وفایینیا | شهرآرانیوز - در چند دهه گذشته زیستبوم نوآور و خلاق در کشورمان مسیری پرفرازونشیب را طی کرده است. گام اول رشد این فضا راهاندازی پارکهای علم و فناوری در شهرهای مختلف کشور بود. پس از آن، مراکز رشد دانشگاهی ایجاد شدند و از حدود ۱۰ سال پیش، سازوکار جدیدی به نام مجموعههای شتابدهنده به این زیستبوم اضافه شد. در چند سال گذشته هم شاهد شکلگیری استارتآپهای مختلف بودیم.
به طور کلی در سالهای گذشته از نظر ایجاد نهادها و زیرساختهای موردنیاز توسعه شرکتهای دانشبنیان و نوآور اقدامات مناسبی انجام شده است، اما در این بین، هنوز به نظر میرسد که بازیگران اصلی اقتصاد کشور یعنی شرکتهای بزرگ دولتی و خصوصی چندان که باید در این حوزه وارد نشدهاند و ارتباط مطلوبی بین اکوسیستم دانشبنیان و بدنه بزرگی از سرمایهداران سنتی کشورمان وجود ندارد.
با توجه به این چالش، رویدادی با همین موضوع در کارخانه نوآوری برگزار شد و در آن، مجتبی بهنام تقدسی، مدیرعامل شرکت صنایع پیشرفته رضوی، میثم روحبخش، دبیر انجمن شرکتهای دانشبنیان خراسان رضوی، و حسام زندحسامی، رئیس بنیاد هفته جهانی کارآفرینی ایران، به بررسی مدل ارتباط مجموعههای نوآور با شرکتها و نهادهای بزرگ اقتصادی پرداختند.
رئیس بنیاد هفته جهانی کارآفرینی ایران
تا امروز وضعیت زیستبوم نوآور و دانشبنیان کشور از نظر ارتباط با سرمایهگذاران سنتی و بزرگ روند چندان مناسبی نداشته است. سالها پیش و زمانی که در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری حضور داشتم، طرحی را با نام «آصا» (آشتی صنعت و استارتآپها) تدوین کردیم، زیرا معتقد بودیم تا زمانی که شرکتهای بزرگ کشور وارد کار نشوند، اکوسیستم استارتآپی آنطور که باید شکل نخواهد گرفت و به موفقیت نخواهد رسید.
با بررسیهایی که در همین زمینه انجام دادیم، متوجه شدیم یکی از بزرگترین مشکلات اجرای چنین برنامههایی نداشتن زبان مشترک میان این دو طرف است. در واقع، افراد حاضر در اکوسیستم نوآور و شرکتهای قدیمی و بزرگ کشور حرف یکدیگر را بهدرستی متوجه نمیشوند. راهحلی که برای برطرف کردن این چالش به ذهن میرسید ایجاد نهادهایی به عنوان واسط نوآوری بود، یعنی مجموعههایی که بتوانند ارتباط مؤثر را بین کسبوکارهای نوآور و شرکتهای بزرگ اقتصادی ایجاد کنند.
به زبان ساده، باید گفت در کشوری که حدود ۸۰ درصد اقتصاد آن در دست نهادهای دولتی است و بزرگترین شرکتهای اقتصادی هم یا متعلق به دولتاند یا به نوعی وابسته آن هستند و جریان اصلی پول در این فضا در گردش است، اگر نتوانیم ارتباط و گفتوگوی درستی میان این بخش بزرگ اقتصاد با اکوسیستم استارتآپی و دانشبنیان برقرار کنیم، حتما انتظار رشد و اثرگذار بودن زیستبوم شرکتهای نوآور بینتیجه خواهد ماند. الان میتوان گفت حدود ۷ هزار شرکت دانشبنیان و ۲ هزار شرکت خلاق برای توسعه و رسیدن به جایگاه مطلوب به این نیاز دارند که در سیستمی همراه با بخشهای اصلی اقتصاد کشور قرار بگیرند.
در این فضا، ایجاد نهادهای واسط فناوری که در میان نهادها و شرکتهای مهم اقتصادی هم دارای وجه باشند، میتواند به عنوان پلی برای ارتباط مجموعههای نوآور با این سرمایهگذاران بزرگ باشد. به همین دلیل، به نظر میسد که باید به سمت ایجاد واسطهای فناوری حرفهایای برویم که از طرفی بتوانند با مجموعههای نوآور و فناور ارتباط مناسبی برقرار کنند و از طرف دیگر، در میان بنگاهها و شرکتهای بزرگ اقتصادی دارای اعتبار باشند.
در بازه زمانیای هم که در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری مشغول کار بودم، تلاش زیادی کردیم در این زمینه کارگزارانی حرفهای را تعریف کنیم، کارگزارانی که در این فضا تجربه کسب کرده و در اکوسیستم اعتبار لازم را به دست آوردهاند، چون داشتن یک مذاکرهکننده برای کسبوکارهایی که قصد دارند با شرکتهای بزرگ یا نهادهای دولتی همکاری کنند خیلی حیاتی است. این کارگزاران میتوانند چنین نقشی را برای اکوسیستم دانشبنیان داشته باشند.
دبیر انجمن شرکتهای دانشبنیان خراسان رضوی
طی سالهای گذشته در مجموعه انجمن شرکتهای دانشبنیان خراسان رضوی با انواع شرکتهای دانشپایه سروکار داریم. بعضی از این شرکتها از نظر اندازه بسیار کوچک هستند و تنها سه یا چهار عضو دارند. برخی دیگر هم به مجموعههایی بزرگ با بیش از صد نفر نیروی کار تبدیل شدهاند. در همان فضای مشخص انجمن، یکی از رسالتهای اصلیای که در سالهای گذشته برای خود قائل شدیم وصل کردن شرکتهای کوچک به مجموعههای دانشپایه بزرگی بود که در عضویت انجمن قرار داشتند.
در این فرایند، شرکتهای کوچکتر میتوانند نیازی از مجموعههای بزرگتر را تأمین کنند و در همکاری با آنها، خودشان هم رشد کنند. در ماههای گذشته تلاش کردیم این شبکهسازی را حداقل در بین خود اعضای اکوسیستم دانشبنیان خراسان رضوی ایجاد کنیم تا به این طریق، هم مجموعههای کوچک بتوانند از تجربه و سرمایه شرکتهای بزرگتر استفاده و سریعتر رشد کنند، هم از آن طرف، دانشبنیانهای بزرگتر بتوانند برای رفع برخی نیازهای خود، از توان شرکتهای کوچکتر حاضر در همین اکوسیستم استفاده کنند.
تجربه شبکهسازیای که ما در انجمن شرکتهای دانشبنیان پیاده کردیم، در ساختارهای خارج از این نهاد هم به همین شکل قابل اجراست. در سالهای گذشته مجموعههای شتابدهنده در کشور و مشهد ایجاد شدند که میتوانند در کنار کمک به توسعه شرکتهای نوپا و دادن مشاورههای مختلف، نقش واسطهای را بین این شرکتها و نهادها و صنایع بزرگ اقتصادی ایفا کنند. امروز در خراسان رضوی حدود هجده مجموعه شتابدهنده خوب داریم. اگر این مجموعهها بیش از قبل به حوزه برقراری ارتباط اکوسیستم با مجموعههای اقتصادی بزرگ وارد شوند، علاوه بر افزایش جذب سرمایه در اکوسیستم استارتآپی استان، بازار شرکتهای دانشبنیان را هم میتوانند تا حد زیادی گسترش دهند. در واقع، شتابدهندهها میتوانند رسالت واسطه بودن بین نهادهای بزرگ اقتصادی و اکوسیستم نوآور و کارآفرین را برای خود تعریف کنند و با این کار، حلقه مفقوده فرایند توسعه اکوسیستم دانشبنیان را تشکیل دهند.
مدیرعامل شرکت صنایع پیشرفته رضوی
توسعه فضای نوآوری در اقتصاد کشور نیازمند این است که بدانیم مهمترین چالش یک شرکت استارتآپی یا یک فرد نوآور و صاحب ایده برای ارتباط با شرکتهای بزرگ و ارائه طرح و ایده خود به سرمایهگذاران بزرگ چیست. به نظر میرسد بخش زیادی از مجموعههای حاضر در زیستبوم دانشپایه کشور هنوز نمیدانند راهکار و مسیر درست ارتباط و ورود به نهادهای بزرگ به چه صورت است. برای حل این مسئله، باید مدل کلی برقراری ارتباط توسط مجموعههایی مانند شتابدهندهها، به شرکتهای نوپا و استارتآپی آموزش داده شود.
در برقراری ارتباط با مجموعههای اقتصادی بزرگ، اولین قدم شناخت درست آن نهاد است. برای گرفتن ارتباط با سازمانهای اقتصادی بزرگ، باید نوآوران ما بدانند که آن مجموعه در چه حوزههایی فعال است و فعالیتهایش شامل چه مواردی میشود. دومین نکتهای که مجموعههای نوآور باید به آن توجه کنند شناختن حوزهها و موضوعاتی است که شرکت اقتصادی بزرگ یا مجموعهای که قصد ارتباط گرفتن با آن را دارند، به آن نیاز یا علاقه دارد. مثلا شرکت بداند که دغدغههای مجموعهای مانند آستان قدس چیست. بعد با توجه به همان دغدغه و نیاز، به طراحی محصول یا خدمتی اقدام کنیم که برای نهاد مورد نظر ما جذابیت داشته باشد.
سومین نکتهای که شرکتهای نوآور برای ارتباط با نهادهای اقتصادی بزرگ باید به آن دقت کنند، شناخت مجرای ورودی درست به آن نهاد است. به عنوان مثال، فرض کنید یک شرکت استارتآپی موفق به ساخت بتن نسوز شده است و قصد همکاری با آستان قدس رضوی را دارد. اگر این شرکت برای این کار به سراغ معاونت عمران و توسعه آستان قدس برود، با توجه به مشغله کاری فراوان آن معاونت، به احتمال فراوان نخواهد توانست هیچ تفاهمی برای همکاری به دست آورد، اما اگر این استارتآپ بداند در آستان قدس رضوی چه نهادی میتواند این ایده را دریافت کند و رشد دهد و سپس آن شرکت را به بخش مرتبط وصل کند، با صرف انرژی کمتر به نتیجه مطلوب خواهد رسید.
همچنین مجموعههای نوآور باید در روبهرو شدن با شرکتهای بزرگ صبر داشته باشند و ناامید نشوند، چون به طور کلی این مدل شرکتهای بزرگ و نهادهای دولتی دارای سیستمی غیرچابک هستند و ممکن است رسیدن به نتیجه مطلوب برای همکاری با آنها نیازمند زمان زیادی باشد.
چالش دیگری که در تجربه حدود بیست سال کار با شرکتهای نوپا و استارتآپی بارها مشاهده کردهام فنی بودن تخصصهای همه اعضای تیم است. یک شرکت نوپا و نوآور اگر قصد حضور در بازار را دارد، نباید تنها از افراد فناور تشکیل شود، چون هرقدر هم که اعضای یک تیم در حوزههای فناوری مربوط به خودشان متخصص باشند، باز هم این مجموعه استارتآپی تا زمانی که افرادی آشنا به حوزههایی مانند روابط عمومی یا مسائل حقوقی و قراردادی را در کنار خود نداشته باشد، در مسیر توسعه و ورود به بازار با چالشهای مختلفی روبهرو خواهند شد.