صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دوستی، اکسیر آدمی

  • کد خبر: ۱۲۷۶۸۵
  • ۰۹ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۸
هنرمندان بیشتر وقت‌ها نمی‌توانند بهترین داور کار خودشان باشند و همیشه اشکالاتی در کارشان باقی خواهد ماند.

حتی بهترین هنرمندان یک رشته اگر در انزوا کارشان را پیش ببرند، اثر هنری بی نقصی نمی‌توانند خلق کنند. جالب است که چنین هنرمندانی کارشان اشکالات بسیار پیش پاافتاده‌ای خواهد داشت. اما علت چیست؟

هنرمندان بیشتر وقت‌ها نمی‌توانند بهترین داور کار خودشان باشند و همیشه اشکالاتی در کارشان باقی خواهد ماند. سا ل‌ها پیش وقتی در خوابگاه دانشجویی زندگی می‌کردم، یکی از شعر‌های عالی دوران شاعری ام را گفته بودم، اما این شعر سطری عجیب داشت که امروز با هر متر و معیاری به آن نگاه می‌کنم، خنده دار است.

این سطر را من متوجه نشدم، اما هم اتاقی ام که اولین شنونده این شعر بود، بی درنگ پیشنهاد حذف آن سطر را داد و البته با مقاومت من روبه رو شد. اما بعد با فاصله کمی متوجه شدم که حرف او درست است و آن سطر را حذف کردم. چرا من همان اول متوجه خنده داربودن آن سطر شعر نشده بودم؟

مسئله بسیار ساده است. قدری کودکی و خودمحوری و اعجاب به نفس یا به قول افغانستانی‌ها خودخوشی در هر کار ما وجود دارد که اگر این خودخوشی را نداشته باشیم، کار پیش نمی‌رود. اما همین حس اگر مهار نشود، درنهایت کار را خراب می‌کند.

زیست اجتماعی و همکاری باعث می‌شود تا دیگران و دوستان ما، البته اگر به اندازه کافی عاقل باشند، ضمن احترام به احساس‌های ما، اثر مخرب این حس را بر ما شناسایی کنند و نقاط نقص کارمان را با مهربانی و شفقت به ما یادآوری کنند.

بدین گونه است که دوستی اکسیر آدمی است. هرکسی شبیه میانگین جمعی از دوستان نزدیکش می‌شود. آن دوستان، چون خودخوشی و اعجاب به نفس ما را ندارند، می‌توانند چیز‌هایی را ببینند که ما توان دیدنشان را نداریم. این گونه است که کارکرد معاشرت فقط عشرت و خوش گذرانی نیست و ما در ضمن این خوشی، خوب‌تر و کامل‌تر هم می‌شویم.

اشکالات ما ضمن معاشرت هایمان اصلاح می‌شوند و اگر دوستان مناسبی داشته باشیم، به سادگی ما را در مسیر بهترشدن یاری می‌کنند.

دوستی اکسیر آدمی است و البته فرهنگ ما در قالب امثال و حکم به ما یادآوری می‌کند که گاهی این کیمیا می‌تواند برعکس عمل کند: پسر نوح با بدان بنشست/ خاندان نبوتش گم شد.

اما ماجرای اول این یادداشت هم به قوت خود باقی است: سگ اصحاب کهف روزی چند/ پی نیکان گرفت و مردم شد

هرگاه تولد دوستی را تبریک می‌گویید یا به مجلس فاتحه عزیزی می‌روید، به یاد این ماجرا باشید که دوستی آن اکسیری است که آدم را متحول می‌کند. اگر چنین مراقبه‌ای داشته باشیم، می‌توانیم اثر دیگران را بر خودمان به طور مداوم ارزیابی کنیم و حواسمان باشد که دچار وضعیت پسر نوح نشویم.

آن کوه که پناهگاه انتخابی پسر نوح در سخت‌ترین طوفان‌ها بود، شاید همین خودخوشی یا اعجاب به نفس او باشد. دریافت ما از خودمان و توانایی‌های ادراکی مان کوه و پناهگاهی است که اگر نباشد، زندگی غیرممکن است. اما اگر غافل شویم، همین پناهگاه به سادگی ممکن است کشتارگاه ما باشد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.