سیدمحمود علیزاده طباطبایی، حقوقدان و وکیل دادگستری، فعال سیاسی اصلاحطلب، عضو دوره اول شورای شهر تهران است و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی است. او جزو وکلایی به شمار میرود که وکالت فهرستی از پروندههای افراد مشهور سیاسی و اقتصادی یا منتسب به آنها را به عهده دارد
فرناز محمدیان - به دلیل بر عهده داشتن وکالت پروندههای فاطمه و مهدی رفسنجانی، وکیل خانوادگی رفسنجانیها لقب گرفته است. وکالت چهرههای سرشناس مختلفی مانند شهرام جزایری، عطریانفر، سعید لیلاز، روزنامه شرق، غنچه غوامی و ... از این موارد است. دوستی چندین ساله و همحزبی بودن با شهردار اسبق تهران، محمدعلی نجفی، او را بر آن داشت که وکالت او را در پرونده قتل میترا استاد بر عهده بگیرد، ولی سرانجام بنا به دلایلی از سوی نجفی از وکالت در این پرونده عزل شد. در گفتوگوی اختصاصی شهرآرانیوز با طباطبایی، برخی مسائل و ابهامات این پرونده روشن شد که در ادامه آمده است.
سرپرست دادسرا گفت گودرزی حاضر نیست با کسی کار کند / قرار بود مسایل اخلاقی و امنیتی مطرح نشود
**ابتدا بفرمایید که علت پذیرش این پرونده از سوی شما چه بود و چه شد که عزل شدید؟
من از دوستان قدیمی آقای نجفی بودم. علاوه بر این، نجفی همحزبی من در شورای مرکزی کارگزاران بود. وقتی او در اداره آگاهی حاضر شد، یکی از همکارانم به اداره مراجعه کرد و وکالت مشترک داشتیم. به درخواست خود نجفی وکالت پرونده را برعهده گرفتم.
اوایل کار (دو سه روز نخست) بحث کنار رفتن من مطرح شد و نجفی گفت نظر دوستان بر کنارهگیری شماست. گفتم آنها دوستان شما نیستند که چنین نظری دارند. اما گفت میخواهد وکیل متخصص در حوزه قتل باشد که من گفتم اشکالی ندارد، هم میتوانید مرا عزل کنید و هم میتوانید ضم وکیل کنید (در کنارهم کار کنیم). آقای شهریاری، سرپرست دادسرا، اعلام کرد آقای گودرزی حاضر نیست با کسی کار کند. در پاسخ گفتم خودش را صدا کنید تا از خودش بپرسیم. شخص آقای گودرزی را نمیشناختم، اما با آثارش آشنا بودم. او اظهار ارادت کرد و از همکاری استقبال کرد و پذیرفت. آقای گودرزی هنوز اعلام وکالت نکرده بود و تاکید داشت حتما باید من نیز وکالت را برعهده داشته باشم. به همین دلیل به آقای نجفی گفتم من استعفا نمیدهم؛ زیرا اگر استعفا دهم بایستی بسیاری از مسائل را اعلام کنم، اما از آن جا که شما تمایل ندارید برخی مسائل بیان شود مرا عزل کنید. نجفی این کار را نکرد و تاکید کرد روز بعد نیز حاضر شوم. تا پایان مرحله بازپرسی در جلسات حضور داشتم، پرونده را به طور کامل مطالعه کردم، در دادگاه و جلسات کارشناسی و حتی در جلسه اول دادرسی نیز حضور داشتم. قرار بر این بود بسیاری مسائل امنیتی و اخلاقی مطرح نشود و ما قول دادیم طرح نکنیم، اما متاسفانه در کیفرخواست دادسرا همه این مسائل آمده بود. روز بعد قصد داشتم پاسخ بسیاری از این مسائل را بدهم و ابهامات موجود در پرونده را بیان کنم. فاصله جلسه اول و دوم نزدیک یک هفنه بود و درست صبح روزی که قرار بود جلسه دوم دادگاه برگزار شود و لایحه را آماده کرده بودم، آقای نجفی تماس گرفت و گفت اینها (برادر استاد) میگویند اگر طباطبایی باشد، رضایت نمیدهیم لذا خواهش میکنم استعفا دهید. من عقیده نداشتم ایشان برای گرفتن رضایت پول سنگین بپردازند، اما جمعبندی این بود که آقای نجفی ضمن عذرخواهی از من، مرا عزل کرد. نجفی میگفت مرتکب هیچ خطای سیاسی، امنیتی، مالی و اخلاقی نشدم و تنها یک خطای شخصی داشتم که با این خانم ارتباط شرعی برقرار کردم.
**استعفای وکلای میترا استاد یک روز پیش از برگزاری جلسه دادگاه منطقی بود؟
آنها برنامهای برای دفاع از خانواده موکلشان تدارک دیده بودند که پس از اعلام رضایت، برنامه دفاع منتفی شد و نیازی به حضورشان در جلسه نبود.
قتل با کلت ۹ میلیمتری صورت گرفته و کلت نجفی ۹ میلیمتری نبوده است
**قاضی کشکولی در جلسه دیروز دادگاه به صحبتهای اخیر شما اشاره داشت و صحبتهای شما را خلاف واقع دانست. آیا در این خصوص پاسخی دارید؟ مستنداتی برای ادعاهای خودتان دارید؟
من در جلسه دیروز دادگاه حضور نداشتم و از جزئیات جلسه مطلع نیستم. این پرونده پیچیدگیهای خاص خود را داشت و به دلایلی که بعدا به طور مفصل خواهم گفت از پرونده کنارهگیری کردم. اگر درمورد تفاوت نوع اسلحهها مطلبی عنوان کردم ادعا نبود بلکه کارشناسی تکنفره پس از بررسیهای صورت گرفته، این موضوع را اعلام کرده بود. واقعیت این بود که تیراندازی با کلت ۹ میلیمتری انجام شده بود حال آن که کلت آقای نجفی ۷۶۵ بود. کلت آقای نجفی همان ابتدا تحویل آگاهی داده شد. صبح روز چهارشنبه آقای نجفی را دیدیم و بعد از ظهر همان روز خانم تابشیان، همسر اول آقای نجفی، به من گفت بعد از اینکه اعلام شد نجفی خودکشی کرده است، به بیمارستان رفته، کلت او را برداشته و خشاب و فشنگ او را بیرون آورده بود و لذا این کلت اصلا خشاب نداشته است. وقتی این مسئله را با آقای نجفی در میان گذاشتم و به او گفتم که کلتش خشاب نداشته، ابتدا پرسید بر چه اساس این موضوع را بیان کردم و وقتی مطلع شد کلت و خشاب دست همسرش است، به من گفت آنها را قایم کنید. آقای نجفی در این خصوص مطلبی را پنهان میکند، اما نمیدانم چرا و به چه دلیلی این کار را میکند. بر اساس گزارش کارشناسی، قتل با کلت ۹ میلیمتری صورت گرفته، اما کلت نجفی اصلا ۹ میلیمتری نبوده است؛ بنابراین این مسئله در پرونده وجود دارد و نیازی به نظر و مستندات من در این خصوص نیست.
قاضی باید مبنای قانونی بازداشت مجدد نجفی را توضیح دهد
**از جمله مباحث اصلی که در جلسه دیروز مطرح شد، بازداشت مجدد آقای نجفی پس از تامین قراربود. قاضی علت این اقدام را صحبتهای شما و داماد آقای نجفی بیان کرد. در مدت زمانی که آقای نجفی آزاد بود (۲۴ ساعت)، چه اتفاقی افتاد که منجر به بازداشت مجدد شد؟
اولا صحبتهای من هیچ ارتباطی به آقای نجفی نداشت و من هیچ سمتی نداشتم. من مسئول صحبتهای خودم هستم. وقتی شاکی رضایت میدهد، تنها رسیدگی به جنبه عمومی جرم باقی میماند که از جنبه عمومی جرم نیز بیم تبانی و فرار نجفی نمیرفت؛ بنابراین این قضیه جزو مواردی نبود که قاضی اجازه داشته باشد قرار بازداشت صادر کند. قاضی باید مبنای قانونی این بازداشت را توضیح دهد.
نجفی مستحق برائت است
**مباحثی که تاکنون بیان کردهاید بیانگر آن است که به کلی ماجرای دیگری اتفاق افتاده است و آقایان نجفی و گودرزی، وکیل پرونده، در مسیر دیگری فعالیت دارند. باتوجه به اینکه شنبه آخرین جلسه دادگاه برگزار خواهد شد. امکان دارد شاهد تغییر مسیر متهم و وکیل پرونده باشیم؟
آقای گودرزی کار خودش را بلد است. او سالها بازپرس ویژه قتل بوده است. امیدوارم نحوه دفاع او منجر به برائت نجفی شود، زیرا او واقعا مستحق برائت است.
اظهارات نجفی در مورد وسیله و نحوه ارتکاب قتل با نظر کارشناسی مغایر است
**نظرات کارشناسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
من صرفا نظر کارشناسی تکنفره را دیدهام و از نظر هیات کارشناسی مطلع نیستم. اما معتقدم همان نظر کارشناسی ۱ نفره، بسیاری از واقعیتهای پنهان پرونده را آشکار کرده بود و دیوان عالی کشور به استناد نظر همان کارشناس که خودش درخواست بررسی توسط هیات کارشناسی را داده بود، رای را نقض کرد. امیدورام نتیجه این دادگاه صدور حکم مبنی بر قتل غیرعمد باشد؛ زیرا در این صورت از نظر جنبه عمومی جرم مجازاتی در انتظار نجفی نخواهد بود.
**اجازه دهید یکبار ابهامات ماجرا را باهم مرور کنیم. برداشت شما از صحنه وقوع جرم چیست؟
متاسفانه در بازسازی صحنه جرم به ما به عنوان وکلای پرونده اجازه حضور ندادند. اما گزارش کارشناس تکنفره خلاف آن چیزی بود که نجفی گفته بود و در بازسازی صحنه جرم نیز ارائه شده بود. آقای نجفی گفته بود تیر ابتدا به طور مستقیم به کف دست میترا اصابت کرد. سپس درگیر شدیم و یکی از تیرهای بعدی به قلب او اصابت کرد. به همین دلیل بود که در کیفرخواست صادره علاوه بر قتل عمدی، جرح عمدی نیز قید شده بود. درصورتی که کارشناس این قضیه را رد کرد و گفت آخرین تیر ابتدا به دیوار اصابت کرده و کمانه کرده و ابتدا به پشت دست خورده است؛ زیرا آثار گوگرد روی پشت دست مقتول وجود داشت. سپس تیر از کف دست خارج و وارد سینه شده و در نهایت در دنده گیر کرده است. دلیل این مسئله این نیز تغییر شکل مرمی گلوله است، زیرا مرمی در بدن یک خانم ۳۰ ساله تغییر شکل نمیدهد. همین مسئله بیانگر برخورد مرمی با یک جسم سخت بوده است. هیات کارشناسی نمیتواند این موضوع را انکار کند و این موضوع را پذیرفته است. اما من گزارش کارشناسی اخیر پرونده را ندیدهام.
**آیا در صحنه وقوع جرم به غیر از آقای نجفی و مرحوم استاد، شخص دیگری هم حضور داشته است؟
تشخیص اینکه چه کسانی در صحنه قتل حضور داشتهاند با کارشناسان است که متاسفانه در این خصوص چیزی مطرح نشد. اظهارات نجفی درمورد وسیله ارتکاب قتل (کلت خودش) و نحوه ارتکاب قتل (به صورتی که شرح داده بود) با نظریه کارشناسی مطابقت ندارد. به همین دلیل بر این عقیده بودم و همچنان هستم که نجفی مرتکب قتل نشده است. اما اینکه قتل توسط چه کسی صورت گرفته است، باید توسط کارشناسان پاسخ داده شود.
لکه بزرگ خون در اتاق خواب و سکوت پرونده
**در خصوص محل وقوع قتل اختلاف نظر وجود دارد؛ شهود در جلسه دیروز دادگاه گفتند داخل وان حمام به جز چند لکه خون، آثار دیگری وجود نداشت. بر این اساس قتل در حمام صورت گرفته است یا در اتاق خواب؟
وقتی شهود پرونده (دختر آقای نجفی، داماند ایشان و آقای آقازاده) وارد منزل شدهاند، مشاهده کردهاند که در اتاق خواب مقابل تخت، یک لکه بزرگ خون وجود داشته که با وجود آن که روی آن فرش انداخته شده، اما خون از فرش بیرون زده است. علاوه بر این روی تخت نیز یک حوله خونی وجود داشته و در و دیوارها نیز خونی بوده است. هیچ کس هیچ توجیهی برای این مسئله نداشت. از خود نجفی پرسیدیم که اگر قتل از ابتدا تا انتها در حمام رخ داده است و سپس از حمام خارج شده و بیرون رفته است، این خونها چیست. آقای نجفی در این خصوص هیچ پاسخی نداشت. بارها از کارشناسان و دادگاه خواستیم که از لکههای خون نمونهگیری شود و مورد آزمایش قرار گیرد تا مشخص شود خون متعلق به نجفی، میترا یا شخص ثالثی بوده است، اما هیچ آزمایشی صورت نگرفت.
**در روز قتل، نجفی عازم قم میشود، علت سفر آقای نجفی به قم صرفا زیارت بود؟
آنطور که در بازجوییها اعلام شد، او گفته بود بعد از وقوع این قضیه، با اتوبوس برای زیارت به قم رفتم و حتی عکسی از حضور او در قم نیز منتشر شد. به گفته خودش سپس از قم بازگشته و خودش را به اداره آگاهی معرفی کرده بود. این اظهارات هیچ کجا اثبات نشد؛ برای مثال درمورد اینکه با چه وسیله نقلیهای و با کدام اتوبوس به قم رفته است، اینکه چرا نام او در لیست اسامی مسافران اتوبوس نیست، اینکه چطور به تهران بازگشته و... اصلا تحقیق نشد و اظهارات نجفی حمل بر صحت شد. او گفته بود ابتدا به زیارت و سپس بر سر قبر پدرش رفت و فاتحه خواند و سپس به تهران بازگشت. حتی نقل شده بود که یکی دو نفر نیز او را در حرم دیده و به او تسلیت گفته بودند، اما حداقل بایستی این اشخاص که یکی از آنها نیز عکسش را در فضای مجازی منتشر کرده بود شناسایی میشدند و شهادت میدادند، اما چنین اتفاقی نیفتاد.
دانشجویی که تا آخر در صحنه قتل حاضر بوده
**حمید گودرزی در جلسات گذشته دادگاه یکبار به بازداشت فردی در صحنه وقوع قتل اشاره کرد. آیا از هویت این شخص، علت حضور او در صحنه قتل و جریان بازداشت و آزاد شدنش اطلاع دارید؟
همان روز اول در لایحه و سپس در دادسرا هم این مسئله را مطرح کردم که این فرد مشکوکی که روز اول در صحنه قتل حضور داشت، بازداشت و مجددا آزاد شده بود و تا آخرین لحظه در دادسرا حضور داشت، چه کسی بود. پس از اینکه از وکالت عزل شدم، قاضی کشکولی به من گفت او یک دانشجو بوده است. به ایشان گفتم چطور من که وکیل پرونده بودهام، اجازه ورود به مجتمع را نداشتم، اما یک دانشجو در صحنه قتل حضور داشته و تا آخر در صحنه بوده و حتی بازداشت و سپس آزاد میشود! مجتمع حساب و کتاب دارد و ورود و خروج اشخاص مختلف به آن محل راحت نیست. متاسفانه هیچ پاسخی در این خصوص دریافت نکردم.
دستنوشته نجفی در مورد ارتباط مقتول با دستگاههای امنیتی
**ماجرای دست نوشتههای آقای نجفی چه بود؟ چه زمانی به نگارش درآمده و محتوای آن چیست؟ چند نسخه و در چند صفحه به نگارش درآمده بود؟
آنطور که آقای آقازاده میگفت، وقتی نجفی به او زنگ زده و او نزد نجفی رفته بود، نجفی ساکها را به او داده، اما گفته بگذار ساک قهوهای بماند تا یک یادداشت برای زهرا بنویسم. آقازاده گفت حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه طول کشید تا متن به نگارش درآمد. این دستنوشته ۷ صفحه با خط خوش و مرتب است. مگر اینکه هنر نجفی باشد که در آن وضعیت بتواند با حواس جمع و به این دقت، ظرافت و خوشخطی یادداشت نوشته باشد. محتوای این دستنوشته درمورد ابتدای آشنایی او با استاد، ارتباطاتش با او و ارتباط مقتول با دستگاههای امنیتی و فشارهایی بود که او وارد میکرده تا نهایتا منجر به قتل او شده است.
گوشی مرحوم استاد، سند مسکوت
**گفته شده پس از قتل، آقای نجفی گوشی همراه مرحوم استاد را برداشته و از محل خارج شده است. آیا او مستنداتی از مکالمات و ارتباطات خارج از عرف مرحوم استاد داشته یا دارد؟
ادعای آقای نجفی درمورد این ارتباطات قبل از قتل بوده است. مستنداتی هم ارائه کرد و در تلویزیون نیز گفت. اما درخصوص گوشی مرحوم استاد، متاسفانه هیچ تحقیقی صورت نگرفت. حتی خواستیم ارتباطات استاد با افراد مختلفی که ادعا شده بود از پیامکها استخراج شود، اما فقط پیامک شب اتفاق را استعلام کردند و البته مطالبی نیز در آن بود.
در مورد ماجرای هتل لاله تحقیق صورت نگرفت
**ماجرای هتل لاله در این پرونده بازنگری شد؟
اینها مسائلی است که باید درمورد آن تحقیق میشد، اما متاسفانه نه در زمان وقوع این اتفاق و نه پس از آن، هیچگونه تحقیقی صورت نگرفت.
فساد، بزرگترین چالش شهرداری
**از پرونده فساد اقتصادی شهرداری تهران که نجفی به مقامات قضایی ارجاع داده بود، اطلاع دارید؟
آقای نجفی مدیر شایستهای است؛ در ۲۸ سالگی رئیس دانشگاه صنعتی، در ۳۰ سالگی وزیر علوم، در ۳۵ سالگی وزیر آموزش و پروش بود، علاوه بر اینها، او رئیس سازمان برنامه، سازمان میراث فرهنگی و جهانگردی نیز بود. در این دوران انسانی مدیر، پاکدست و موفق بود که کسی نتواست در طول ۴۰ سال خدمت او کوچکترین نقطه ضعفی اعم از اخلاقی، مدیریتی و مالی در او پیدا کند. در طول مدتی که به این پرونده رسیدگی میکردم صدها معلم با من تماس گرفته و دعا میکردند و اصرار داشتند که بایستی به آقای نجفی کمک شود. نجفی وقتی به شهرداری تهران آمد براساس سبک میدیریتی قدیمش، بزرگترین چالش شهرداری را فساد عنوان کرد و گفت اگر بتوانم با فساد مبارزه کنم و ریشه فساد را در شهرداری از بین ببرم، میتوانم قدم نخست را برای مبارزه با فساد در نظام اداری بردارم. فسادهای چندصدمیلیاردی و ویلاهای آنچنانی در لواسان و شمال تهران و... ازجمله مفاسدی است که همه از آن مطلعیم. کوچکترین نکتهای از هیچیک از این فسادها به نجفی نمیچسبد. او مبارزه با فساد را آغاز کرد و در دادسرا هم مطرح کرد که این مقدار پرونده با فلان میزان فساد را به دستگاه قضایی داده است. چرا دستگاه قضایی که ساعت ۱۲ شب حکم جلب شهردار را به علت رقص دختران ۸ ساله در برج میلاد صادر میکند، پس از گذشت ۱ سال به این پروندهها رسیدگی نکرده است؟ کاش قوه قضاییه نتیجه مبارزه با این فساد را اعلام کند.
چگونه برای پرونده قتل، ۳ روزه کیفرخواست صادر شد
**به نظر شما آیا رسانهها و بهخصوص صداوسیما در واکنش افکار عمومی و دشوار کردن وضعیت آقای نجفی در این پرونده ازجمله بازداشت او پس از تامین قرار وثیقه نقش داشتند؟
دستگاه قضا تابع افکار عمومی نیست. کمااینکه وقتی در دادسرا اعتراض داشتیم که چگونه برای پرونده قتل ۳ روزه کیفرخواست صادر میشود، طبق قانون حداقل ۲ ماه بایستی متهم به قتل را جدا نگه داشت تا تحقیقات صورت بگیرد، آلت قتاله باندرول و ضمیمه پرونده شود نه اینکه دست خبرنگار صداوسیما قرار گیرد و... برای صحبتهای ما ارزشی قائل نشدند و هیچ تحقیقی صورت نگرفت. سرپرست دادسرا و معاون دادستان در پاسخ به این اعتراض ما، به تحت فشار قرار گرفتن از سوی افکار عمومی اشاره داشتند. اما واقعا چه کسی افکار عمومی را به این سمت و سو کشاند؟ در کدام پرونده قتل، متهم پیش از اینکه بازپرس را ببیند، در صداوسیما مصاحبه میکند و سیر تا پیاز قضیه را اعلام میکند؟!
امیدورام نجفی هرچه سریعتر آزاد شود و اگر خلافی مرتکب شده است، غیرعمد بودن آن ثابت شود. او هزینهاش را پرداخته و بایستی بتواند به زندگی بازگردد.