اینکه چرا برای زنان روزی تعیین شده است شاید در این فلسفه خلاصه میشود که خداوند خلقت بشر را با مرد آغاز کرد و با زن به کمال رسانید. نمونههای بارز این خلقت حضرت فاطمه زهرا (س) و بانو زینب کبری (س) هستند که دین مکرم اسلام به واسطه وجود پربرکتشان غایی و کافی شده است.
زن بودن به چه معناست؟ زن بودن فراتر از مؤنث بودن است. زنان انسانهای پیچیدهای هستند و در عمل نشان دادهاند که توانایی تمرکز و انجام همزمان چندین فعالیت و مسئولیت را دارند، اما از گذشته دور، جوامع مختلف درباره زنان و مردان تفکیکهای مختلفی قائل شدهاند که آنها را به نقشهای از پیش تعیینشده و کلیشهای محدود کرده است.
در فرهنگ عامه، کارهای خانه، فرزندآوری، بزرگ کردن و تربیت فرزندان و پذیرندگی جنسی برای همسر، وظیفه زنان شمرده شده است. در مقابل، مردان فعالیتهای خارج از خانه، درآمدزایی و تأمین نیازهای خانواده را برعهده دارند.
هرچند این تقسیمبندیهای جنسیتی هنوز هم در میان اقشار مختلف طرفدار دارد، این روزها شاهد تعدیل این نقشها هستیم، زیرا در شیوه زندگی نوین، نمیتوان با قرار دادن خطکشی میان زن و مرد برای آنها وظایف مطلق تعیین کرد. چه بسیار زنان سرپرست خانوار که اکنون با رشادت و سرافرازی، هم به امور خانه و تربیت و پرورش فرزندان و هم به تأمین مایحتاج مالی آنها میپردازند.
از نظر آناتومی، زن بودن با توانایی زایش همراه است و ریشه «زن» زندگی و زاییدن یکی است، اما این توانایی خدادادی با توجه به تواناییهای چندبعدی زنان هرگز نباید به مانع و هدفی برای جلوگیری از رشد اجتماعی و فردی آنان تبدیل شود. فرزندپروری و مولد بودن، خود، نشانهای از پویایی و توانایی عظیمی است که هر جامعه هوشمند میتواند از این استعداد ارجمند در مسیر رشد و شکوفایی خود بهره ببرد.
هر زنی در طول زندگی، به تجربه مادری که برخاسته از ذات و فطرت زنانگی اوست تمایل دارد. چنانچه تلقی فرهنگ عمومی از زنان در زندگی صرفا به عنوان یک سایه باشد و از احترام به سایر تواناییهای آنان غافل شود، تمایلات بانوان یکسویه میشود و ناخودآگاه با هدف ابراز وجود و اثبات خود، دست به خودتخریبی و کتمان تواناییهای فطری میزنند که میتواند برای آینده جمعیتی هر کشور به موضوعی بسیار آسیبزا تبدیل شود.
بر اساس کلیشههای جنسیتی موجود، زنان موجوداتی لطیف، با عواطف شدیدتر، پذیرنده، مراقب و ضعیفتر به لحاظ جسمی شناخته میشوند، اما به نظر میرسد این روزها که زنان علاوه بر خانهداری و فرزندپروری در جامعه نیز نقشهای مهمی ایفا میکنند، این تصورات تا اندازهای تعدیل شده است.
لازمه مادر بودن که یکی از نقشهای اصلی زنان است، داشتن ویژگیهای شخصیتی خاصی مانند مهر و محبت، توانایی مراقبت و توجه نسبت به دیگران، اهمیت دادن به سایرین، صبر و تحمل درباره نظرات غیر و توانایی واکنش تند و بهنگام در برابر مشکلات زندگی است که هیچیک منافاتی با ایفای نقش اجتماعی آنان ندارد بلکه ظرفیتی دوچندان برای موفقیت در نقشهای خارج از منزل برای زنان ایجاد میکند.
از سوی دیگر، بیان مکرر این موضوع که زنان فعال اجتماعی از امور خانه و فرزند غافل میمانند یا نشان دادن زنان خانهدار بهعنوان افرادی که به سبب شاغل نبودن در بیرون، در انجام وظایف زنانه خویش موفقترند و ایجاد تقابل میان بانوان اقشار مختلف سبب تشخیص نادرست و غفلت از بسیاری توانمندیها از سوی ایشان میشود که بهیقین سودی برای توسعه کشور ندارد.
احترام به جایگاه بانوان از اقشار مختلف و قدردانی از آنان که در هر شرایطی چه در منزل چه در جامعه دوشادوش همسران خود صبر و تلاش پیشه کردهاند میتواند گردش چرخ توسعه مملکت را روانتر کند.
بانوان چه شاغل چه خانهدار به لحاظ فیزیولوژیک، توانایی بسیاری در توجه به جزئیات دارند و به سبب ارتباط بیشتر میان دو نیمکره مغز، میتوانند چند کار را به طور همزمان انجام دهند، در تواناییهای کلامی در مقایسه با مردان پیشترند، نیاز و علاقه به روابط صمیمانه و عاطفی خود را بیشتر بروز میدهند و در بیان عواطف خود مهارت زیادی دارند، در همدلی و مهر ورزیدن قویترند و در نهایت، قدرت پذیرش غم و شادی بیشتر و در نتیجه واکنشهای سنجیدهتری دارند؛ بنابراین صرف زن بودن همانگونه که تاکنون ثابت کردهاند، میتوانند از پس وظایف متعددی بربیایند.