طوبی اردلان | شهرآرانیوز؛ هوا خیلی گرم است و اخبار شبکههای مختلف هم هر ساعت با اعلام دمای هوا، مدام بر آتش این اتفاق میدمد. با این همه، خوش به حال آدم عصر امروزی که میتواند برای ساعاتی هم که شده، از تَف کوچه و خیابانهایی که آفتاب تیغ از نیام برکشیده، مدام بر پیکره اش میتابد و بریانش میکند، بگریزد و در پناه خانه اش، زیر خنکای باد کولر یا پنکه بنشیند، آب یخ تگری بنوشد و هر وقت دلش خواست با لباسی نازک و نخی بر تن، حلاوت دما را کم کند، اما همین امکانات ساده، در یک قرن گذشته، دُر کمیاب و گنج نایابی بوده است که بیشتر اغنیا مییافتند و عوام از آن محروم بودند. پیش تر، درباره اختراع پنکه و کولر یا یخچالهای امروزی شنیده ایم، اما روایت همین پوشاکی که مردم امروز به بهاری، تابستانی، پاییزی و زمستانی تقسیمش میکند و برایش بی نهایت تنوع قائل هستند، ماجرایی دارد به شگفتی همان گوهر شب چراغی که نایافتنی بوده است.
پوشاک برای مردم، تا یک قرن پیش، شبیه فرمولی بوده است که همه باید بی کم وکاست آن را رعایت میکرده اند و مثل امروز، مدلها آن قدر فراوانی نداشته که هرکسی بتواند هر چه دلش میخواهد، بپوشد. اسناد میگویند پوشاک ایرانیها پیش از قاجار و آشنایی سلطان صاحب قران با مظاهر غربی، اغلب برای مردان شامل کلاه نمدی، شال، زیرپیراهنی، کمری، قبا (کت بلندی که تا روی زانو میرسیده) و شلوار گشاد بوده که نوع پارچه آن، بسته به وسع مالی میتوانسته ابریشم، کتان، چیت یا کرباس باشد.
«ادوارد اسکات وارینگ» در بخشی از شرح سفرش به ایران در توصیف لباس مردان و زنان ایرانی مینویسد: «لباس مردان ایرانی عبارت اند از یک زیرجامه و پیراهن. زیرجامه یک نوع شلوار فراخ است از پارچه ابریشمی، ولی در فصل تابستان از پارچه کتانی استفاده میکنند. پیرهن هم تن پوشی است که آن را روی شلوار میپوشند. ارخالق هم قبا یا خرقهای است که از نوعی پارچه زیبا، نفیس و گران بها دوخته و آن را روی لباس میاندازند. پوشش خانمهای ایرانی هم معمولا یک پیراهن سفید و یک زیر جامه است که لباس اصلی آنان را تشکیل میدهد. شلوار زنان هم از یک نوع مخمل ضخیم یا از پارچهای ابریشمی به شکل پف دار و گشاد دوخته میشود، اما آنان گشادی شلوار را برای پوشش بیشتر در ساقها با بستنِ بندی محکم میکنند.»
این پوشش پس از سفر نخست ناصرالدین شاه به فرنگ و تماشای لباسهای فرنگی در حرم سرا و اندرونی او به مرور تغییر میکند، آن چنان که در اواخر دوره قاجار، لباس بانوی ایرانی شامل بلوز، شلوار و کت و شلیته کوتاه میشده که شلیتهها برگرفته از دامن بالرینها در فرنگ بوده است. ناگفته نماند سبک این لباسها در شهرهای مختلف تقریبا یکسان بوده و تنها در تزیینات و گلدوزی لباس یا اندازه گشادی شلوار و نوع پارچه دامن از یکدیگر متمایز میشده اند.
لباسهای بانوان مشهدی دارای روبانهای تزیینی در لبه لباس و دامن و نقش گلدوزی پیراهن نیز بیشتر گل سرخ و انار بوده است. همچنین در مشهد، معمولا دامن را گلدوزی نمیکرده اند و شلیتهها را از پارچههای ساده و یکرنگ میدوخته اند. در این دوران، لباس بانوان در بیرون از خانه شامل چادر و روبنده هم میشده است.
این پوشش در اواخر دوره قاجار دستخوش تغییــــــرات اندکی میشود. مرحوم غلامحسینبقیعی در کتاب «مزار میر مراد» درباره پوشش مردان این دوره مینویسد: «لباسها از کرباس و چیت است. مردان مندیل، کمرچین مشکی با یک تنبان سیاه معروف به تنبان علی اکبری پا میکنند.»
با ورود ایران به قرن چهاردهم و تلاش برای توسعه، پیشرفت شهر به نفع خیابان کشی و حذف باغها و درختان، رواج اتومبیلها و ایجاد کارخانجاتی که همه به گرمای هوا دامن میزدند، در کنار تغییر سبک زندگیها و ورود مردان و زنان به مشاغل اداری و دولتی و صرف اوقات بیشتر در بیرون از خانه سبب شد لباسهایی که قرنها تابستانها و زمستانها را تاب میآورده است، تغییر کند. البته که قانون لباس متحدالشکل رضاخانی در دامن زدن هر چه بیشتر به این تغییرات را نباید از قلم انداخت. این گونه است که میبینیم مشهدیها در اوایل دهه دوم قرن ۱۴ خورشیدی به دنبال لباسهایی متناسب با فصول مختلف سال هستند و از قضا این موج در تابستان آغاز میشود.
نخستین این اعلانها را اداره بلدیه پس از وزیدن باد بسیار گرمی موسوم به باد سام در مشهد، در روزنامه طوس به تاریخ ۹ تیر ۱۳۱۴ اعلام میکند و دوخت لباس تابستانی برای پاکبانان را به مناقصه میگذارد: «اداره بلدیه. کلاه و گیوه و پارچه وطنی تابستانی مأمورین تنظیف را با اجرت دوخت به شرح ذیل اعلام میدارد. ۱-پارچه وطنی دکتال (یاجیم) ۱۲۷۵ ذرع، ۲- کلاه نمدی تمام لبه ۲۶۰ عدد، گیوه ۲۶۰ زوج. شرکت کنندگان پیشنهادات خود را برای یک یا کلیه اقلام فوق در پاکت بسته لاک و مهر شده به ضمیمه دویست ریال وجه نقد یا چک بانک با ذکر جمله (راجع به مناقصه لباس تابستانی و گیوه و کلاه مأموران تنظیف) با تاریخ دوشنبه ۱۶ تیرماه به محاسبات بلدیه تسلیم و قبض رسید دریافت دارند.»
پس از این است که با افزایش تقاضای البسه ای، چون پیراهن و مانتوی تابستانی، تلاش برای وارد کردن قماشهایی از جنس حریر، کتان و نخ نیز فزونی می گیرد؛ زیرا کارگاههای پارچه بافی مشهد و کارخانه نخریسی که به تازگی راه افتاده بوده اند، در ابتدا تنها میتوانسته اند پارچههای پشمی و تیره تولید کنند.
همین است که شرکت سهامی قماش خراسان در اوایل قرن گذشته، تصمیم میگیرد در قبال صادرات پوست و پنبه که به وفور در خراسان وجود داشته است، پارچههایی از روسیه و ژاپن وارد کند. برای نمونه روزنامه بهار در تیر ۱۳۱۴ مینویسد: «به جهت تأمین احتیاجات حوزه ایالتی خراسان به قماش روسی در ظرف ماههای تیر، مرداد و شهریور به این وسیله از عموم علاقهمندان دعوت میکند درخواست خود را در پاکت سربسته به عنوان هیئت مدیره شرکت ایالتی قماش خراسان به دفتر شرکت که محل موقتی آن در عمارت بانک محترم ملی مشهد میباشد، تسلیم نموده، رسید دریافت دارند.»
این روزنامه روز ۲ مرداد همین سال نیز با چاپ اعلانی از سوی شرکت سهامی قماش، حوزه ایالتی خراسان اعلام میکند که دربار باید برای تأمین پارچههای تابستانی و رفع نیاز مردم از تمام ممالک پارچه وارد کند: «به جهت تأمین مصرف قماش تمام مملکت در ظرف سال اقتصادی ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۵ اخیرا میزان احتیاجات حوزه ایالتی خراسان را از هر نوع قماش وارده از ممالک مختلفه خواسته است.»
در ادامه این موج و افزایش درخواست برای پوشاک تابستانی، با مد شدن کفشهای تابستانی، روزگار گالشها و گیوههای قدیمی نیز به پایان میرسد. نخستین اعلان برای این کفشها را کفاشی «۱۷ دی» منتشر کرده و در آگهیهای مختلفی توضیح میدهد: «بانوان، آقایان، باز هم کفاشی ۱۷ دی. چنانچه در شمارههای قبل به نظر خوانندگان گرام رسیده است، کفاشی ۱۷ دی از هر قبیل سفارشات کفش مردانه و زنانه تابستانی با قیمت مطابق مدل و محکم در اسرع وقت دوخته و تقدیم مشتریان محترم مینماید و در دستمزد برای عموم صدی ده و برای دانش آموزان صدی پانزده، تخفیف قائل شده است. نشانی: فلکه جنوبی جنب سرای سلطانی.»
با فصلی شدن لباس ها، بازار دو شغل خیاطی و اتوکشی هم رونق فراوان میگیرد، آن چنان که هر خیاط خانه و اتوکشی بر آن میشود با کلمات زیبایی که در قسمت آگهی جراید مینویسد، مشتری جذب کند. آن چنان که بسیاری از خیاط خانهها ادعا میکنند که مدرک خیاطی شان را از اروپا گرفته اند و میتوانند به روزترین مدلهای پیراهن، کت و دامن، روپوش و مانتو را بدوزند.
آگهیهای زیر نمونه آنچه بیان شد، است: «مغازه خیاطی طباطبایی، دیپلمه از مدرسه عالی خیاطی پاریس. متخصص در دوخت و برش البسه مردانه و زنانه با مدارک رسمی تحصیلی که سابقا به طور موقت در خیابان خسروی بود، به خیابان پهلوی جنب کافه اتحاد انتقال یافت و آماده دریافت سفارشات شما مشتریان عزیز است.» و این: «خیاطخانه ژورنالیست در اول خیابان خسروی مقابل عمارت چهارطبقه، توسعه مهمی به وضعیات خود داده، حاضر و داوطلب است که هر قسم سفارشی راجع به ملبوس تابستانی و زمستانی بانوان از قبیل مانتو، کت و دامن، لباس شب، پیراهن و بلوز و پالتو را برابر آخرین مدل با نهایت قشنگی دوخته و به قیمت مناسبی تقدیم مشتریان محترم نماید.»
البته رونق خیاط خانهها تنها در زنانه دوزیها خلاصه نشده است و آگهیهای چاپ شده در جراید قدیمی نشان میدهد که پیراهن دوزیهای مردانه نیز کارشان سکه بوده است: «پیراهن دوزی رضوی واقع در اواسط خیابان شاهرضا اخیرا مغازه خود را توسعه بسزایی داده با بهترین و مدترین و قشنگترین برش و دوختی، پیراهن و ... را حاضر نموده با گرفتن دستمزد کمی تقدیم مشتریان عظام مینماید.»
ناگفته نماند که روی آوردن مردم به ویژه بانوان به پوشیدن پیراهن و مانتو تنها به دلیل گرمی هوا نبوده است و پس از دی ۱۳۱۴ و تصویب قانون کشف حجاب، زنانی که ناچار بوده اند در بیرون از خانه کار کنند تصمیم میگیرند با پوشیدن مانتو و پیراهنهای بلندی که بدن نما نبوده است، پوشش خود را حفظ کنند. بعدها چادرهای رنگی هم به این پوشش اضافه شد.