حقیقت امر اینکه من بعد فوت ترمه خاتون همدم و همسر و عزیز دلمان که در فقره کرونا همان اول که نه واکسنی بود و نه مداوایی که به رحمت خدا رفتند، دل و دماغ هم انگار رفت و هیچ دل خوشی نداشتیم.
قلم را بوسیدیم و کاغذ را تا کردیم و در اندرونی گذاشته چهار قفله کردیم و عزم بر این داشتیم من بعد ذلک دیگر چیزی قلمی نکنیم، اینکه عمری نوشتیم و نگاشتیم چه حاصلمان آمد الا اینکه بیشتر دانستیم و هر چه بیشتر دانستیم بیشتر آه کشیدیم و غصه خوردیم که مولایمان ابوتراب فرمود: دانایی اندوه میآورد. حالا نه که حقیر علامه باشم و بیلم گلی ور دارد و گوسفندمان دنبهای داشته باشد، ولی خب به قاعده خودمان از احوالات آفاق و انفس درکی داریم و فهمی و همین خود موجب درد است.
همشیره جانمان از خراسان کاغذ فرستاده اند و بعد از حال و احوال فرمودند که گذشتهها گذشته، خدا رحمت کند ترمه خاتون مرحومه را. مجدد گنجه باز کنید قلم تراش بدهید. دوات به لیقه بچکانید و کتابت کنید که طراوت روح است. در ادامه فرموده بودند که نبشتن تداوی روح است و نشاط و آگاهی. بدهید و بستانید.
پدرسوخته خوب به قول امروزیها مخمان را زد. علیای حال آناً جواب ندادیم، کاتبی که خودش و قلمش کرشمه نداشته باشد و ناز نکند بارش روی دستش میماند. فرمودیم خبر میدهیم. عصری بعد از نماز مغرب سیدجلال را دیدیم. خوب استخارههایی میگیرد. فرمودیم استخاره کند.
کلام ا ... وا کرد و لبخندزنان فرمود: امر کتابت است؟ گفتیم بلی فرمودند: بنویسید که یقینا کله خیر ... حجت بر ما تمام شده بود. گفتیم از کی شروع کنیم ساعت ببینید قمر در عقرب نباشد. عارض شدند صبر کنید صفر و نحوستش را رد کنید من بعد ذلک بسم ا... کنید، در بادی امر هم یک خروس سر ببرید به ثواب اقرب است.
این همه گفتیم و نبشتیم تا به مخلص کلام برسیم و آن اینکه من یومنا هذا الی هر وقت که دل و دماغش بود و این جریده فخیمه برقرار بود.
در همین صفحه و همین جا زانو به زانوی جناب شما از ممالک محروسه و احوالاتش مینویسیم.
شما هم مرحمت کنید به گاه خواندن این ستون یک پیاله چای نبات با هل و گلاب دم دستتان باشد گاهی اگر تلخ نوشتیم کامتان را نیازاریم ... هرچند وجیزه و سیاهه را با خداحافظ و والسلام شروع میکنند، اما از آنجایی که هیچ چیزمان به آدمیزاد نرفته بدین گونه تمام میکنیم ... بسم ا... الرحمن الرحیم ...
به قلم میرزاابراهیم خان شکسته نویس
* به سبزه روییده به دو طرف جوی آب میگویند به لهجه مردم کویر بم