مهدی قرآنی
مردان پرایدسوار
صدای تلق و تلوق و خرناسهای موتور تراکتور جای هیچ صدای دیگر را برای شنیدن باقی نمیگذاشت. مرد کشاورز مثل هر روز راهی زمین زراعی اش بود تا کار ناتمامش را تمام کند. خورشید تقریبا بالا آمده بود و گرمای ناچیزی را در فضای بیابان پخش میکرد. بعد از پیچ، دو مرد جوان را دید که با فردی دیگر گلاویز شده اند. با آنها فاصله داشت و چشمانش نمیتوانست چهره هایشان را تشخیص بدهد. در قاب تصویر این درگیری یک موتور و یک پراید هم وجود داشتند که درست وسط جاده رها شده بودند.
کمی نزدیکتر که آمد متوجه شد دو مرد جوان به جان هم ولایتی اش افتاده اند و تا میخورد او را میزنند. سرعت کند تراکتور مانع از رسیدن به موقع او در صحنه حادثه شد و وقتی به نزدیک هم ولایتی اش رسید که خون از سر و رویش میریخت. دهانش پر از خون بود و مدام خون بالا میآورد. سرش هم شکسته بود و هرکار کرد تا مانع خون ریزی اش بشود، نتوانست.
دو مرد جوان که از دور تراکتور را دیده بودند با همان پرایدی که وسط جاده رها شده بود فرار کرده بودند و حالا مرد کشاورز مانده بود و بدن غرق در خون هم ولایتی اش. با کلی این طرف و آن طرف رفتن بالأخره توانست شماره اورژانس را بگیرد.
هنوز زمانی نگذشته بود که یک آمبولانس به همراه چند خودرو پلیس که از پاسگاه سلطان آباد اعزام شده بودند، پایشان به محل باز شد.
مرد مصدوم بی حال و نیمه جان روی زمین افتاده بود و لباسهای مرد کشاورز هم از خون ریزی هم ولایتی اش خونین بود. مأموران اورژانس مرد زخمی را با خود بردند و تحقیقات اولیه پلیس هم از تنها شاهد این ماجرا آغاز شد.
با چماق او را میزدند
مرد کشاورز هر چه دیده بود را برای پلیس شرح داد و مأموران هم موبه مو اظهارات او را یادداشت و تحقیقات خود را آغاز کردند.
تنها شاهد این درگیری خونین به پلیس گفت: «مرد زخمی قبلا چند مرتبه برایم کار کشاورزی کرده است و او را میشناسم.»
مرد میان سال در پاسخ به سؤال مأموران مبنی بر اینکه چهره متهمان یا شماره پلاک خودروی آنها را به خاطر دارد؟ گفت: «من زمانی رسیدم که آنها پا به فرار گذاشتند و پلاک خودروشان هم مخدوش شده بود و نتوانستم شماره آن را درست تشخیص بدهم»
او حرف هایش را ادامه داد: «از دور دیدم با چماق او را میزدند. دو یا سه ضربه به سرش زدند و با دیدن من پا به فرار گذاشتند. وقتی روی سر هم ولایتی ام رسیدم سرش خون ریزی شدیدی داشت و زخمی عمیق هم روی سرش ایجاد شده بود. سعی کردم تا قبل از رسیدن اورژانس مانع از خون ریزی اش شوم، اما نشد. در همان حین از او پرسیدم که ضاربین را میشناسد، اما او هیچ واکنشی نشان نمیداد و مدام خون بالا میآورد.»
مرگ در طالقانی
تحقیقات این پرونده از سوی مأموران دایره تجسس پاسگاه سلطان آباد مشهد ادامه داشت تا اینکه صبح دیروز مرد زخمی با وجود خدمات پزشکی و مراقبتهای ویژه درمانی به علت خون ریزی شدید و صدمات وارده به سر، جانش را از دست داد و این پرونده بعد جنایی به خود گرفت.
با فوت این فرد موضوع به قاضی ویژه قتل عمد دادسرای مشهد اعلام شد و با دستور بازپرس میرزایی تحقیقات این پرونده بر عهده تیم جنایی پلیس آگاهی قرار گرفت. بنا بر گزارش اولیه پزشکان اورژانس بیمارستان شهید طالقانی، ضربه شدید به سر با شیء سخت علت فوت این بیمار بوده است که به دستور قاضی میرزایی جسد متوفی برای علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
ادامه تحقیقات برای شناسایی قاتل
بازپرس ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه دو مشهد در تشریح جزئیات این پرونده گفت: درگیری مقتول با ضاربان صبح روز پنجشنبه هفتم آذرماه در حومه مشهد و در جاده روستایی در نزدیکی پاسگاه سلطان آباد اتفاق افتاده است. طبق شواهد موجود دو مرد جوان به علتی نامعلوم با چماق به جان مقتول افتاده و او را زیر بار ضربات متعدد چوب میگیرند. قاضی کاظم میرزایی ادامه داد: مقتول که ۵۸ سال دارد سوار بر موتور سیکلت بوده و متهمان نیز با یک خودروی سواری پلاک مخدوش بوده اند. این مقام قضایی بیان کرد: بر اساس تحقیقات اولیه پزشکی قانونی سه ضربه شدید به سر موجب مرگ متوفی شده و هنوز مشخص نیست این دعوا به چه علت رخ داده است. تحقیقات کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی تا روشن شدن ماجرا و شناسایی متهمان ادامه دارد.