سبب ایجاد امنیت میشده است.
دالانها شکلی شبیه به ساباط دارند با این تفاوت که سقف ندارند و معمولا در کوچههایی که انتهای آن به بن بست میرسیده است، ساخته میشدند. در کتاب «مشهد به گزارش مکتب شاپور» نام سه دالان آمده است که مکان نخستین آنها یعنی «دالان کاظم خانی» را در مسجد گوهرشاد نوشته اند.
دالان «حاجی رقیه» و دالان «جواهری ها» نشانی مشخصی ندارند و تنها گفته شده که اولی درکنار مسافرخانه ملاحسین تبتی است و دومی در مجاورت کاروان سرای عبدا... خان.
اما در مطبوعات سالهای ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۰ که آغاز تخریب ساباطها و دالان ها، ساخت و سازها و خیابان کشیهای تازه در مشهد است، بسیار به نام دالان که نویسنده آن را معادل ساباط گرفته، اشاره شده است. نخستین گزارش را روزنامه «آزادی» با عنوان «خرابی دالان ها» در اسفند ۱۳۰۶ مینویسد و پس از این است که هراز چند گاهی نامه تخریب یک کوچه، ساباط یا دالان در کنج اخبار شهری و کشوری آن دوران خودنمایی میکند.
همین روزنامه در ۹ مرداد ۱۳۰۷ مینویسد: «نظر به اینکه هنوز در مشهد دالانهای طویلی که محل تولید امراض و ریختن کثافت است، زیاد بوده و از هر حیث برای حفظ الصحه اهالی مضر میباشند، از طرف آقای صبا رئیس بلدیه دغدغه اکید شد که کلیه دالانها را مأموران بلدیه خراب نمایند.»
جریده نویس این روزنامه در ادامه از این اقدام رئیس بلدیه قدردانی میکند؛ زیرا معتقد است این دالانها که او آنها را «تنگ، تاریک و پرطویل» و «معابر جهنمی» توصیف میکند، کانون مرض سل و منبع کثافات هستند و جنایتهای بسیاری نیز در زیر سقف آنان اتفاق میافتد. شاید همین دیدگاه است که به مسئولان اجازه میدهد به فکر راه چاره دیگری نباشند و تنها راه حل را در خراب کردن معماری کوچه پس کوچهای شهر ببینند.
در صورتی که میشده این مشکل را با حفظ معماری کوچهها رفع کرد و سبب ماندگاری این ویژگی منحصربه فرد معماری ایرانی برای آیندگان شد.
هشت روز بعد از اعلام این خبر، دوباره تیتر «خرابی دالان ها» روی صفحه جریده آزادی میآید که این توضیح کوتاه را در ادامه خود دارد: «خبر تصمیم خرابی دالانها را در دو شماره قبل نوشته بودیم. از روز شنبه به خرابی دالانهای مهم و طویل شهر از قبیل «میر معصوم خان» و ... با کمال جدیت شروع شده است.»
این روند ادامه دار در ۳ شهریور همین سال، گزارش کوتاهی از عملکرد مسئولان ارائه میکند که در آن آمده است: «دالانهای شهر کماکان از طرف اداره بلدیه خراب میشود. یکی از دالانهای عمده که چند روز قبل خراب کرده اند و بسیار به موقع بوده، دالان پشت حمام حاج میرزا احمد بوده که از بس طویل و تاریک و تنگ بوده، رفتن در آن خیلی اشکال داشته و به قراری که چهارماه قبل شنیده شد، جسد طفلی از زیر خاکروبههای آن دالان بیرون آمده است.»
پاییز این سال بلدیه در صدد سنگ فرش کردن کوچههای شهر برمی آید تا توجیه مناسبی برای خرابیهایی که دردنباله میآیند، داشته باشد: «چند روز است که از طرف اداره بلدیه شروع به سنگ فرش و ساختن بعضی از نقاط از قبیل بالاخیابان و خیابان سپه و اطراف میدان ارک و کوچه سراب شده است و نیز کوچه حمام شاه را که به طرف چهارباغ میآید، مشغول خرابی و توسعه دادن هستند.
اگر حکم پرداخت بودجه جدید بلدیه از طرف خزانه داری میرسید، میتوانستیم از آقای رئیس بلدیه خواهش کنیم اولا در نقاطی که مشغول سنگ فرش هستند، مخصوصا بالاخیابان و سراب، چون زمستان در پیش است، عده زیادی عمله به کار بگمارند که زودتر ساخته شود و نیز به سنگ فرش محله نوغان هم اقدام نمایند.»
اصلاح این خیابانها تا فروردین ۱۳۰۸ به طول میانجامد. بلدیه در این خیابانها هر چه دالان، ساباط و بسیاری از کوچه آشتی کنان را خراب میکند تا در اردیبهشت ماه کار ساخت خیابان پهلوی را آغاز کند: «از روز سه شنبه اداره بلدیه شروع به ساختن بخش جدید خیابان ارگ (پهلوی) نموده و منزل امین اُف جدید را که مقابل قونسولگری بود، خراب کردند و نیز به حاج محمد ابراهیم ذغالی صاحب لِقانطه شرق اخطار شد که معمار خود را تعیین نماید تا به اتفاق رئیس ساختمان بلدیه عمارت لقانطه که قسمت عمده آن جزو خیابان میشود، تقویم گردد.»
چند روز پس از آغاز به کار ساخت وسازها در این نقطه این بار خرابی ساباطها در صدر خبرها مینشیند: «نظر به اینکه دالانها و ساباطهای موجوده در شهر به واسطه نتابیدن آفتاب کانون و مرکز مرض خطرناک سل بوده و موجبات تلفات عمدهای خواهد شد ازطرف اداره بلدیه پریروز اعلانی منتشر و به صاحبان آنها اخطار داده شده است که تا اول خرداد (چهارروز دیگر) دالانها را خراب نمایند و الا بلدیه خراب نموده و مصالح آن را ضبط خواهد نمود. ۲۶ اردیبهشت ۱۳۰۸.»
خرداد همین سال، بازارچه کفشدوزی وزیر نظام (پشت صحن نو بست بالاخیابان) به نفع خیابان کشی تخریب میشود و در ادامه پای عملهها به خیابان نوغان میرسد. روزنامه «اطلاعات» در همین ایام چنین سیاهه میکند: «دالان چهارسوق نوغان را که بلدیه اخطار نموده بود خراب بکنند، که انجام شد. بدیهی است در قسمت خرابی سایر دالانها نیز جدیت خواهد شد.»
کوچههای آشتی کنان که یکی دیگر از جلوههای معماری قدیم است، همان کوچههای بلند و باریکی هستند که دونفر به سختی میتوانسته اند از آن عبور کنند. معماری این کوچهها نیز درست با ترفند جلوگیری از هجوم دشمنان ایجاد شده است.
در قدیم وقتی حملهای صورت میگرفته، مردم از طریق این کوچههای باریک که هیچ نظامی اسب سواری نمیتوانسته به داخل آن بیاید، فرار میکرده اند. بعدها مردم از این کوچهها استفاده زیبای دیگری میکنند. محمود ناظرانپور، مشهدپژوه، هم دراین باره توضیح میدهد: «اکثر کوچهها باریک و بلند بود و در اصطلاح به آن آشتیکنان میگفتند.
این شکل معماری همیشه مردم را روبهرو و نزدیک به هم قرار میداد و باعث میشد دو دوست که با هم قهر هستند یا دو آشنا و همسایه هر وقت در معبر یا کوچه و خیابانی به هم میرسند با هم احوالپرسی کنند. به قولی راه ورود کینه و گسترش آن را میبست و همین است که در گذشته تعامل و آمد و شد مردم یک محله با هم خیلی بیشتر از امروز بود.
این رویه مهر، همدلی، اتحاد و در نتیجه آبادانی شهرهای گذشته را رقم میزد.» از کوچههای آشتی کنان مشهد هم تعدادی به اندازه انگشتان یک دست تا همین چند سال پیش باقی بود و نفس میکشید.
***
ساباط در زبان فارسی ریشهای کهن دارد. بخش اول آن «سا» به معنای آسایش و بخش دوم آن «باط» نشانه ساختمان، آبادی و عمارت است. این نوع معماری، خاص مناطق آب و هوای گرمسیر و کویری است تا با انداختن سایه و ایجاد مسیری خنک برای رهگذران، آنها را از تابش نور خورشید در این معابر محافظت کند.