صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره ترویج مهر مادری و خانواده‌دوستی در جامعه | اولویت زندگی ما شادی است

  • کد خبر: ۱۱۸۵۲۵
  • ۰۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۷
۲۵ ذی‌حجه و روز تکریم خانواده بهانه‌ای شد تا خواهران بیانی از روز‌هایی بگویند که به ترویج مهر مادری و خانواده‌دوستی در جامعه می‌پردازند.

لیلا جان‌قربان | شهرآرانیوز؛ ساعت حدود ۲ ظهر است. زنگ طبقه سوم را می‌زنم. خانمی باعجله در را برایم باز می‌کند. آسانسور از طبقات بالا می‌رود. هیچ صدایی نمی‌آید. حتی از پشت در هم صدایی به گوش نمی‌رسد. انگارنه‌انگار یازده بچه قد و نیم‌قد در این خانه هستند! در می‌زنم. باز که می‌شود، به چند دهه قبل می‌روم و تازه می‌فهمم دلیل این سکوت چیست!

روبه‌رویم درست وسط پذیرایی سفره‌ای پهن است که بچه‌های قد و نیم‌قد دور آن نشسته‌اند. یکی از مادران مشغول تقسیم غذا برای بچه‌هاست. یکی از بچه‌ها می‌گوید فقط آب خورشت می‌خورد. آن یکی گوشت بیشتر می‌خواهد. یکی دنبال ته‌دیگ است و این وسط مادر باحوصله برای تک‌تک آن‌ها غذا می‌ریزد. این کارش که تمام می‌شود، مشغول غذا دادن به یکی از بچه‌های کوچک‌تر می‌شود. تازه غذای بچه‌ها که تمام می‌شود، خودش و دو خواهر دیگرش که تا قبل از این مشغول نگهداری از بچه‌های کوچک‌تر و جمع‌وجور کردن اطراف بودند، مشغول غذا خوردن می‌شوند. البته اگر بچه‌ها که حالا غذایشان تمام شده‌است، بگذارند!

ماجرا چیست؟

خواهران بیانی زنانی اجتماعی، همسرانی قانع و مادرانی سخت‌کوش هستند که سبک‌زندگی خود را بر پایه علوم اسلامی چیده‌اند. آن‌ها بیش از شش سال است در مجموعه تربیتی حضرت‌روح‌ا... مشغول آموزش و ترویج خانواده‌مداری هستند. معصومه بیانی، خواهر بزرگ‌تر، مدیریت مدرسه در مسجد این مجموعه را برعهده دارد و دو خواهر دیگر به عنوان مربی با او همکاری می‌کنند. این سه خواهر یازده فرزند دارند و به این مادری افتخار می‌کنند. همسران آن‌ها نیز در این مسیر همراه و مشوق آن‌ها هستند.

مسیر مشخص است؛ چرا گم شویم؟

معصومه که خواهر بزرگ‌تر است سرحرف را از مکانی آغاز می‌کند که حلقه گمشده زندگی امروز‌های ماست. «بنابر فرمایش پیامبر (ص)، تعلیم و تربیت باید در مساجد باشد و حلقه‌های آموزشی باید در این مکان برپا شود. آموزش در مسجد و فراگیری علوم از این مکان مقدس قطعا بر روند زندگی بچه‌ها تأثیر بسزایی خواهد گذاشت. برای همین، من و خواهرانم برنامه اصلی‌ای که در پیش گرفته‌ایم آموزش بچه‌های خودمان از مسجد و ارائه آموزش به دیگران از همین مکان است. آموزش‌ها سازمان‌یافته‌تر و بر پایه مبانی علوم قرآنی هستند.

دانش‌آموزان دیگر دروس را هم فرامی‌گیرند، اما آنچه در نهایت برای آن‌ها باقی می‌ماند، علومی است که گره‌گشای زندگی آن‌هاست. علاوه بر این، سیستم آموزشی در مساجد این‌گونه است که بچه‌ها در همه لحظات زیر نظر مربی هستند. حتی زنگ تفریح آن‌ها هم همراه با مربی است و همه برنامه‌ها حتی اردو‌ها همراه با مربی و آموزش است. از طرفی دیگر، خیال خانواده‌ها هم جمع است که بچه هر چیزی را در این مسیر یاد نمی‌گیرد، زیرا خانواده‌هایی در مسجد رفت‌و‌آمد می‌کنند که سطح اعتقادی یکسانی دارند. همین سطح باعث می‌شود بچه در مسجد هر چیزی را یاد نگیرد.»

پرورش حافظ قرآن

زهره نیز که همسرش مؤسس این مجموعه تربیتی است، با خواهرش هم‌عقیده است. او به دنبال تربیت فرزندانی است که حافظ قرآن باشند. «بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب، باید حافظ قرآن پرورش دهیم. همه کار‌ها در کنار قرآن است. حفظ و مرور و مباحثه در همین مسجد انجام می‌شود و بچه‌ها در خانه فقط صوت گوش می‌دهند. همین گوش کردن به قرآن در خانه باعث شده‌است خیلی از خانواده‌ها هم جذب قرآن شوند و حفظ را شروع کنند.

ما بچه‌هایی داشتیم که تا کلاس چهارم حتی یک آیه از قرآن را حفظ نکرده بودند، اما یک سال اینجا کار کردند و حافظ جزء سی‌ام شدند. در زندگی چه چیزی ارزشمندتر از این است که آدم وقت خود را برای آن بگذارد؟ خیلی وقت‌ها وقت بچه‌ها صرف آموزش مباحثی می‌شود که در آینده آن‌ها هیچ نقش مؤثری نخواهد گذاشت. عمر ما و بچه‌های ما می‌گذرد و چه بهتر که در راه صحیح و با استفاده و بهره مفید بگذرد. الان دختر پنج‌ساله خواهرم از وقتی سر کلاس با بچه‌های پیش‌دبستانی می‌نشیند، بیست سوره حفظ کرده است.»

مسیر خانواده

ریحانه کوچک‌ترین دختر خانواده که اکنون مادر چهار فرزند است، به نقش خانواده در تربیت بچه‌ها و تأثیر آن‌ها اعتقاد دارد. «بچه‌های ما آن چیزی می‌شوند که ما هستیم، نه آن چیزی که می‌خواهیم. نمی‌شود بچه قرآن‌خوان و حافظ خواست، ولی در خانه اصول اعتقادی را رعایت نکرد. برای ما مهم است که بچه‌ها در چه محیطی بزرگ می‌شوند. اگر خانواده خوب باشد، بچه هم خوب بزرگ می‌شود، ولی زمانی که وارد مدرسه و اجتماع شد، از اطرافیان یاد می‌گیرد و نقش دوستان را نمی‌شود انکار کرد.

همه ما فضای مهدکودک و مدرسه را تجربه کرده‌ایم و می‌دانیم دوست تا چه اندازه تأثیر می‌گذارد. برای همین، در خانواده خودمان تلاش می‌کنیم، راه را به بچه‌ها نشان می‌دهیم و با آن‌ها در چالش‌ها همراهی می‌کنیم. اجازه داده‌ایم خودشان انتخاب کنند و هیچ اجباری در کار نبوده است، ولی از دور مراقب آن‌ها بوده‌ایم. اعتقاد داریم که مسیر اصلاح بچه‌ها از خانه و خانواده می‌گذرد و ما روی آن‌ها اثر می‌گذاریم.»

خواهرش، معصومه، با مثالی حرف او را ادامه می‌دهد. «سالی که وارد مدرسه مسجد شدم، زینب من سه‌ساله بود. هنوز سوره‌های قرآن را به او یاد نداده بودم و فقط سر برنامه صبحگاه که با بچه‌ها آیةالکرسی می‌خواندیم، او هم بود و این آیه‌ها را حفظ کرده بود. برای خودم این موضوع واقعا عجیب بود که بچه توانسته بود با مجاورت و همراهی، بدون آموزش فقط با گوش‌کردن حفظ شود. این تأثیری است که محیط بر بچه‌های ما می‌گذارد و باید مراقب آن باشیم. خیلی از بچه‌ها متأسفانه از همین محیط چیز‌هایی را جذب می‌کنند که ذهن آن‌ها را تخریب می‌کند و آینده‌ای برایشان نخواهد داشت. ما سعی می‌کنیم از همان دوران بارداری، همه‌چیز را رعایت کنیم و با توسل به ائمه (ع)، این بچه‌ها بزرگ می‌شوند.»

بدون فاصله

آن‌ها برای رسیدن به آنچه به آن اعتقاد دارند و پرورش فرزندانی صالح، بسیار تلاش می‌کنند و مادرانی خستگی‌ناپذیر هستند. زهره اعتقاد دارد بچه‌ها باید در کنار مادران خود بزرگ شوند و مادری لذتی دارد که به همه سختی‌هایش می‌ارزد. «به نظر من و خواهرهایم، بچه باید با مادرش بزرگ شود. برای همین، حتی در زمان آموزش هم کنار بچه‌ها بوده و از آن‌ها فاصله نگرفته‌ایم. این حرف را هم که بچه‌داری سخت است اصلا قبول نداریم. مگر مادران ما با چندین بچه زندگی نکردند؟! خود ما هفت بچه بودیم و مادرم همیشه با صبر و حوصله در کنار ما بود.»

اولویت با شادی

ریحانه حرف‌های خواهرش را تأیید می‌کند. «همراهی همسران مهم است. اگر آن‌ها نباشند، با چهار تا بچه کارکردن و حضور در جامعه برای ما واقعا ناممکن است و این همکاری خیلی مهم است. شاید خانه ما مثل خیلی از خانه‌ها از تمیزی برق نزند، ولی باید ببینیم که اولویت در زندگی چیست. شادی اولویت زندگی ماست و از آنچه داریم راضی و قانع هستیم، آن‌قدری که ما از زندگی راضی هستیم، خیلی‌ها که بیش از ما دارند از زندگی راضی نیستند. مدام می‌نالند و از شرایط راضی نیستند و زندگی شادی ندارند. ما از آنچه داریم لذت می‌بریم و وقتی برای افسرده شدن و ناراحتی نداریم. خیلی‌ها با وجود شرایط مساعد اقتصادی، از زندگی راضی نیستند و شاد زندگی نمی‌کنند، اما ما با همه حداقل‌ها و محدودیت‌ها خوشحالیم و این خوشحالی نشئت‌گرفته از اعتقاداتی است که به آن پایبند هستیم و به آن‌ها عمل می‌کنیم.

از طرفی، قناعت در زندگی خیلی مهم است. ما به دنبال زرق و برق و تجملات در خانه نیستیم. انواع ظروف تزیینی در خانه ما جایی ندارد. امروز را فدای فردایی که نمی‌دانیم چه خواهد شد نمی‌کنیم. من امروز می‌توانم مادر شوم، ولی معلوم نیست چند سال بعد که خانه خریدم باز هم بتوانم. نمی‌شود تا وقتی خانه‌دار نشویم فرزندآوری را نادید بگیریم. برای خودمان اولویت‌بندی داریم و پولی را که به دست می‌آوریم برای زندگی شاد خرج می‌کنیم. خیلی‌ها سؤال می‌کنند که شما چطور زندگی می‌کنید، ولی واقعا همیشه رسیده است و مشکلی نداشته‌ایم. امروز را زندگی می‌کنیم و اعتقاد داریم هر چیزی به وقت خودش به ما خواهد رسید.»

اعتماد به خدا

معصومه ساده‌زیستی را شرط زندگی شاد می‌داند و اعتقادات مذهبی را پایه و بنیان تعاملات خانوادگی سالم قرار داده است. او معتقد است در مسیر زندگی باید به خدا اعتماد کرد. «خیلی‌ها فکر می‌کنند ما به علت داشتن چندین فرزند، زندگی سختی داریم، اما به نظر من، کسانی که از فرزندآوری فرار می‌کنند و می‌کوشند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند آن شادی قلبی را احساس نکرده‌اند، زیرا به خدا ایمان و اعتقاد ندارند. ما به خدا اعتماد کردیم و مادر شدیم.

رزق و روزی بچه‌ها از جایی که دست ما نیست می‌رسد. پدران و مادران ما با شرایط سخت‌تری ما را بزرگ کردند. جالب اینجاست که هرچه تجربه مادری بیشتری داشته باشی، مسیر برای نگهداری بچه‌های دیگر راحت‌تر می‌شود و یاد می‌گیری چطور به امور بچه‌ها رسیدگی کنی. البته مادری واقعا یک ازخودگذشتگی است. به هر حال، باید از خواسته‌های خودت برای بچه‌ها بگذری، اما در نهایت نتایج خوبی دارد. در آینده، همین بچه‌ها از ما نگهداری خواهند کرد، همان‌طور که امروز ما نگران و مراقب آن‌ها هستیم.»

طعم شیرین مادری

ریحانه مادری را دارای طعمی خاص می‌داند که خیلی‌ها اگر بدانند، هرگز از آن دوری نمی‌کنند. «خیلی‌ها طعم مادری را نچشیده‌اند که آن را تجربه نمی‌کنند وگرنه اگر طعم این لذت را بچشند، حتما آن را تکرار خواهند کرد. مادری جنگ نفس و عقل است که خیلی‌ها درگیر آن می‌شوند، اما اگر یک بار آن را عقلانی تجربه کنند، حتما تکرارش می‌کنند. علاوه بر این، بچه‌ها فقط زحمت نیستند. آن‌ها خیلی وقت‌ها حلال مشکلات زندگی هم هستند. خیلی وقت‌ها پیش آمده است که همین بچه‌ها واسطه حل مشکلات ما شده‌اند یا بحث‌ها و ناراحتی‌هایی را که بین من و همسرم پیش آمده است بچه‌ها با حرف‌هایی که می‌زنند حل کرده‌اند.

مثلا همین چند روز پیش که خیلی ناراحت بودم، دخترم آمد و پرسید: «مامان، چرا ناراحت شدی؟!» من برای او توضیح ندادم. چند بار پرسید و جوابی ندادم. روی پایم نشست و جمله‌ای را گفت که من همیشه به او می‌گویم. گفت: «می‌خواهم دختر خوبی باشی و شاد باشی.» همین جمله بچه حالم را تغییر داد و تا خندیدم گفت: «آفرین دختر خوب! دیدی شاد شدی؟!» اگر این بچه در زندگی ما نبود، قطعا ناراحتی ادامه پیدا می‌کرد. اگر زنی بودم که بچه نداشتم، ماه‌ها باید با این غم و ناراحتی زندگی می‌کردم، اما الان طوری شده است که بچه‌ها نمی‌گذارند ناراحتی داشته باشیم و ادامه پیدا کند. شاید اوایل سخت باشد و نگهداری از بچه‌ها زحمت داشته باشد، ولی ادامه کار مادری شیرین است.»

جایگاه ویژه فرزندان در خانه

معصومه مادری را در بارگاه خداوند بسیار ارزشمند می‌داند. او گره خیلی از مشکلات زندگی را با همین عنوان ارزشمند مادری باز کرده‌است. «شاید باور کردن اینکه جایگاه مادری و فرزندآوری پیش خداوند ارزشمند و خاص است سخت باشد، اما حقیقت این است که ما در این زمینه با خدا معامله کرده‌ایم و خیلی از مشکلات به همین واسطه حل شده‌است. خیلی از هزینه‌های زندگی به واسطه همین بچه‌ها حل شده است. شاید باورتان نشود، ولی بچه آوردن از نذر‌های ما بوده‌است. برای همین، هیچ وقت برای بچه‌ها کم نگذاشته‌ایم و سعی می‌کنیم خانه‌ای شاد برای آن‌ها بسازیم.

با بچه‌ها بازی می‌کنیم و برای آن‌ها فضا‌های مختلف می‌سازیم تا رشد کنند. مثلا الان سه سال است که تا ساعت ۲ شب بیدارم و با دخترم بازی می‌کنم. خوابش نمی‌برد. گریه نمی‌کند، ولی بازی می‌خواهد و من پابه‌پایش بیدار هستم و بازی می‌کنیم. برای آن‌ها با مبل‌ها داخل خانه اتاقک می‌سازیم و همراه پدرشان به مهمانی می‌رویم. در حین این مهمانی، خیلی از مباحث را به بچه‌ها آموزش می‌دهیم و خیلی از دغدغه‌های آن‌ها را درک می‌کنیم. بچه‌ها هرکدام فعالیت جانبی‌ای را که به آن علاقه‌مند هستند دارند و تفریح خانوادگی و تعطیلی جمعه برای خانواده، پارک رفتن و برنامه‌های مشابه است که حذف نمی‌شود.»

مادر‌ها در بطن جامعه باشند

آن‌ها علاوه بر اینکه می‌کوشند فرزندان خود را برای ورود به جامعه آماده کنند، تلاش می‌کنند به زنان هنر‌های ساده‌ای برای اشتغال‌زایی را هم آموزش دهند: «خیلی پیش آمده است که ما از خواسته‌های خودمان به خاطر بچه‌ها گذشته‌ایم، ولی از این شرایط ناراضی نیستیم. من مربی روبان‌دوزی هم هستم و سیصد شاگرد دارم. عصر‌ها کلاس آموزش و رفع اشکال مجازی می‌گذارم. خواهر‌ها هم توقع خیاطی و دوخت‌ودوز از من دارند که این را به برنامه‌های هرروزه باید اضافه کنیم. ما می‌توانیم این کار‌های هنری را انجام ندهیم یا اینکه ما می‌توانیم فعالیتی در مسجد نداشته باشیم، ولی اعتقاد داریم که مادران محجبه باید در بطن جامعه باشند و نباید به علت مشغله مادری از دیگر فعالیت‌ها فاصله بگیرند.

تا جایی که توان داریم به این فعالیت ادامه می‌دهیم، زیرا اعتقاد ماست و نشانه‌ای از طرف خداوند در زندگی دیده‌ایم که در این مسیر مانده‌ایم. اعتقاد داریم حتی اگر یک بچه هم از ما چیزی یاد بگیرد و به مسیر درست هدایت شود، برای این دنیا و آن دنیای ما به عنوان باقیات‌الصالحات باقی خواهد ماند. از طرفی هم به بچه‌های خودمان می‌گوییم شما هر کار و هر شغلی که می‌خواهید انتخاب کنید، ولی باید سرباز امام زمان (عج) و حافظ قرآن باشید.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.