صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره روند شکل گیری شورش مسلحانه منافقین

  • کد خبر: ۱۱۳۴۰۰
  • ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۸
اما گروهک ترورویستی منافقین ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ نقاب از چهره برداشتند و اسلحه به روی مردم کشیدند. برای آشنایی بیشتر با زوایای این مسئله گفت و گویی با سلیم صدیقی، کارشناس مطالعات تروریسم داشته ایم. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.

امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز؛ خرداد ماه داغ سال ۱۳۶۰ سپری می‌شد. کشور در آن روز‌ها درگیر جنگ تحمیلی بود. تحرکات منافقین در روز‌های منتهی به تیرماه همان سال رنگی دیگر گرفته بود. پیش از این، گروهک ترورویستی منافقین داعیه دار فعالیت‌های سیاسی به دور از خشونت بودند، اما ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ نقاب از چهره برداشتند و اسلحه به روی مردم کشیدند. برای آشنایی بیشتر با زوایای این مسئله گفت و گویی با سلیم صدیقی، کارشناس مطالعات تروریسم داشته ایم. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.

روند شکل‌گیری ماجرای ۳۰ خرداد ۶۰ را تبیین بفرمایید.

پس از تصویب بررسی طرح بی‌کفایتی سیاسی بنی‌صدر در مجلس شورای اسلامی، منافقین که می‌پنداشتند بهانه و فرصت مناسبی برای اعلام شورش علیه امام (ره) و نظام جمهوری اسلامی به دست آورده‌اند به سرعت به تدارک و آماده‌سازی یک حرکت مسلحانه وسیع و گسترده در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ پرداختند. ۳۰ خرداد روزی بود که طرح عدم کفایت رئیس جمهور در جلسه علنی مجلس به بحث و رأی گیری گذاشته می‌شد.

آن‌ها با صدور اولین اطلاعیه سیاسی‌نظامی و اعلامیه برگزاری تظاهرات در آن روز و اعلان جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی، به اعضای خود دستور اکید صادر کردند که همگی با سلاح سرد و گرم حضور یابند. تیغ موکت‌بری، چاقو، قمه، کاتر گوشت، پیچ‌گوشتی و ... سلاح‌هایی بودند که این گروهک قصد داشت با آن‌ها به قول خودش حال حزب‌اللهی‌ها را حسابی جا بیاورد.

ساعت ۴ بعدازظهر منافقین با سلاح سرد و گرم به جان مردم افتادند و خیابان‌های طالقانی، ولی‌عصر، انقلاب، سهروردی و میدان فردوسی تهران شاهد حملات آنان بود. منافقین فکر می‌کردند قبل از سقوط بنی‌صدر، شهر را به سقوط خواهند کشید و مانع سقوط بنی‌صدر خواهند شد. آن‌ها شهر را در آتش و دود سیاه کردند و ده‌ها نفر را به شهادت رساندند و صد‌ها تن را نیز مجروح ساختند. هرچه نمادی از دین و دین‌داری داشت مورد حمله این گروهک قرار گرفت حتی چهره‌های دختران محجبه از خشم آنان در امان نماند و پذیرای اسید‌های سوزنده آنان شد.

رجوی، سرکرده منافقین، به هوادارانش گفته بود که ظرف چند ساعت، همه پایگاه‌های نظامی را تسخیر خواهد کرد. اما بعد مشخص شد که او در محاسباتش دچار اشتباه شده است. همه آن مانور مسلحانه از ساعت ۴ بعدازظهر شروع شد و اوایل شب شکست خورد.

دلایل اصلی و فرعی ورود منافقین به فاز مسلحانه را چه می‌دانید؟

دلایل اصلی تضاد ایدئولوژیک با حاکمیت و سهم خواهی از نظام بود و دلایل فرعی: دستگیری محمدرضا سعادتی، از اعضای مرکزیت منافقین به دلیل جاسوسی برای شوروی، درگیری‌ها در تجمعات بین حزب‌اللهی‌ها و میلیشیا و ... بود و همه این درگیری‌ها برنامه منافقین با هدف رویارویی با نظام بود.

آیا می‌توان گفت که ورود منافقین به فاز مسلحانه ریشه در مشی ایدئولوژیک آن‌ها دارد و به تعبیری یک نوع آموزه و علم مبارزاتی مبتنی بر ایدئولوژی منافقین است؟‌

می‌توانیم بگوییم بین گروهک منافقین و نظام تضاد ایدئولوژیک بود، زیرا موسی خیابانی از فرماندهان نظامی منافقین دراین‌باره می‌گوید: «ما با محتوای جمهوری اسلامی اختلاف داشتیم و حکایت از تضاد ایدئولوژیک ما با [آیت‌ا...]خمینی و ارتجاع می‌کرد.»

منافقین بر اساس کدام ظرفیت خود دست به اقدام مسلحانه زدند؟

این گروهک مدعی بود نزدیک به ۴۰ درصد ارتش و ۵۰ درصد مردم پشتیبان او هستند. هم‌چنین به پشتیبانی میلیشیا و مردم و همراهی آن‌ها در جنگ چریک شهری دل‌خوش بود.

ماجرای ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ و در نهایت عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری تا چه میزان در اقدام منافقین نقش داشت؟ به تعبیر دیگر، اگر عزل بنی‌صدر اتفاق نمی‌افتاد، آیا ما باز هم شاهد ورود آن‌ها به فاز مسلحانه بودیم؟

از این جهت که میلیشیا در مراسم ۱۴ اسفند تأثیرگذار و این شورش مقدمه‌ای برای ۳۰ خرداد بود، ولی معتقدم اگر این زدوخورد هم اتفاق نمی‌افتاد باز هم منافقین وارد فاز مسلحانه با نظام می‌شدند. اعتقاد منافقین این است که سازمان در مراسم ۱۴ اسفند دانشگاه تهران به یک نقطه عطف رسید و با ادبیات مخصوص به خود می‌گوید: «حوادث ۱۴ اسفند دانشگاه تهران که در آن میلیشیای قهرمان، توطئه چماق‌داران ارتجاع و حزب حاکم را خنثی کرد و آن‌ها را به سختی گوشمالی داد، نه‌تن‌ها در رابطه دو جناح حاکمیت، بلکه می‌توان گفت در کل سیر تحولات سیاسی جامعه یک نقطه عطف شمرده می‌شود.»

آیا ورود منافقین به فاز مسلحانه یک اقدام برنامه‌ریزی‌شده از قبل، دقیق و استراتژیک بود یا اینکه نتیجه یک اقدام واکنش مقطعی و هیجانی تحلیل می‌شود؟

موسی خیابانی، از اعضای مرکزیت و از سرکردگان منافقین، دراین‌باره اعتراف می‌کند: «خط فعلی سازمان، یعنی خط مبارزه مسلحانه ما با ارتجاع، حرکتی خلق‌الساعه، بررسی و پیش بینی‌نشده نبود. بلکه این خط از درون حرکت تقریبا دوونیم‌ساله سازمان تا سرفصل سی خرداد بیرون آمده و ادامه منطقی آن است که در شرایط مشخص خود نیز صحیح‌ترین پاسخ به ضرورت‌های عینی اجتماع و ادامه حرکت انقلابی ما بود.» بعد‌ها مسعود رجوی نیز به برنامه‌ریزی برای رویارویی مسلحانه منافقین اشاره می‌کند.

استراتژی منافقین درباره تشکیل ارتش میلیشیا و تقویت این ارتش در اواخر سال ۵۹ تا چه میزان زمینه‌های ورود سازمان به فاز مسلحانه را ایجاد کرد؟

تشکیل میلیشیا یا همان شبه‌نظامیان که به نیروی مسلحی گفته می‌شود که از «شهروندان عادی» تشکیل شده باشند از سوی منافقین برای ورود به فاز مسلحانه مهم بود. این گروهک چندبار تشکیل میلیشیا را باعث وحشت نظام می‌دانست.

آیا ورود منافقین به فاز مسلحانه را می‌توان یک رویکرد دقیق و حساب‌شده به زعم آن‌ها دانست یا بیشتر یک توهم دست‌یابی به قدرت بود؟

رویکردی دقیق و حساب‌شده بود. منافقین این حرکت را این‌گونه توجیه می‌کنند: «با توجه به حرکات سیاسی سازمان از فردای ۲۲ بهمن در مقابل مواضع و حرکات و عملکرد‌های رژیم و رویداد‌ها و تحولات جامعه، در فردای ۳۰ خرداد به نقطه‌ای رسید که ما از ورود در مبارزه قهرآمیز ناگزیر بودیم. یعنی این نقطه را ما به‌تن‌هایی و از پیش خودمان، از روی گرایش‌ها و تمایلات ذهنی‌مان تعیین نکردیم، بلکه مجموعه تحولات دوونیم‌ساله جامعه آن را رقم زد و به‌خصوص این خود ارتجاع بود که آن را تعیین کرد و ما در آن نقطه فقط در معرض یک انتخاب قرار گرفتیم.

این انتخاب در واقع انتخابی بود بین تسلیم شدن به ارتجاع و رها کردم مردم و انقلاب و دست شستن از اصول و اعتقادات و ارزش‌ها و آرمان‌های سازمان و یا رویارویی قهرآمیز با ارتجاع؛ و ما در مجموع از این انتخاب هم ناگزیر بودیم و هر گونه تعلل یا به تأخیر انداختن آن دیگر موجب ضربات مهلک به سازمان یا دست‌کم یک عقب‌افتادگی استراتژیک می‌شد که معنای آن هم با توجه به موقعیت آن زمان سازمان، در واقع از دست دادن بسیاری از دستاورد‌های انقلاب بود که مسئولیت آن هم مستقیما متوجه ما می‌شد.»

چه برآورد و تحلیلی موجب شد که منافقین تصور کنند اگر اقدام مسلحانه کنند مردم با آن‌ها همراهی خواهند کرد و این همراهی موجب سرنگونی نظام خواهد شد؟

یکی از برنامه‌های منافقین بعد از پیروزی انقلاب سرمایه‌گذاری روی مردم و در اختیارگرفتن این ظرفیت برای پیشبرد اهدافش بود. بنا به اعتراف خودشان، پس از انقلاب این خط را دنبال می‌کردند و می‌گویند: «اما خط ما در آن دوونیم‌ساله چه بود؟ با توجه به مجموعه شناخت‌هایی که ما از ماهیت و بافت رژیم داشتیم و بر اساس ماهیت و هویت ویژه خودمان و موقعیت سازمان در فردای انقلاب، خط ما این بود که تا آنجا که ممکن و مقدور است، ضمن یک حرکت و مبارزه مسالمت‌آمیز، سازمان، اهداف، آرمان‌ها و برنامه‌های خود را به میان توده‌های مردم ببریم و پایگاه اجتماعی‌مان را در بین توده‌های مردم گسترش بدهیم.»
اعتقاد داشتند پس از دو سال و نیم مردم با آن‌ها همراه هستند و حوادث قبل از ۳۰ خرداد، مانند ۱۴ اسفند، و سخنرانی مسعود رجوی در امجدیه و شرکت تعدادی از مردم در کلاس‌های ایدئولوژی منافقین آن‌ها را به اشتباه انداخت.

اگر ورود منافقین به فاز مسلحانه را در راستای مطالبه و سهم-خواهی‌اش از انقلاب تحلیل کنیم، آیا درست است؟

منافقین هیچ گونه نقشی در پیروزی انقلاب نداشتند، زیرا اساسا حرکت حضرت امام خمینی (ره) و یاران ایشان مبتنی بر روشنگری مردم و حرکت‌های مسالمت‌آمیز بود و منافقین معتقد به حرکت‌های مسلحانه و خشن بودند. حتی در دیداری که اعضای این گروه قبل از انقلاب با حضرت امام (ره) داشتند ایشان حرکات مسلحانه را نفی فرموده بود. با این حال و پس از پیروزی انقلاب، حتی پس از اینکه مردم به آن‌ها در انتخابات رأی ندادند، معروف است که شهید بهشتی پیشنهاد داده بود شهرداری تهران را به مسعود رجوی بدهند که رجوی گفته بود اگر شهرداری خوب است، خود ایشان شهردار شود!

اتفاقات ۳۰ خرداد سال ۶۰ را می‌توانیم چه بنامیم؟ حادثه بود یا اتفاقاتی نظیر توطئه، کودتا، اغتشاش، ناآرامی، درگیری، اقدام مسلحانه یا ...؟

بنده این حرکت را اقدامی مسلحانه می‌دانم هم‌چنان‌که خود این سازمان از این حرکت به «آغاز مبارزه انقلابی مسلحانه» یاد می‌کند.

تبعات داخلی و خارجی اقدامات مسلحانه منافقین که از ۳۰ خرداد ۶۰ آغاز شد چه بود؟

از آن بابت که نزدیک ۹ ماه بود که کشور وارد یک جنگ خانمان‌سوز تحمیلی شده بود، آثار واقعه سی خرداد و حرکت تروریستی منافقین هم از داخل مخرب بود هم از خارج کشور. در همین زمان که می‌بایست نیرو‌های نظامی و امنیتی ما تمام توان خود را برای جنگیدن با دشمن خارجی صرف می‌کردند، مجبور به دفاع و پیگرد منافقین تروریست در داخل کشور هم بودند؛ دشمنی خودی. شهادت بخش اعظمی از نیرو‌های انقلابی و رواج رعب و وحشت در کشوری با حکومت نوپا و تباه شدن آینده تعدادی از جوانان مستعد در پی جذب به این گروهک از جمله آثار مخرب داخلی آن است. از سوی دیگر، حضور منافقین در اروپا و بعد از آن در عراق پس از ۳۰ خرداد ۶۰ و در بحبوبه جنگ و همراهی با رژیم بعث عراق در آن سال‌ها مشخص است که چه تأثیری می‌توانست داشته باشد، آن هم زمانی که بیشتر دولت‌های غربی و عربی با حکومت تازه‌تأسیس در ایران سرسازگاری نداشتند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.