صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

باز  زد به صحرای کربلا

  • کد خبر: ۱۲۶۶۳۹
  • ۳۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۰
مسعود نبی دوست - روزنامه نگار

توی همین ستون، هفته پیش‌تر گفته بودم که یک بار توی خانه مان و لای مکالمات روزمره، کلی متلک و کنایه و ضرب المثل یافتم که یک ربطی به حکایت‌های محرم داشتند. بعد، ولی این قدر از در و دیوار، حکایت و روایت و مَتَل و متلک ریخت که فکر کردم لابد یک آدم حسابی‌ای قبل من به فکرش رسیده که این‌ها را دسته دسته یک جایی تحلیل محتوا کرده باشد. همین حالا هم، اما نمی‌دانم که آیا پدر آمرزیده‌ای این کار را کرده یا نه.

اما بگذریم و برگردیم سر گپ خودمان. در بین همه این کنایه ها، به گمان من عبارت «صحرای کربلا» جای خاص خودش را دارد و هر کجایی، لای هر جمله‌ای به یک معنای تازه به کار می‌رود، گاهی آن قدر بی ربط و ارتباط که به خیال آدم هم نرسد.

مثلا اگر کسی گفت «دلم صحرای کربلاست» یعنی کلی غم و غصه ریخته توی دلش و حالاهاست که سر درددلش باز شود. ولی همان «صحرای کربلا» وقتی بیاید وسط جمله «باز زد به صحرای کربلا»، یعنی طرف کلا موضوع حرفش را عوض کرد و رفت سراغ یک چیز دیگر. (۱) «اینجا که صحرای کربلاست»، ولی یک معنای دیگر دارد باز.

این جمله معمولا موقع دیدن یک محل، زمین، صحرای درندشت یا جایی مثل این به کار می‌رود که خشک باشد و بی آب و علف و لابد گرم.

تازه رسیده ای، اما اگر از در وارد شود و به قول قدیمی‌ها همان «لدی الورود» یا دمِ رسیدن آب طلب کند، می‌گویند: «مگر از صحرای کربلا آمدی؟!» و خدا نکند، خدا نکند که گذرتان به کهن سال قلمبه گو و کنایه شناسی برسد و غذای شوری پیشش بگذارید. ناشد است که زیر لبش غرولند نکند و جوری که شما بشنوید، نگوید: «امشب صحرای کربلا رو خواب می‌بینم!»

۱. این عبارت به احتمال زیاد از گریز زدن‌ها در میان روضه‌ها شکل گرفته. مرسوم است که در انتهای ذکر مصیبت همه ائمه (ع)، گریزی هم می‌زنند به صحرای کربلا و به تعبیری موضوع روضه را عوض می‌کنند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.