صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گاهی زن‌ها و مادر‌ها خودشان مادر می‌خواهند

  • کد خبر: ۱۲۳۲۷۳
  • ۰۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۸
حوریه بیانی - پژوهشگر مطالعات زنان و خانواده

مادرم چادری‌اش را می‌تکاند. از زنی می‌گوید شوی‌مرده. بچه‌هایش را به راه انداخته و راهی مشهد شده. از زنی می‌گوید که با اضطراب آینده مبهم، در آرامش مشهد پناه گرفته. از زنی می‌گوید که از تمام دارایی زندگی‌اش، یک چمدان باقی مانده، از زنانی خسته از جنگ و دربه‌دری، اما صبور و مقاوم که توانسته‌اند تاکنون با وجود آنچه هستی یک انسان را نشانه گرفته، زنده بمانند.

مادرم چادری‌اش را می‌تکاند. تری گوشه چشمش را هنوز می‌شود حس کرد. از زنی می‌گوید که روزگاری سرمعلم بوده و حالا به دنبال کار در خانه‌های مردم است، از زنی که روزگاری در خانه آبایی‌اش، هر محرم و هر صفر، دیگ‌های نذری‌اش و روضه‌های خانگی‌اش روبه‌راه، اما حالا در یک اتاق کوچک ته شهر، تنهای تنها بر مصیبت بانوی کربلا گریه می‌کند. مادرم با خودش آرام تکرار می‌کند: «سخت است، سخت است.»

سخت است که زندگی‌ات، خانواده‌ات، شهرت، داشته‌ها و خواسته‌هایت متأثر از عوامل بیرونی، مدام در تغییر و تهدید و تبدیل باشد. سخت است حتی برای یک مادر.

مادرم می‌گوید: «مادرم را در وطن جا گذاشته‌ام. دلم مادرم را می‌خواهد.»
گاهی زن‌ها، مادرها، خودشان مادر می‌خواهند.

این روز‌ها که مادر‌ها از جای‌جای افغانستان و از روزگار تلخشان به مادرشهر، مشهد، پناه آورده‌اند، به این فکر می‌کنم که روزی دور و دورتر از امروز، زن‌های این منطقه، مادر‌های مادر‌های مادر‌ها مهریه‌هایشان را بخشیدند تا برای غریب توس سوگواری کنند. شاید از همان زمان می‌دانستند که مشهد مادر است. مشهد برای هر غریب دورافتاده از وطن وطن است.
مشهد مادرانی دارد که از حق خود برای حمایت از یک غریب آشنا می‌گذرند.

در طول یک سال گذشته، زنان زیادی مجبور به مهاجرت به ایران شده و در پناه امام رضا (ع) و در دامنه حمایت زنان مشهدی قرار گرفته‌اند. زنان مشهدی با وجود همه مشکلات روزمره، چون مادران روزگار دور و دورتر، همدلی و همراهی‌شان را با زنان مهاجر جدید ثابت کرده‌اند. گلشهر، قرقی، رسالت، ساختمان، مفتح، چهارراه برق و همه مناطق مهاجرنشین، در یک سال گذشته شاهد همدلی و همراهی و خواهری زنانی بودند که شاید فقط با نگاه صحبت می‌کردند.

حمایت و مراقبت وقتی به جریان عادی زندگی، به ویژگی یک انسان تبدیل شود، همواره و در مواجهه با یک انسان دیگر، حتی در برابر یک غریبه و یک ناشناس و یک غیرهم‌زبان بروز می‌یابد، چه برسد به وقتی که زنی خراسانی با کوله‌بار فرهنگی خراسان بزرگ، به مادران مادرشهر، به شهر زنان نوغانی، هجرت کرده باشد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.